آفتابنیوز : آفتاب: وزیر جهاد کشاورزی دولت نهم که رکوردهای متعددی از ناکامیهای بخش کشاورزی را در کارنامه خود دارد، در آخرین ماههای وزارت خود همچنان به ارائه وعدههای بدون پشتوانه و فریبنده ادامه میدهد.
وی که اولین وزیر استیضاح شده دولت نهم بوده و موضوع استیضاحش همچنان مفتوح است، در مصاحبهای با پایگاه اطلاع رسانی دولت بار دیگر بر وعده «خودکفایی» تاکید کرده و مدعی شد در سال 1388 تولید گندم را به 15 میلیون تن خواهد رساند!
آقای مهندس اسکندری که در سایه سیاستهای نادرستش در این چندساله اخیر، ایران را به بزرگترین وارد کننده گندم تبدیل کرده و رکورد پایینترین سطح زیر کشت چغندر قند، پنبه و دانههای روغنی و رکورد بالاترین واردات ذرت، برنج، حبوبات، پیاز و حتی آجیل و خشکبار را در کارنامه خود دارد همچنان به جای ارائه آمار صحیح و دفاع از عملکرد خود به فرافکنی و ارائه وعدههای غیر قابل تحقق ادامه میدهد.
وی ضمن اعتراف به کاهش 50 هزار هکتاری کشت برنج در سال گذشته و کاهش 185 هزار هکتاری کشت گندم در سال جاری مدعی شده است که تولید برنج کاهش نیافته.
این وزیر اما توضیحی نداده است که چنانچه تولید محصول برنج در سال گذشته کاهش نداشته است چرا رکورد تاریخی واردات بیش از یک میلیون و 240 هزار تن برنج سفید (آن هم در 11 ماه) در سال گذشته برجای گذاشته شده است؟ و چرا با وجود کاهش قیمت جهانی برنج به نصف قیمت سال پیش از آن و حذف کامل تعرفه برنج، قیمت این محصول همچنان در بالاترین مقدار خود ثابت مانده و با وجود قیمتهای بالای برنج، چرا شالیکاران زیانده هستند و زمینهای خود را نمیکارند یا درصدد تبدیل اراضی خود به باغ و ویلا هستند؟
آقای مهندس اسکندری مدعی شدهِاند که "در سال گذشته یک میلیون و 365 هزار هکتار از زمینهای گندم از بین رفت اما در سال جاری تمام زمینهای کشاورزی سبز است و مشکلی در این زمینه وجود ندارد" و با توجه به پراکندگی "بسیار مناسب" بارندگی در سال زراعی جاری تولید گندم به 15 میلیون تن خواهد رسید.
اگرچه درک مفاهیم و ملزومات این سخنان نیازی به "دانایی" در سطوح بالا ندارند ولی برای استحضار وزیر محترم باید عرض شود که با توجه به میانگین تولید گندم از اراضی دیم که حدود یک تن در هر هکتار است، این مقدار زمینی که به ادعای وی "از بین رفته است" تنها معادل یک میلیون و 365 هزار تن محصول گندم را از بین برده است و با توجه به حرکت نمایشی صادرات گندم که در سال 1386 (به میزان کمتر از نیم میلیون تن) صورت گرفت بنا بر این نیاز وارداتی گندم ما با این حساب در بدترین حالت باید یک میلیون تن میبود؛ این در حالی است که در 11 ماه اول سال 1387 حدود 7 میلیون تن گندم از مجاری رسمی وارد کشور شده است!
نتیجهگیری منطقی از این آمار ارائه شده توسط وزیر محترم که ممکن است خود به الزامات بیان خود آگاهی نداشته باشد این است که بهرهوری تولید گندم در نتیجه طغیان آفات و بیماریهای ناشی از برهم زدن تناوب و عدم استفاده از بذور اصلاح شده و در یک کلام «دانایی ستیزی» به شدت کاهش یافته است و کاهش سطح زیر کشت ناشی از خشکسالی سال 1387 (آن هم بعد از دو سال پرباران کم سابقه) نمیتواند کاهش تولید و رکورد تاریخی واردات گندم را توجیه کند!
وی حسب معمول و با فرافکنی، عدم تحقق وعدههای پیشین و بدون قید و شرط خود مبنی بر خودکفایی در جو در یک سال و در برنج و ذرت در سه سال و وعدههای متعدد دیگر از جمله وعده استعفا در صورت عدم تحقق وعدهها را به "براوردهای اشتباه برنامه چهارم که توسط دولت گذشته نگاشته شده است" و "شیطنت سیاسی برگرفته از عناد برخی افراد با دولت نهم" نسبت داده و مدعی میشود که کسانی که این برنامهها را نوشتهاند باید جوابگو باشند!!! وی هرگز پاسخ این سوالها را ارائه نمیدهد که در کجای برنامه چهارم آمده است:
• که تمام فارغ التحصیلان بخش را در "وزارت جهاد کشاورزی" به کار خواهیم گرفت؟
• که سطح زیر کشت چغندر قند به یک چهارم سال 1383 کاهش یابد تا امکان واردات بیش از 5 میلیون تن شکر در مدت سه سال ایجاد شود؟
• که به جای حبوبات گندم بکاریم تا ضمن ثبت رکورد واردات حبوباتی نظیر نخود برای اولین مرتبه (برای دولت نهم) موجب طغیان آفات و بیماریهای گندم هم بشویم؟
• که سطح زیر کشت دانههای روغنی کاهش یابد؟
• که سطح زیر کشت پنبه به پایینترین میزان طی 60 سال گذشته کاهش یابد.
• که بالاترین رکورد واردات محصولات کشاورزی در تاریخ ایران چه از نظر حجمی و چه از نظر ارزی (قریب به 10 میلیارد دلار) برجای گذاشته شود؟
• که ضریب خودکفایی در امنیت غذایی برای اولین مرتبه به زیر 40 درصد کاهش یابد؟
• که نقشه ایران از فهرست کشورهای تولید کننده محصولات بیوتکنولوژیک (تراریخته) حذف و بورکینافاسو، مصر و بولیوی به جای آن بنشیند؟
آقای مهندس اسکندری که (حتی با فرض عدم صدور مجوز استیضاح این وزیر ناکارآمد) چند ماهی بیش به پایان دوره وزارتش باقی نمانده است به کرات برنامه چهارم را غلط و اشتباه میخواند و خود در جای سیاستگذار، قانونگذار و برنامه نویس نشسته و از تدوین برنامه سه ساله برای خودکفایی در ذرت و جو خبر میدهد!
گویا آقای وزیر نیز همچون رئیس دولت نهم اطلاع ندارند که سیاستهای کلی برنامه چهارم که به بندهایی از آن در بخش کشاورزی اشاره میشود نه توسط دولت گذشته بلکه توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده است و وزیر محترم در مقامی نیستند که به خود اجازه تغییر آن را بدهند!
برطبق بند 38 این سیاستها "تأمین امنیت غذایى کشور" باید "با تکیه بر تولید از منابع داخلى و تاکید بر خودکفایی در تولید محصولات اساسى کشاورزى" صورت گیرد نه با تکیه بر دلارهای واقعاً بادآورده نفتی برای واردات! آیا اصولاً امنیت غذایی به مفهوم دسترسی کلیه آحاد جامعه در همه زمانها و همهجا به غذای سالم و کافی محقق شده است یا از تحقق آن فاصله گرفته است؟
بر طبق بند 39 سیاستهای کلی برنامه چهارم "مهار تورم و افزایش قدرت خرید گروههاى کمدرآمد و محروم و مستضعف و کاهش فاصله بین دهکهاى بالا و پایین درآمدى جامعه و اجراى سیاستهاى مناسب جبرانی" تکلیف شده است. آیا تورم در محصولات کشاورزی و غذایی مهار شده یا در اوج خود قرار دارد و آیا قدرت خرید افزایش گروههای کم درآمد که گروه هدف شعار توسعه "عدالت" دولت نهم است افزایش یافته یا انواع گرسنگی به آنها تحمیل شده است؟
از همه مهمتر اینکه بر طبق بند 40 همین سیاستهای ابلاغ شده توسط مقام معظم رهبری "توجه به ارزش اقتصادى، امنیتى، سیاسى و زیستمحیطى آب در استحصال، عرضه، نگهدارى و مصرف آن" تکلیف شده است. آیا در دوره اخیر به ارزش حیاتی آب توجه شده است یا بدون توجه به هشدارهای اساتید دانشگاهها در اوج بارندگی بیشترین فشار بر آبهای زیر زمینی وارد شده و "هدر" داده شده است و این اساتید هم از سوی وزیر محترم اخراج شدههای وزارت جهاد کشاورزی و کسانی که پول گرفتهاند و کار نکردهاند نامیده شدند؟!
آقای وزیر در بخشی دیگر از این مصاحبه به صراحت اعلام میکند که به کشاورزان توصیه کرده است که "به جای چغندر قند از محصولات جایگزینی برای کشت استفاده کنند". آیا شائبه سود ناشی از واردات شکر برای برخی از وارد کنندگان "پرقدرت" و "ذی نفوذ" تا چه حد است که تا این حد آشکار دستور کاهش سطح زیر کشت یک محصول استراتژیک و در واقع نابودی صنعت یکصد ساله قند کشور صادر میشود؟
آیا کاهش 75 درصدی سطح زیر کشت چغندر قند (نسبت به سال 1383) و واردات بیش از 5 میلیون تنی شکر برای اشتهای سیری ناپذیر واردکنندگان کافی نبوده است که باید همچون سال گذشته چغندرکاران به کشت سیبزمینی ترغیب شوند تا ضمن باز شدن راه برای واردات بیشتر شکر در نهایت سیبزمینیکاران (چغندرکاران متضرر سابق) ناگزیر شوند محصول روی دست مانده خود را به ثمن بخس بفروشند تا به رایگان توزیع شود و بار دیگر متضرر شوند؟؟؟
متاسفانه وزارت جهاد کشاورزی حتی قادر به مدیریت زمینهای آزاد شده از کاهش دستوری کشت چغندر هم نیستند. به نظر میرسد همین قدر که چغندر کشت نشود و واردات شکر استمرار یافته. بیشتر هم بشود وظیفه وزارت جهاد کشاورزی به بهترین نحو انجام شده است. برای مثال امسال در حالی که بعد از سال 1347 برای اولین بار کشور ما نیازمند به واردات پیاز میشود، بیشتر زمینهایی که قبلا زیر کشت چغندر بودنه به زیر کشت سیب زمینی رفتند.
به این ترتیب چغندرکارانی که قبلاً به دلیل واردات شکر قادر به فروش محصول خود نبود و متضرر شده بودند امسال هم در اثر افت شدید قیمت سیبزمینی (به زیر کیلویی 100 تومان) بار دیگر به شدت متضرر شدند.
به راستی این همه بیپروایی در تخریب زیر ساختهای بخش کشاورزی و استمرار وعدههای فریبا و فرافکنی وزیر جهاد کشاورزی در ناکامیهای بخش و عدم تحقق وعدهها با کدام پشتوانه صورت میگیرد؟ توهم نا آگاهی مردم؟ استحضار از حمایت دکتر محمود احمدینژاد رئیس دولت نهم؟ یا اطمینان از بیانتها بودن فرصت یک ماهه موعود علی لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در مورد استیضاح وی و سکوت و نظارهگری نمایندگان محترم مجلس هشتم؟
پشتوانه این بیپرواییها هرچه باشد ناآگاهی مردم نیست. مردم همه چیز را میبینند و از نیات توسعه واردات شکر از سوی دولت نهم آگاهند. آنها آگاهی خود از آنچه میگذرد و نظر خود در این مورد را در بیست و دومین روز خرداد ماه سال جاری به نمایش خواهند گذاشت!
تا آن روز تنها باید دعا کنیم تا همانگونه که داریوش در کتیبهای در دروازه ملل تخت جمشید نگاشته است خداوند این کشور را از شر دشمن، خشکسالی و دروغ محفوظ بدارد.
*متخصص بیوتکنولوژی کشاوری و ایمنی زیستی