آفتاب: مجموعه «مرد دو هزار چهره» ساخته مهران مدیری که نوروز 88 از شبکه سه سیما پخش شد، به نوعی حرکت او و گروهش بر مسیر موفقیت مجموعههای قبلی است بدون آنکه به سطحی جدید رسیده باشد.
به گزارش سرویس هنری آفتاب، مدیری در «مرد دو هزار چهره» تلاش کرده بر خط موفقیت آثار سالهای قبل خود حرکت کند که البته این حرکت برای هنرمندی که از او انتظار تکرار شگفتیسازیهایش میرود، نمیتواند ایدهآل باشد.
هر چند همواره درباره ساخت دنباله بر فیلمها و مجموعهها حرف و حدیثهای گوناگون در میان است و نوعی خطر کردن به شمار میرود، اما مدیری این خطر را به امید رسیدن به تجربهای جدید پذیرفت. در واقع او تلاش خود را کرد که این اصل از پیش تعیین شده را نقض کند که دنبالهها نمیتوانند در حد و اندازههای اثر اولیه ظاهر شوند.
وسوسه حرکت بر مسیر موفقیت مرد هزار چهره که نوروز 87 پخش شد، شرایطی پدید آورد که گروه نویسندگان مدیری همین خط سیر را دنبال کنند. تعاریف از پیش تعیین شده مخاطبان از مسعود شصتچی قهرمان اصلی مجموعه و روابط و مناسبات حاکم بر آن نیز جرقه اولیه شکلگیری مرد دو هزار چهره شد.
هر چند کاشتههای نویسندگان در پایان مرد هزار چهره این احتمال و امکان را برای ساختن دنباله فراهم کرد، اما قسمتهای آغازین نشان داد این کار با وجود حضور همان نویسندگان کاری سهل نبوده و نتیجهای که در پی داشت هم این نکته را اثبات کرد که موفقیت آن تضمین شده نیست.
در واقع قسمت اول و دوم این مجموعه برای استارت هر چه سریعتر قصه و حضور شصتچی در نقشهای سریالی جدیدش، طراحی و ساخته شد. مجموعه ماجراهای این دو قسمت به گونهای فشرده به سوالهای ایجاد شده در ذهن مخاطبان پاسخ دادند که البته همه آنها منطقی نبودند.
به نظر میآید طراحی گفتگوی دو نفره شصتچی (مدیری) و مأمور نیروی انتظامی (پژمان بازغی) برای منطقی جلوه دادن همین نقل و انتقال سریع ماجرا باشد، بخصوص که علاوه بر وجه اخلاقگرایی کلاهبرداری شصتچی، بسیاری از سوراخهای قصه را که به صورت علامت سوال در ذهن مخاطب ایجاد میشود تنها مطرح میکند بدون آنکه به آنها پاسخ دهد.
در قسمت دوم قرار است به سرخوردگیهای شصتچی به گونهای دامن زده شود که چرایی قرار گرفتن او در قالب شخصیتهای جدید به شکل تصویری هم منطقی جلوه کند. در این بخش اتفاقات هر چند فشردهتر است، اما نشانههایی از ظرافت در پرداخت و وجوه نمادین انتقادی نیز در کار دیده میشود.
بخصوص جایی که شصتچی به مضحکه شدن در مجالس عروسی برای پول درآوردن متوسل شده و تیر خلاص را جایی دریافت میکند که از مجلس عروسی نامزدش (سحر جندقی- فلامک جنیدی) سر درمیآورد. در واقع این بخشها بخصوص روابط و مناسبات این شخصیت در کنار پدر و مادرش در شیراز علاوه بر جذابیت، شوخیهایی ملموس و هوشمندانه دارد که در بخشهای بعد جای خود را به شوخیهای سهل و انتقادهای مستقیم داده است.
پس از این مرحله ماجرا هر چه سریعتر به سمت و سوی قرار گرفتن مسعود شصتچی در نقشهای چهارگانه قرار میگیرد شامل مدیری (کارگردان و بازیگر)، ساجدی (خلبان)، شکیبا (مربی فوتبال) و جناب (استاد انرژی درمانی). در واقع این چهار موقعیت بر اساس تضادی که با شخصیت شصتچی پیدا میکنند، انتخابهایی کارکردی هستند که البته در اجرا به یک نسبت موفق ظاهر نشدند.
موقعیت قرار گرفتن شصتچی در نقش مهران مدیری به نوعی برگ برنده مجموعه برای گیر کردن قلاب به مخاطبان است. بخصوص با توجه با جذابیتهای هنرمندی چون مدیری برای مردم عادی و وجوه واقعی زندگی وی. در این بخش هر چند مدیری این هوشمندی را به خرج میدهد که با شخصیت واقعی خود و زوایای پنهان حرفهاش شوخی کند، اما این همه ماجرا نیست.
در واقع تداخل شصتچی و مدیری و مشکلی که در پیگیری خط اصلی قصه ایجاد میشود، جذابیتهای این بخش را کاهش داد. به گونهای که حضور در خانه واقعی مهران مدیری، نمایش ماری که در خانه نگهداری میکند (آرمیتا) و روابط او با بازیگرانی چون سیامک انصاری و سحر ذکریا هم نتوانست این نقاط ضعف را به خوبی پوشش دهد.
هر چند جذابیت حضور مهران مدیری در کنار شصتچی به عنوان شخصیت بدلش، نقطه جذاب این بخش بود، اما همین تمهید در بخش بعد به اجبار آورده شده است. در واقع حضور وی در نقش ساجدی (خلبانی که شصتچی در نقش وی قرار میگیرد) که با مهران مدیری واقعی و شصتچی در نقش مدیری و ساجدی تداخل میکند، تنها برای منطقی جلوه دادن این جابجایی از سوی مهماندارهای هواپیما در نظر گرفته شده و جذابیتی در پی ندارد.
اما در بخشهایی که این شخصیت جای یک مربی فوتبال و استاد رمالی و انرژی درمانی قرار میگیرد، طنز جاری و طراحی شوخیها به سمت و سوی انتقادهای مستقیم و اغراق شده میرود. به این ترتیب بیشتر از آنکه شصتچی را در قالب یک شخصیت شناخته شده در موقعیت جدید ببینیم، بهانهای فراهم شده تا نقدی بر فضای حاکم بر فوتبال و فالگیری وارد شود.
اما اتفاق ناگوارتر در پایان مجموعه میافتد، جایی که به نظر میآید پیچ و خمهای بستن ته قصه و طراحی یک پایانبندی جذاب، مدیری و گروه نویسندگانش را واداشته به سال 85 و مجموعه "شبهای برره" بازگردند. هر چند ارجاع به یکی از آثار موفق این گروه نمیتواند یک نقطه ضعف بالقوه محسوب شود، اما وقتی بالفعل میشود که به نظر میآید مدیری و گروهش حرکتی رو به جلو نداشته و بر مسیر موفقیت "مرد هزار چهره" و "شبهای برره" توقف کردهاند.
مجموعه مرد دو هزار چهره ساخته مهران مدیری به تهیه کنندگی مجید و حمید آقاگلیان ایام نوروز 88 از شبکه سه سیما پخش شد. داستان این مجموعه در ادامه مرد هزار چهره داستان یک کارمند اداره بایگانی شیراز است که در نقش شخصیتهای مختلف قرار می گیرد.
در این مجموعه مدیری، بروز ارجمند، سپند امیرسلیمانی، دریا امینیان، سیامک انصاری، پژمان بازغی، مریم بخشی، رضا برزگر، بیژن بنفشهخواه، فلامک جنیدی، شقایق جودت، صدرالدین حجازی، نوید خداشناس، امید روحانی، بهاره ریاحی، سحر ذکریا، امید زندگانی، محمود سالاروند، ژاله شعاری، فلور نظری، کیهان ملکی، سحر جعفری جوزانی، امین زندگانی و ... بازی میکنند.