حسین راغفر، استاد اقتصاد درباره جهش خط فقر گفت: خط فقر چند مدل تعریف میشود؛ یک شکل آن برای کشورهای در حال توسعه از جمله ایران است که خط فقر مطلق مورد بررسی است. یعنی مردم بتوانند به کالاهای اساسی زندگی دسترسی داشته باشند. معیارهایی نیز برای تعیین سبدکالا وجود دارد. اصلیترین کالا مورد نیاز در این سبد، غذا در نظر گرفته میشود. من نمیدانم محاسبات خط فقر در حال حاضر چگونه است، اما در کل این محاسبه بر این اساس است که افراد هزینههای غیرمتعارف نداشته باشند. اگر شخصی بیماری خاص داشته باشد، هزینههای آن بیماری نیز باید به زندگی او افزوده شود، اما در کشور ما دادههای چنین مسئلهای برای محاسبهی خط فقر وجود ندارد. با هر محاسبهای اندازه بگیریم خط فقر همین عدد فعلی است.
وی در ادامه گفت: خط فقر را باید نسبت به هر منطقه محاسبه کرد. در مناطق مختلف بر اساس میزان توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی این عدد متفاوت است؛ بنابراین مخارج یک زندگی در تهران با یک منطقه محروم کشور با هم فرق میکند و طبیعتا خط فقر باید جدا حساب شود. آنچه که در مجموع وجود دارد این است که در کشور ما مسئلهی خط فقر همین حدود اعداد فعلی و یا شاید بیشتر است. یکی از اقلامی که در خط فقر محاسبه میشود هزینه مسکن است. هزینه مسکن ممکن است با توجه به قیمت مسکن کلانشهرها برای یک خانوار ۴ نفره متفاوت باشد؛ به هر صورت با این تفاسیر نزدیک ۲۸ میلیون تومان است. در هر صورت مردم باید به یک حداقل زندگی انسانی و شرافتمند دسترسی داشته باشند.
این استاد اقتصاد سپس درباره مواجهه دولت با رقم خط فقر اشاره بیان کرد: هدف محاسبه دولتها از خط فقر این است که به مردم خودش بگوید که در چه وضعیتی زندگی میکنند و چگونه باید زندگی مردم را در یک سطح قابل قبولی قرار دهند. یکی از ویژگیهای فقر این است که دولتها بتوانند تشخیص دهند که چه گروههایی از مردم دچار آسیباند و این آسیب میتواند موجب نارضایتیها و بروز ناآرامیها در هر کشوری شود. به همین دلیل دولتها نسبت به تعیین خط فقر حساس اند. گاهی نیز تلاش میشود خط فقر کمتر نشان داده شود.
وی درباره قرارگیری کارمندان و کارگران در زیر خط فقر اظهار داشت: جامعه کارگری و بخش قابل توجهی از کارکنان دولت زیر خط فقر قرار میگیرند. حقوق اداره کار که اصلا مسخره است و قابل ذکر نیست. الان حدود ۱۰ درصد هزینه خانوارها بهداشت است، در مورد خانوارهای فقیر گاهی تا ۳۰ درصد هزینههای غذایی مطرح است، همینطور هزینههای آموزش و... رقمهای قابل توجهی را تشکیل میدهد. دولت و حاکمیت تعهدات قانونی خود را کاملا کنار گذاشته اند و طبیعتا پیامدهایش همین وضعیت فعلی است. اگر دولت و حاکمیت تعهدات قانونی خود را عملی کند بخش قابل توجهی از هزیههای خانوادههای کارگری و نیروی کار عملا مرتفع میشود.
راغفر در پایان در رابطه با وضعیت خط فقر در ادوار پیشین گفت: قطعا هیچوقت اینطور نبود و تا این حد مشکل معیشتی در خانوادهها وجود نداشت. باتوجه به اینکه ارزش پول ملی هر روز توسط خود حاکمیت کاهش داده شده، دستمزدها به همان نسبت افزایش نداشته است. این روند باعث ایجاد وضعیت معیشتی فاجعهبار شده است. علت اصلی این موضوع را باید در وضعیت قیمت ارز و قدرت خرید مردم جستجو کرد که عمدتا سیاستهای بخش عمومی عامل اصلی گسترش فقر در کشور بوده است. در طی ۳۴ سال بعد از جنگ هر روز قیمت ارز برای تامین کسری بودجه دولت توسط خود دولت افزایش داده اند و مردم نیز فقیرتر شدهاند. به نظر نمیرسد که چشم انداز پیش رو هم با توجه به سیاستهایی که امروز دولت و حاکمیت مطرح میکنند بهتر شود. این وضعیت باید توسط حاکمیت اصلاح شود، تا زمانیکه بی انضباطیهای مالی ادامه یابد و تورم را افزایش دهند وضعیت همین است.