آفتاب: در حال حاضر کتاب ناگزیر باید با تلویزیون، رادیو، اینترنت، برنامههای آموزشی رایانهای و صنعت تفریح رقابت کند. ناشران و کتابفروشان دراین رقابت شدید به دنبال راههای تازه جلب مشتریان هستند. کسی که نبض بازار را حس میکند، برنده میشود.
ساختار بازار و بازیگران اساسی
در حال حاضر حجم بازار کتاب روسیه معادل 2.5 میلیارد دلار است. این رقم توسط «گئورگی لامین»، مدیر کل گروه شرکتهای «تاپ-کنیگا» طی سخنانی در نمایشگاه کتاب سن پترزبورگ اعلام شد. به عقیده وی، در ساختار توزیع کتب، کتابفروشیهای غیر وابسته نقش اساسی را بازی میکنند.
کتابفروشیهای وابسته به شبکههای زنجیرهای 20% فروش کتب را بر عهده دارند. 10% به فروشگاههای غیر تخصصی و کتابخانهها تعلق دارد، 9% به کیوسکها و بازارها و نیز فروش کتب از طریق پست. 3% فروشها توسط کتابفروشیهای اینترنتی انجام میشود و 4% به مجاری دیگر فروش.
کتابفروشی یکی از بخشهای آیندهدار تجارت در شبکه اینترنت محسوب میشود. ولیاین بخش خیلی آهسته توسعه مییابد. حتی در ایالات متحده که از بیشترین گسترش اینترنت برخوردار است و 50% خانوادههای این کشور صاحب کامپیوتر خانگی هستند، حداکثر 10% کتابها از طریق اینترنت فروخته میشود. بازیگران بازار معتقدند که سهم تجارت از طریق اینترنت در روسیه نیز توسعه خواهد یافت ولی جای کتابفروشیهای معمولی را نخواهد گرفت.
از نظر حرفهای، ترکیب شرکت کنندگان این بازار به صورت ذیل است:
35-30 هزار نویسنده (ارقام تخمینی) برای 2500 بنگاه انتشارات اشتغال تأمین میکنند. کتابهایی که توسط این بنگاهها منتشر میشوند، از دست 10 شرکت بزرگ توزیع کننده و 10 شرکت عمده فروش بزرگ (که میانگین عناوین کتابهای آنها برابر 10 الی 100 هزار عنوان است) و نیز 500 شرکت نه چندان بزرگ عمده فروش (تا 20 هزار عنوان کتاب) میگذرند. بعد از آن این کتابها وارد 1500 کتابفروشی متعلق به شرکتهای زنجیرهای و 1500 کتابفروشی غیر وابسته میشوند و نیز در بخشهای کتابفروشی فروشگاههای بزرگ و 10 بازار بزرگ کتاب عرضه میشوند.
در زمینه کتاب فروشی همگرایی افقی (ایجاد شبکههای کتابفروشی) مشاهده میشود که گاهی با همگرایی عمودی (متحد شدن چاپخانه، بنگاه انتشارات و کتابفروشی) تکمیل میشود. در میان رهبران بازار نشر کتب در روسیه از شرکتهای «اکسمو»، «آ اس ت»، «پروسوشنیه»، «دروفا»، «فلامینکو»، «اولما پرس» نام میبرند. 10 بنگاه بزرگ انتشارات از نظر شمارگان کتابهای منتشر شده 34% بازار را به خود اختصاص دادهاند. به لحاظ مالی، بیش از نیمیاز بازار به آنها تعلق دارد.
مسکو و سن پترزبورگ سهم اساسی کل بازار کتاب را کنترل میکنند. طبق آمار، در حال حاضر 80% کتابها در مسکو منتشر میشود و 10% در سن پترزبورگ در حالی که 10 درصد باقی مانده نصیب مابقی مناطق روسیه میشود. بخش کتابفروشی در بسیاری از مناطق روسیه در تنگنا قرار دارد. به عبارت دقیق تر، در مناطقی با جمعیت زیر 100 هزار نفر مشکل بتوان یک کتابفروشی پیدا کرد که حداقل 5 هزار عنوان کتاب داشته باشد.
کتابفروشیها اکثراً در زیرزمین یا در نقاط دورافتاده شهر قرار میگیرند زیرا صاحبان آنها قادر نیستند حق اجاره قسمتهای مرکزی شهر را بپردازند. کارشناسان در میان توسعه یافتهترین بازارهای منطقهای کتاب از نووسیبیرسک، یکاترینبورگ و چلیابینسک نام میبرند که آنجا رقابت نسبتاً شدیدی در بازار کتاب مشاهده میشود. عمدتاً شرکتهای محلی و نیز شبکههای بزرگ فدرالی چون «تاپ کنیگا» و «بوکوا» (این شبکه به گروه AST تعلق دارد) بازارهای محلی را بین خود تقسیم میکنند. 60% کتابها از طرف شرکتهای عمده فروشی وارد مغازههای کتابفروشی میشود و 40% به صورت مستقیم از انتشارات خریده میشود.
بزرگترین شبکههای کتابفروشی روسیه به قرار ذیل هستند:
- تاپ-کنیگا – 500 مغازه، گردش بازرگانی کلی 250 میلیون دلار
- «بوکوا» و «Ot A do Ya» (متعلق به گروه AST) – بیش از 260 مغازه، 70 میلیون دلار.
- «نووی کنیژنی» و «بوکووید» (متعلق به «اکسمو») – حدود 100 مغازه، 65 میلیون دلار.
- «بیبلیو سفرا» (گروه Infra-M) – 70 مغازه، 35 میلیون دلار،
- «بوکبری» - 13 مغازه، 20 میلیون دلار،
- «میرس» (شهر خاباروفسک) – 36 مغازه، 18 میلیون دلار،
- «سنارک» (وابسته به انتشارات «آزبوکای» سن پترزبورگ) – 25 مغازه، 7 میلیون دلار و تعدادی از شبکههای منطقهای.این ارقام متعلق به اواسط سال 2008 است.
گرایشها: ادغام
گرایش ادغام بنگاههای انتشارات و شبکههای کتابفروشی مشاهده میشود. انتشارات «اکسمو» بر اساس انبارهای منطقهای، شبکه توزیع کتابهای خود را برقرار میکند. انتشارات «اونیکس» سهام کنترل کننده تعدادی از شرکتهای مهم شهرهای پیاتیگورسک، یکاترینبورگ، نووسیبیرسک و تومن را خریده است. بعضی انتشارات منطقهای توسط شرکتهای بزرگ خریده شده یا برای خرده فروشی کتب بازسازی شدند.
شبکه کتابفروشی «نووی کنیژنی» مسکو و «بوگووید» سن پترزبورگ تشکیل شبکه واحد خود را اعلام کردهاند. سهام کنترل کننده هر دو شرکت مذکور انتشارات «اکسمو» تعلق دارد. این شرکت همچنین در اتحادیه جدید سهم اساسی را در دست خود حفظ خواهد کرد. مابقی سهام بین صاحبان شبکهها تقسیم شده است. از بیانیه این شرکت بر میآید که سیستم مالی و خریدها به صورت متمرکز اداره شده و مراکز خرید کتابها در مسکو و سن پترزبورگ مستقر خواهند شد.
هدف ادغام،ایجاد شبکه بزرگ فدرال کتابفروشی است که به گسترش فعالیت خود در مناطق کشور بپردازد. شهرهای بخش اروپایی روسیه با جمعیت بالای 100 هزار نفر، هدف این توسعه طلبی اعلام شدهاند.این دو شبکه هر دو پایتخت روسیه را تحت پوشش خود قرار دادهاند و حالا نوبت توسعه منطقهای رسیده است. شرکت متحد در صدد است 5% بازار روسیه را به خود اختصاص دهد و ظرف 5 سالاینده به شرکت «تاپ – کنیگا»، دارنده مقام اول، برسد.
اهمیت انتشارات بزرگی که نشر ملی گسترده کتب، توسعه مارکهای تجاری ملی و شکل دهی تقاضای مصرفی را تعیین میکنند، نباید دست کم گرفته شود ولی نقش انتشارات کوچک هم باید در نظر گرفته شود. شرکتهای کوچک اسامی نویسندگان جدید را کشف میکنند و موجبات توسعه انواع جدید ادبیات را فراهم میکنند.
آنها با انعطاف بیشتری به تغییرات در تقاضای خوانندگان واکنش از خود نشان میدهند و به معنی واقعی کلمه «آزمایشگاه نشر کتب» هستند. بازار کتاب اصولاً به گونهای تنظیم شده است که امکان تمرکز بیش از حد سرمایه انتشاراتی و کتابفروشی را نمیدهد. نمونه کشورهای غرب این واقعیت را به خوبی نشان میدهد.
ده بنگاه انتشارات بزرگ کشورهای اروپایی حدود 40% بازار را به خود اختصاص دادهاند ولی هرگز نمیتوانند 60% باقی مانده را بگیرند زیرا «نویسنده»، محصولی است که تمام این فعالیت بر آن استوار است و نمیتواند انحصاری شود. ظهور نویسندگان جدید و مترقی، اکثراً لیاقت بنگاههای کوچک انتشارات است که آنها را پیدا کرده و با ریسک زیادی آثار آنها را منتشر کردند. ولی بنگاههای بزرگ تقریباً هیچ وقت خطر نمیکنند. آنها گردش بزرگ بازرگانی و هزینههای کلانی دارند و به شمارگان بزرگی نیازمند هستند.
آنها مراقب موفقیتهای بنگاههای کوچک هستند و اگر ببینند که یک نویسنده در جدول محبوبیت خوانندگان به مقام قابل توجهی ارتقا یافته است، این نویسنده را میخرند و تا زمانی که کتابهای او مورد تقاضا قرار گیرند، از او بهره میگیرند.
در روسیه نیز بعضی انتشاراتیهای کوچکی وجود دارند که قسمتی از بازار را به خود اختصاص دادهاند. برای مثال، بنگاه «کاراپوز» 15 سال است که ادبیات آموزشی را برای کودکان منتشر میکند. «سرگئی ساووشکین» و «آناتولی بارتکوفسکی» موسسین این بنگاه، همانند بسیاری از بازیگران دیگر بازار کار خود را با عمده فروشی کتب شروع کرده بودند. در آن زمان میشد همه انواع کتابها را چاپ کرد.
قسمت ادبیات مخصوص کودکان کاملاً آزاد بود. این بنگاه به انتشار کتابهای کوچک رنگین نه چندان گران پرداخت که مورد تقاضای فراوانی قرار گرفتند. سرمایه گذاریهای چندان زیادی لازم نبود. در آن سالها بهرهدهی کار انتشاراتی بالاتر بود زیرا هزینههای جانبی کمتر و سرعت گردش پول بالاتر بود.
به گفته «آناتولی بارتکوفسکی»، در طول سالهای فعالیت «کاراپوز» اوضاع بازار تغییر کرده است: «در حالی که 15 سال قبل تقاضا بسیار بالا بود، اکنون ازدیاد ادبیات مشاهده میشود. ولی علت بروز اوضاع بحرانی در این بخش تنها ظهور تعداد فراوان بنگاههای جدید انتشارات نیست بلکه بی تعادلی داخلی است.
در اروپا 30% قیمت کتاب به شرکت عمده فروشی میرسد، 30 درصد به مغازه کتابفروشی و بقیه به ناشر. با توجه به اینکه قیمت کتاب در اروپا 3 برابر بیشتر است، ناشر هم پول خوبی دریافت میکند. ولی در روسیه هزینههای خدمات چاپخانه، حمل و نقل، کاغذ و غیره، هزینههای اروپایی است ولی امکان افزایش قیمت وجود ندارد زیرا دراین صورت مشتری پیدا نمیشود. یک دور باطل ایجاد میشود که باعث خروج شرکتهای زیادی از این بازار میشود. این فعالیت سودآوری خود را از دست میدهد».
سرگئی ساوشکین میافزاید: «در تولید کتاب مفهوم «حداقل شمارگان» وجود دارد که به معنی شمارگانی است که میتواند مقرون به صرفه باشد. میتوان تیراژ زیر 3 هزار را هم منتشر کرد ولی دراین صورت بهای تمام شده هر کتاب سرسام آور میشود. اگر شما به جای 3 هزار کتاب، دو هزار چاپ کنید، قیمت کتاب 1.5 برابر بیشتر میشود، اگر فقط یک هزار نسخه چاپ شود، قیمت 3-2 برابر بالا میرود. تولید کتب بین بازیگران اساسی تقسیم شده است و حدود ده بنگاه 70-60% بازار را به خود اختصاص دادهاند. آنها هستند که میتوانند از روی حجم بزرگ و نویسندگان معروف درآمد خوبی به دست آورند. بعضی متون برای کودکان میتوانند هر سال چاپ شوند و همیشه به فروش برسند. اینها آثار شناخته شده مخصوص کودکان هستند.
بعضی بنگاهها فقط آثار ادبیات کلاسیک را با شمارگان بزرگ منتشر میکنند زیرا این نوع آثار همیشه مورد تقاضا قرار میگیرند. ما تا زمانی میگفتیم کهاین آثار برای ما جالب نیستند ولی الآن مجبور میشویم کتابهای کلاسیک را هم تجدید چاپ کنیم زیرا این کتابها از نظر مالی بیشتر مقرون به صرفه هستند تا آثار جدید».
ناشران خاطرنشان میکنند که با وجود همه مشکلات، در طول سالهای زیادی صاحب خوانندگان خود شدهاند. بعضی «مادران روشنفکر» در کتابفروشیها کتابهای فقط انتشارات «کاراپوز» را جستجو میکنند که در مجموع کمتر اتفاق میافتد که خواننده نه کتاب مشخص بلکه محصول انتشارات مشخص را بخواهد. کتابهای این انتشارات همچنین از طریق اینترنت خوب به فروش میرود. والدینی که با امکانات رایانهای آشنا هستند و با والدین دیگر در تماس هستند، سفارش این کتابها را میدهند. فقط جای تأسف است کهاین اطلاعات کمتر به مناطق دیگر کشور میرسد.
طبق برآوردهای بعضی کارشناسان، در شرایط بحران، در بخش اطلاعات و تفریحات، تنها پایگاههای اطلاع رسانی در اینترنت، رادیوها و بعضی انتشاراتیها وضعیت خوبی دارند. ولی وضعیت بنگاههای انتشارات کمی عجیب است. بسیاری از بازیگران بازار معتقدند که مردم به اندازه گذشته کتاب میخرند. ولی قیمت محصولات چاپی هر روز رشد میکند.
طبق پیشبینیهای کارشناسان، در ماههای آینده قیمت خرده فروشی کتاب در روسیه میتواند به 20 دلار برسد که برابر سطح آمریکایی است. ولی دستمزد شهروند عادی روسیه به دستمزد شهروند آمریکا نمیرسد. معلوم است که ناشرانی که قیمتها را تااین حد بالا ببرند، با کاهش فروشها روبرو خواهند شد. ولی آنها در شرایط ادامه رشد قیمت کاغذ چاره دیگری ندارند.
کارشناسان با استناد به تجربه کشورهای توسعه یافته خاطرنشان میکنند که در روسیه در کنار کتابفروشیهای زنجیرهای و بخشهای کتابفروشی فروشگاههای بزرگ و نیز تجارت کتاب از طریقاینترنت، همچنین باشگاههای کتاب نیز توسعه خواهند یافت که تعداد آنها فعلاً در کشورمان کم است. چند سال است که شرکت «بوکووید» دراین قسمت بازار فعالیت میکند. این شبکه در سه قالب فعالیت میکند: کتابفروشی (با مساحت 100 الی 400 متر)، سوپر مارکت کتابفروشی (بیش از 400 متر مربع) و باشگاه کتاب (مغازه با کافه و صحنه کوچک).
توسعه طرحهای گوناگونی که این سوپرمارکتها را به مراکز واقعی فرهنگ و گذراندن اوقات فراغت تبدیل میکنند، از ویژگیهای فعالیت شرکت است. برنامههای روشنگرانه، مسابقههای فکری و غیره برگزار میشوند.
«دنیس کوتوف»، مدیر کل و یکی از موسسین این شبکه معتقد است که تلویزیون و اینترنت، رقیبان اساسی تجارت کتاب هستند زیرا سادهترین دسترسی به اطلاعات را فراهم میکنند. بخش کتاب به منظور رقابت بااین دو رسانه باید اذهان مصرف کنندگان را به گونهای تغییر دهد که کتاب به عنوان کانال مدرن در حال توسعه سریع تلقی شود که با اینترنت رقابت نمیکند.
کوتوف میگوید: «مشتریان ما دوست دارند انواع مختلف تغذیه فکری را تجربه کنند. ماهی حدود 500 هزار نفر به کتابفروشیهای ما سر میزنند و در داخل آنها 30-20 دقیقه میگذرانند. ولی تنها 30-20%این وقت صرف انتظار کتب میشود. 70% باقی مانده وقت را چهکار کنیم؟ ما برای مشتریان خود امکان استراحت در کافه و گفتگو با نویسنده، گوش کردن سخنرانی علمی یا تماشای فیلم را فراهم کردیم. انسان دوست دارد با پول خود هم کتاب خوبی دریافت کند و هم امکان استراحت و تفریح و نیز سطح فکری خود را بالا ببرد. این وضع شبیه به خرید همه مواد خوراکی مورد نیاز هفتگی از یک جا به قیمت پایین است».
درحال حاضر فناوریهای مدرن و کیفیت ارائه خدمات به خریداران از اهمیت اساسی برخوردار میشود. همچنین باید محیط مناسب فکری را ایجاد کرد که امکان انتخاب درست کتابها از میان انبوه کتابهای دیگر را بدهد. به همین منظور در همه کتابفروشیها ترمینال رایانهای برای جستجوی کتابها نصب شدهاند. در زمان اخیر ادبیات زیادی روی سی-دی منتشر میشود و بعضی موسسات آموزشی حتی پیشنهاد کرده اند کتب درسی روی سی-دی منتشر شوند».
بازار روسی کتاب از حد مهم 100 هزار عنوان گذشته است. مشکل بتوان ازاین تنوع گسترده سر در آورد ولی سعی کنیم این کار را بکنیم.
طی مدت زیادی «داستانهای پلیسی» را لکوموتیو نشر خصوصی کتب در روسیه محسوب می کردند. اوایل سالهای 1990 موج اول علاقه به این گونه کتابها مشاهده شده بود. در آن زمان نویسندگان خارجی این نوع ادبیات مورد تقاضای خاصی قرار گرفته بودند. تا سال 1995 نویسندگان داستانهای پلیسی داخلی، میدان را بر نویسندگان خارجی تنگ کردند. بعد از آن سه نویسنده زن – مارینینا، اوستینوا و دونتسوا – که آثار آنها با شمارگان چند میلیونی منتشر میشد، «واردات» کتاب را برابر صفر کردند. البته نمیتوان گفت که داستانهای پلیسی خارجی خوانندگان خود را کاملاً از دست داده باشند. ولی اگر موفقیت بزرگ کتابهای Dan Brown نادیده گرفته شود، طبق برآوردهای گروه انتشاراتی AST، داستانهای پلیسی خارجی حد اکثر 20% عناوین کتابها را تشکیل میدهند.
اواسط سالهای 1990 روزنامهها و مجلات ادعا میکردند که فرهنگ در روسیه مرده است. ولی کارشناسان خاطرنشان میکنند که همزمان با توسعه بیرویه «فرهنگ عمومی»، رشد نشر و توزیع آثار ادبیات جدی نیز مشاهده میشد. آثار «کورتاسار»، «بورخس» و نویسندگان دیگر آمریکای لاتین مورد تقاضای فزایندهای قرار گرفتند. اوایل سالهای 1990 کتابهای «فروید» محبوبیت پیدا کردند. در حالی که نوشتههای «لئو گومیلف» در زمینه تاریخ و قوم شناسی در گذشته به صورت دست نویس پخش میشدند، در سالهای 1990 انتشار رسمیمجموعه آثاراین اندیشمند شروع شد. سپس نوبت فلاسفهای چون «فرانک»، «کرکیگور» و «دیگران» رسید.
بیست و یکمین نمایشگاه کتاب مسکو که اوایل سپتامبر سال 2008 برگزار شد، منعکس کننده گرایشات جدید در توسعه بازار کتاب روسیه گردید. معمولاً آنچه که در نمایشگاه معرفی میشود، سپس به کتابفروشیها و خانههای مردم راه پیدا میکند. جو نمایشگاه، جو شکوه دولت بزرگ به رسم بیزانسی بود. حتی عکسهای استالین دیده میشد. آثار جدید از سری داستانهای علمی– تخیلی (science fiction) که بسیاری از آنها جنبه قوی اجتماعی و علمیداشتند، توجه خوانندگان را به خود جلب کردند.
جای خوشحالی است که داستانها درباره زندگی ستارههای سینما و موسیقی جای خود را به شرح حال مبسوط ارتشیان بزرگ روسی چون سووروف، کوتوزوف و ژوکوف دادند. خاطرات ژنرالهای جنگهای دوم هم در مقامهای مهمیقرار گرفتند. در ادبیات برای کودکان کتابهای زمان شوروی که حالت تربیتی آشکاری دارند، میدان را برهاری پوتر و داستانهای «سبک» کودکانه تنگ کردند. گرایش عمومی این است که کتابهای سبک برای خنده و تفریح کمتر و ادبیات سنگین با مضامین وطنپرستانه بیشتر میشوند. ولی کارشناسان به یک جنبه مهم دیگر مسأله اشاره میکنند که عمدتاً برای ادبیات روس، ادبیاتی که بر اساس مجلات «کلفت» ادبی توسعه یافته است، اهمیت دارد.
چندی پیش بازدید کنندگان نمایشگاه «کتاب روسیه – 2009» از سیمای حزن آور این نمایشگاه تعجب کردند. آثار نویسندگان واقعی کم است و ادبیات با کیفیت بالا تقریباً مشاهده نمیشود. به هر غرفهای که نگاه کنید، سرگذشت به اصطلاح ستارههای بازار موسیقی و سینما را مشاهده میکنید. همین امر کهاین «ستارهها» جای نویسندگان واقعی را میگیرند، بسیار گویا است.
این موضوع مورد توجه زیادی قرار گرفته است. ولی در باره انحطاط مجلات ادبی که به ظاهر باید با گسترش ادبیات کیفیت پایین مقابله کنند، کمتر چیزی گفته میشود. عدهای هنوز ادعا میکنند که مجلات ادبی هنوز سطح بالای متون ادبی را حفظ میکنند. ولی تنها کسانی اینرا میگویند که خودشان در مجلات ادبی کار میکنند یا پانزده سال است کهاین مجلات را نمیخوانند.
به نظر میآید که این مراکز ادبی معتبر سابق به بازتولید متون بیبو و بیخاصیتی پرداختهاند که یک نوع نثر ادبی درجه متوسط با طعم واقع گرایی سوسیالیستی را منتشر میکنند. متونی که درج میشوند، میتوانستند در سالهای 1970 یا 1980، یا 2000 نوشته شده باشند. کارشناسان خاطرنشان میکنند که اگر ادبیات روسی از روی مجلات ادبی سنجیده شود، در ادبیات روسی پدیده پست مدرن وجود نداشت. الآن درباره غروب و افول پست مدرن صحبت میکنند ولی آنچه که جای آن را میگیرد نیز حتماً نادیده گرفته خواهد شد.
ادعا میشود که وضعیت اسفناک مجلات ادبی ناشی از فقدان حمایت از آنها است. واقعاً اکثراین مجلات سودآور نیستند و از محل حمایت بیرونی و از جمله دولتی به حیات خود ادامه میدهند. همین امر که مجلات هنوز وجود دارند، نشان میدهد که آنها یارانه دریافت میکنند. مشکلاین نشریات آن است که آنها قادر نیستند محصول مورد تقاضای خوانندگان را عرضه کنند. بنا براین، حمایت مالی بیشتر باعث سالم سازی اوضاع در ادبیات روسیه نخواهد شد.
یک مشکل مهم این مجلات، کمبود نیروی متخصص است. کسی اسم رئیس بخش نقد ادبی مجلات ادبی را نمیداند. یک نویسنده با استعداد چطور میتواند اثر خود را تسلیم اشخاص تصادفی بکند که در برابر ادبیات هیچ لیاقتی ندارند. ولی در زمان خود کارکنان مجلات ادبی جلوی درب ورودی خانه نویسنده کشیک میدادند تا اوراق دست نویس داستان جدید را دریافت کنند.
تصادفی نیست که همه شخصیتهای مهم ادبی سالهای 1990 و 2000 خارج از مجلات ادبی شناخته شدند. بنا براین ادبیات واقعی میتواند فقط در فاصله کمیبین ادبیات عمومیو نثر مجلات ادبی توسعه یابد. همین امر باعث میشود که جایزه ادبی «بوکر» که قبلاً فقط نصیب نویسندگان مجلات ادبی میشد، به میخاییل یلزاروف نویسندهای که هیچ وقت آثار خود را به این مجلات نداده و تنها از حمایت انتشارات «آد مارگینم» برخودار است، اعطا شود. در مجموع، بحران مجلات معتبر و باسابقه ادبی گوشهای از وضعیت ادبیات امروزی روسیه را منعکس میکند.
نشریه «نقطه فروش»، 26 فوریه 2009
نویسنده: ورا شیپونوا
ترجمه: رایزنی فرهنگی سفارت ج.ا.ایران در روسیه