آفتابنیوز : آفتاب- وحید قرایی*: تصور اینکه کسی در میان زبالهها به دنبال زندگی خود باشد بسیار دشوار است. اما هستند کسانی که برای گذران زندگی خود ناچارند که آشغال و زبالهها را حسابی واکاوی کنند تا بتوانند زندگی خود را بچرخانند. این واقعیتی است که هر روز و هر شب در کنار ما به وقوع میپیوندد و در ساعات مختلف شبانه روز و هر زمان که زبالهای در شهر وجود دارد میتوان این پدیده را مشاهده کرد. به هر حال آنچه که برای شهروندان میتواند بیارزش و دور ریختنی تلقی شود برای بسیاری در همین شهر زندگی است و بدون آنها زندگیشان سختتر از آنچه هست میچرخد.
این روزها بهجز برخی معتادان و افراد رها شده در جامعه که در زباله به دنبال مواد غذایی میگردند زباله گردی و یافتن مواد قابل بازیافت، به شغلی ثابت برای برخی افراد تبدیل شده و آنها تلاش میکنند تا آنچه که برایشان ارزشمند است را در کمترین زمان و قبل از سر رسیدن خودروهای حمل زباله شهرداری، از درون سطلهای زباله جمع آوری کنند.
به دنبال کارتن در میان زبالهها
به نظر میرسد کسانی که در میان زبالهها به دنبال کارتن میگردند از سایر زباله گردها پُر درآمدتر باشند. بعضی از آنها از وسایل نقلیه موتوری استفاده میکنند که البته در مواردی وانت پیکان هم در میان این وسایل نقلیه دیده شده است. تعدادی هم از موتورسیکلتهایی استفاده میکنند که یک گاری به آن بسته شده و کارتنها با آن ها حمل میشوند.
زمانی که مغازهدارها مواد دور ریختنی خود را در زبالهدانیهای شهرداری و یا گوشه پیادهروها رها میکنند کار آنها شروع میشود و با سرعت سعی میکنند بیشترین کارتنی را که میتوانند حمل و به خریدار تحویل دهند، جمعآوری کنند. برخلاف ملیت غیر ایرانی بسیاری از زبالهگردها در شهرهای بزرگ، اما اکثر این کارتن جمعکنها ایرانی هستند.
در برخی شهرها، قیمت هر کیلو کارتن بین 40 تا 70 تومان متغیر است و حالا راحتتر میتوانید حساب کنید که آنها چقدر درآمد دارند. با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد که در شرایط عادی کارتن جمع کنهای صاحب وانت میتوانند تا ماهی 450 هزار تومان هم درآمد داشته باشند.
بقیه هم نسبت به وسیله نقلیه و ظرفیت حمل کارتن درآمدهایی کمتر از این دارند. پیرمردی افغانی که با یک دوچرخه در حال جمع آوری کارتن است اظهار میدارد که در روزی که خوش شانس باشد سه تا چهار هزار تومان از جمع آوری و فروش کارتن درآمد دارد.
به دلیل اینکه وسیله نقلیه، یکی از ملزومات درآمدزا بودن کارتن جمعکنی است کارتن جمع کنها میانگین سنی بیشتری نسبت به سایر «زباله گردها» دارند چرا که باید توانایی راندن وسیله نقلیه و حمل حجم زیادی کارتن را داشته باشند.
پلاستیکهای با ارزش
اما گروه دیگری از زبالهگردها به دنبال پلاستیکهایی هستند که مردم آنها را دور میریزند. معمولاً در اکثر کیسههای زباله و سطلهای زباله شهرداری میتوان پلاستیک پیدا کرد. در شهرهای بزرگ ایران، از لحاظ ملیت، ایرانیها و افغانیها تقریباً به نسبت مساوی به اینگونه «زباله گردی» میپردازند و پلاستیک جمع میکنند.
اکثر پلاستیک جمع کنها گاری دارند و البته تعداد زیادی از آنها که سن و سال کمتری دارند با دوچرخه هم این کار را انجام میدهند. اکثر قریب به اتفاق کودکانی که در زبالهها به دنبال پلاستیک میگردند، افغانی هستند. جمال یکی از همین کودکان است که میگوید که روزانه حداکثر 1500 تومان درآمد دارد. این کودکان البته از اینکه توسط شهرداری یا بهزیستی جمع آوری شوند هراس دارند چرا که معتقدند با این اتفاق از کار و کاسبی خود میافتند».
نان خشکیها
این گروه غالباً در کوچهها با یک گاری کار میکنند و با فریاد "نان خشکی" حضورشان را به شهروندان اعلام میکنند تا اگر کسی در خانه نان خشک شده دارد به آنها بفروشد. اما اکثر این افراد هم اگر گذرشان به یک سطل زباله شهرداری بیفتد آن را برای یافتن نان خشک برانداز خواهند کرد تا به حجم نان خشکی که جمع آوری میکنند بیفزایند. اکثر نان خشکیها افغانی هستند و البته کودکان ایرانی بسیار زیادی هم به این کار اشتغال دارند.
رها شدهها اما گروه دیگری نیز هستند که جدا از موارد فوق به سراغ کیسهها و سطلهای زباله میروند. این افراد که عمدتاً از هموطنان خودمان هم هستند به دلایل مختلف از خانه و جامعه طرد شدهاند و به دلایل مختلف به سراغ زبالههای دیگران میروند. معتادان ولگرد از جمله این افراد هستند که دیده شده حتی برای سیر کردن شکم خود و یافتن چیزی برای خوردن، زبالهها را جستجو میکنند.
گروهی دیگر کسانی هستند که ظاهراً خانه و خانوادهای ندارند و البته بعضاً حالات روانی عادی هم در آنها دیده نمیشود. سن این افراد معمولاً بیش از 40 سال است، ظاهر نامرتب و ژولیده و بوی نامطبوع بدن مشخصه مشترک بسیاری از آنهاست و در سطلهای زباله هر چیزی که نظرشان را جلب کند برمیدارند.
این رها شدگان مشکلات اجتماعی و خانوادگی بسیاری را پشت سر گذاشتهاند تا زندگی آنها به سطلهای زباله شهرداری ختم شده است. آنها نیاز زیادی دارند که تحت پوشش حامیان اجتماعی قرار گیرند تا زندگی رقت بارشان اینچنین ادامه نیابد...
روی دیگر سکه
پول درآوردن و گذران زندگی، یک روی سکه حیات اجتماعی زباله گردهاست. روی دیگر سکه اما بیماریها و آلودگیهایی است که این افراد، نزدیکانشان و سایر شهروندان را دائماً تهدید میکند.
یک پزشک با اشاره به این نوع رفتار مخاطره آمیز که این روزها در گوشه و کنار شهر بسیار دیده میشود میگوید: «این کار علاوه بر ایجاد منظره زننده و پراکندن زبالهها، منجر به در معرض خطر قرار گرفتن خود فرد میشود که سادهترین عفونتهایی که ممکن است ایجاد مشکل کند ارگانیسمهای مولد بیماریهای گوارشی است که از راه دهانی، مدفوعی منتقل میشوند از جمله هپاتیت A و E و اسهال-استفراغ شایع در جامعه که از طریق بقایای مواد غذایی آلوده یا بقایای کهنه لباسهای آلوده به مدفوع منتقل میشوند و به دلیل عدم رعایت بهداشت فردی به راحتی توسط این گونه افراد کسب شده و گسترش مییابند».
دکتر شهرام عامری مجد می افزاید: «از دیگر مخاطرات این شیوه رفتاری، بیماریهای منتقله از طریق خون و منافذ ایجاد شده در سد پوستی میباشد. به عنوان مثال هپاتیت c و b و ایدز و عفونت خونی که از طریق اجسام برنده آلوده مانند سرنگ و تیغ منتقل میشود همچنین امکان انتقال ایدز و هپاتیت از طریق کاندومهای موجود در زبالهها وجود دارد».
وی میافزاید: «علیرغم اطلاع رسانیهای فراوانی که امروزه در مورد انتقال این نوع بیماریها انجام میشود متاسفانه کمتر به مخاطرات زبالههای عفونی بها داده شده است و هرچند در مورد معدوم نمودن زبالههای بیمارستانی اصول ایمنی رعایت میشود اما در مورد زبالههای شهری و نحوه معدوم نمودن اجسامی مانند سرنگ، تیغ و کاندومها و دیگر لوازم بهداشتی مصرفی هنوز مشکلات فراوانی پیش رو است».
دکتر عامری مجد تصریح میکند: «جهت کاهش خطر این نوع بیماریها بهترین کار آموزش نحوه دفع صحیح این زبالههاست که بهتر است جدا از سایر زبالهها و در پوششهای پلاستیکی دفع شود. همچنین به کارگیری سطلهای محافظ دار در خیابانها و مراکز جمع آوری زباله از روشهای مقرون به صرفه دیگر است که جهت به حداقل رساندن امکان دسترسی به محتویات سطلها میباشد».
او تاکید میکند: «مسلماً تخلیه مکرر زبالهها و جلوگیری از انباشت طولانی مدت آنها، کمک کننده است اما به طور کلی مهمترین راه، شناسایی و ساماندهی کسانی است که به طور مستقیم به دنبال به دست آوردن هر گونه مواد خاص از داخل زبالههای شهری هستند».
*****
به هر حال واقعیت وجود و زندگی «زباله گردها» قابل کتمان نیست اما با چه راهکارهایی میتوان خطرات تهدید کننده آنها و اطرافیانشان را تعدیل کرد؟ حداقل میتوان برای آن دسته از «زباله گردهای ایرانی» که جامعه فراموششان کرده است فکری کرد و آنها را تحت حمایتهای اجتماعی درآورد تا بیش از این برای خود و دیگران مشکل ساز نشوند.
و البته یک نکته؛ این بار هر گاه زبالهای را داخل سطل زبالههای شهرداری قرار دادید به خاطر خواهید آورد که این زبالههای بیارزش برای شما برای برخی در همین شهر، یک کورسو برای زندگی هستند.
* خبرنگار آفتاب در کرمان