فیلم «میرو» در بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره حضور دارد و این بار نیز این کارگردان داستانی بومی را از مردم سیستان و بلوچستان به تصویر کشیده است. نخستین فیلم ریگی (لیپار) در ژانر کودک و نوجوان است و داستانش درباره عشق نوجوانی به سینماست؛ دومین فیلم وی (هوک) یک فیلم نوجوانانه و ورزشی درباره ورزش بوکس بود، اما «میرو» داستانی درباره مقاومت مردم سیستان در ۸سال دفاعمقدس را روایت میکند.
در فیلمهایی که ساختهاید، تصویری از سیستان و بلوچستان را جلوی دوربین بردهاید؛ بهنظر این فیلم هم حال و هوای ۲ فیلم قبلی را دارد و در منطقه سیستان جلوی دوربین رفته است؟
زمانی که فیلمسازی را شروع کردم، هدفم این بود که تصویر دیگری از سیستان و بلوچستان را در سینمای ایران نشان بدهم. نخستین تجربه من با فیلم «لیپار» رقم خورد که فضای کودک و نوجوان داشت؛ البته بعد از ساخت این فیلم فکر نمیکردم که آثار دیگری با محوریت زادگاهم بسازم، اما مسیر فیلمسازی من باز هم در سیستان و بلوچستان ادامه پیدا کرد. بعدها فیلم سینمایی «هوک» و حالا «میرو» را ساختهام.
علاوه بر فضای فیلم «میرو» قصه فیلم نیز مانند ۲ فیلم دیگرتان است؟ برای نوجوانان ساخته شده است؟
میرو داستان زندگی پسری است که برای اثبات مردانگیاش دل به دریا میزند و مسیر پرفرازونشیبی را سپری میکند. بارها گفتهام که فیلمهایم بخشی از وجود من هستند؛ «میرو» نیز همین است؛ چراکه داستان نوجوانی است که برای رسیدن به هدفش میجنگد.
شما در فیلمهایتان عناصر بومی را خیلی مدنظر قرار میدهید. همچنان میخواهید در این منطقه فیلم بسازید؟
هرکدام از استانهای زیبای کشورمان به یک خصیصه و ویژگی شهرت دارند. باید تأکید کنم که مردم سیستان و بلوچستان نیز به مهماننوازی، جوانمردی و غیرت اهالیاش مشهور هستند. «میرو» نمایندهای از همین ویژگیهای کمتر گفته شده اهالی جنوب کشورمان است. متأسفم که در طول دهههای اخیر، چهرهای منفی آمیخته به قاچاق، اشرار و... از این منطقه ارائه شده است، اما در لابهلای این تصاویر، نقاط روشن بسیار زیادی نیز وجود دارد که باید بیان شود. تمام تلاش من در فیلم «میرو» بیان همین موضوعات است.
خودتان زاده و بزرگ شده آن منطقه هستید. برای گروه، پروسه فیلمبرداری و تولید سخت نبود؟
فیلمبرداری «میرو» از شهریورماه آغاز شد، اما شرایط جوی سخت و گرمای هوا کارگروه تولید را بسیار سخت میکرد. جالب است بدانید درجه هوا در شهریورماه در سیستان و بلوچستان گهگاه چند برابر درجه هوا در تهران بود. علاوه بر سختیهای فیلمسازی در هوای گرم و شرجی جنوب کشور باید به سختیهای کار کردن با بازیگران نوجوان که عمدهشان برای نخستینبار مقابل دوربین قرار گرفتند نیز اشاره کنم.
بازیگران شما عموما در رده سنی نوجوان هستند و نابازیگر. تعامل با اینها در پروسه تولید به چه شکل است؟
در «میرو» ۲۴ بازیگر داشتیم که از بین آنها تنها ۶ هنرمند، تجربه حرفهای بازیگری و حضور مقابل دوربین را داشتند. سودابه بیضایی به همراه امیررضا دلاوری، ایوب افشار، حمید ابراهیمی، ابوالفضل همراه و آرزو تاجنیا بازیگران دوربین دیده ما بودند و ۱۸ بازیگر دیگر که همهشان بومی بودند، برای نخستینبار مقابل دوربین قرار میگرفتند. این موضوع چالش بسیار سختی در تولید فیلم بود.
ایجاد تعادل بین بازیگران حرفهای و آماتور چالش بسیار سختی برای من بهعنوان کارگردان بود. علاوه براین، مجبور بودیم برخی از پلانها را چندینبار برداشت کنیم که شرایط را سخت میکرد. پیشتر تجربه کار کردن با نوجوان کمتجربه را داشتم. در فیلم لیپار، ۵ بازیگر نوجوان داشتم که هنرمندیشان در جشنواره کودک و نوجوان دیده شد. فیلم سینمایی هوک نیز موفق به دریافت سیمرغ بخش بینالملل در بخش دستاورد هنری شد، اما در میرو تعداد بازیگران دوربین ندیده بسیار بیشتر بودند که کار را سخت میکرد.
کارگردانان در حوزه کودک و نوجوان عموما به موضوعات کودک میپردازند تا نوجوان، اما شما در فیلمهایتان موضوع نوجوانان را مدنظر قرار دادید. لزوم توجه به نوجوانان در سینما چگونه است؟
در دهه ۱۳۶۰، سینمای کودک و نوجوان ایران با ساخت آثاری مثل «دونده»، «باشو غریبه کوچک» و... روزهای خوبی را سپری میکرد، اما در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ و بعد از آن، کارگردانان ما آرام آرام از سینمای کودک دور شدند و اکثرشان به سمت ساخت فیلمهای طنز، اجتماعی و عاشقانه رفتند. همین موضوع باعث ایجاد ضعف بزرگی در سینمای کودک و نوجوان شد. شخصاً به ساخت فیلم، چه کوتاه و چه بلند برای این رده سنی توجه ویژهای دارم و ۵-۴ سال است که تمام توان خود را روی سوژه نوجوان گذاشتهام. بهنظرم باید برای نوجوانان رویا بسازیم. خلأ این موضوع در شهرستانها بیشتر احساس میشود. وقتی از کودک یا نوجوان سیستانی میخواهید رویاهایش را نقاشی بکشد، دقیقا نمیداند چه باید بکشد؟! وظیفه سینماست که برای این رده سنی رویا بسازد. تلاش من در میرو همین موضوع بوده است.