عباس مخبر، مترجم و اسطورهشناس نیز درباره ابراهیم گلستان چنین اظهارنظر میکند: «هر زمان که ابراهیم گلستان سخنی با رسانهها در میان میگذاشت، عده ای به او ناسزا میگفتند و عدهای هم او را تشویق می کردند. شخصاً از نثر گلستان خوشم می آمد و می آید. بهنظرم نثر زیبایی دارد. نثر او شاعرانه و شسته و رفته بود. به هر حال عمری است که ما با نثر سر و کار داریم و در این وادی متوجه ریزهکاریها میشویم. نثر او درخشان و موجز بود و در عین حال نه اضافه داشت و نه کم. درواقع نثر درخشان مشخصاتی دارد که بدین شکل تعریف میشود. به هر حال در فیلمسازی هم بی شک با کارهایی که انجام داده، کارگردانی پیشگام به شمار میرود. با اندکی لبخند باید بگویم که نمیدانم چرا من به هر که از او خوشم می آمد، ناسزا می گفت. مثلاً با شاملو و دریابندری میانه خوبی نداشت؛ یعنی همه کسانی که در نسل ما آدم های مطرحی بودند و ما آثارشان را دوست می داشتیم، نمی پذیرفت. گاه به نوعی سخن می گفت که گویی پیش از او نه سینمایی وجود داشته و نه ادبیات و پس از او هم آدم درخوری وارد گود نشده است.»
مخبر ادامه میدهد: «تکبری که در گلستان وجود داشت چیزی بود که من نمی پسندیدم، اما هم نویسنده قدر اولی بود و هم به شواهد نظر کسانی که در کار سینما هستند، در این عرصه هم کارهایش آوانگارد بود. اما من معمولاً به جنجالهایی که ایجاد می کرد، اعتنایی نمیکردم. به هر حال در ایران هم هستند کسانی که کار می کنند و بد نیست که آدمی از آنها هم تعریف کند. به هر حال بهرغم همه کژتابیهای شخصی اش، ما باید شخصت او را در داستان نویسی ایران به جای آوریم. جایگاه گلستان را به هیچوجه نمیتوان در این عرصه انکار کرد. میتوان سخنانش را انکار کرد یا نشنیده گرفت، اما در کارش به هیچ عنوان نمیتوان او را نادیده گرفت؛ ضمن اینکه در دنیایی زندگی می کنیم که شخصیتها پیچیدهاند و آدم ها هزار گرفتاری دارند و ما از آنها اطلاعی نداریم، اما مسلماً نام و نثر گلستان در تاریخ ادبیات ما ماندگار است.»