آفتابنیوز : آفتاب: محمد البرادعی، دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که تنها چند ماه به پایان دوره ریاستش بر این نهاد باقی مانده، در گفتگویی که با هفتهنامه آمریکایی نیوزویک انجام داده است بار دیگر به انتقاد از سیاستهای دوره جورج بوش پرداخته و در عین حال از رویکرد جدید باراک اوباما ابراز خرسندی کرده است.
به گزارش سرویس بینالملل آفتاب، آنچه در پی میآید، خلاصهای از این گفتگو است که به صورت کامل در شماره هفته آینده نیوزویک منتشر خواهد شد:
رییس جمهور باراک اوباما دو ماه قبل یک پیام ویدیویی صلحآمیز برای ایران فرستاد، اما دیالوگ دو طرف از آن هنگام تا حالا بسیار ساکت مانده. نظر شما چیست؟اوباما از «چماق و هویج» حریف نمیزند. این سیاست برای یک الاغ خوب است، نه برای ملتی سربلند. او از احترام متقابل میگوید. او اولین رییس جمهور آمریکاست که «جمهوری اسلامی ایران» را به زبان آورده است و نمیدانید این کار او چه تاثیر خوبی بر ایرانیها گذاشت.
اما این کار منجر به مذاکرات نشد چون آمریکاییها دارند سیاست خود را بازبینی میکنند. ایرانیان هم عجلهای ندارند چون در آستانه انتخابات هستند. آنها همچنین بازاریهای خیلی خوبی هستند و میخواهند نتیجه بازبینی سیاستهای آمریکا را ببینند.
انتخاب بنیامین نتانیاهو به عنوان نخستوزیر اسراییل اوضاع را پیچیده ساخت. او احتمال حمله اسراییل به تأسیسات هستهای ایران را رد نمیکند.متاسفانه مجبوریم آن چه را که در طول این سالها گفتهایم (و نومحافظهکاران از آن بد میگویند) باز هم تکرار کنیم: راه حلی نظامی وجود ندارد.
تنها یک راه حل دیپلماتیک داریم. شیمون پرز رییس جمهور اسراییل حرف خوبی زد و گفت نمیتوان دانش (دانشمندان هستهای ایران) را بمباران کرد. کاش این حرف سه سال پیش زده شده بود.
آیا اگر دولت بوش انعطاف بیشتری نشان میداد میشد برنامه غنیسازی ایران را در فازهای آزمایشی متوقف ساخت؟به هیچ روشی نمیتوان دانش را از آنها دریغ داشت. اما اگر آنها ظرفیت صنعتی را نداشته باشند به سلاح نخواهند رسید. اوضاع به همین سادگی است. ایرانیها آماده بودند روی برنامه غنیسازی خود محدودیت بگذارند و آن را ابتدا از چندده و بعد از چندصد سانتریفوژ فراتر نبرند. اما کسی در این زمینه پیشنهادی به آنها نداد. حالا ایران پنجهزار سانتریفوژ دارد.
میگفتند «ایران زیر فشار خم میشود» ولی حالا این خواسته در تار و پود روح ایرانی جا گرفته و این مساله تبدیل به بخشی از غرور ملی ایران شده. آنها طوری درباره برنامه هستهای حرف میزنند که انگار به ماه رفتهاند.
آنها متاسفانه به درستی میدانند که اگر رموز کار را بدانید، همچنان میتوانید در پیمان NPT حاضر باشید. آنها دارند یک پیام به ما میفرستند: «من این کار را میتوانم انجام دهم. برای خودم سیاست بیمه ساختهام و نخواهید که با ما درگیر شوید.»
آمریکا در سال 2007 تخمین اطلاعاتی خود را منتشر ساخت که در آن نوشته شده بود ایران در سال 2003 برنامه تولید سلاحهای هستهای خود را متوقف ساخته. این باعث حیرت آژانس شد که خبری از این برنامه نداشت.ما نمیتوانستیم آن برنامه را شناسایی کنیم. ما ارتش نیستیم که بتوانیم بدون اخطار قبلی سرزده وارد شویم.
آمریکاییها ادعا میکنند که در برنامه کار ایران روش استفاده از کلاهک هستهای در موشک شهاب 3 آمده و آنها برنامههایی برای انفجار سلاح هستهای دارند. ما هیچ طوری نمیتوانستیم این موضوع را کشف کنیم که در یک آزمایشگاه کوچک در کامپیوتر یک نفر چه میگذرد.
تمرکز شما روی موضوعات هستهای واقعی است. اما آمریکاییها به آژانس اسنادی دادهاند که ایرانیها روی جعلی بودن آنها تاکید دارند و از حرف زدن دربارهشان سر باز میزنند.موارد بسیاری در این اسناد وجود دارد که نمیتوانیم آنها را به ایرانیها بگوییم چون باید از متدها و منابع محافظت کنیم. ایران میگوید که چطور میتواند بدون داشتن این اسناد بگوید آنها واقعی هستند یا جعلی؟ به این ترتیب همه در یک چرخه باطل گرفتار آمدهایم.
کمی از روش معامله ایرانیها بگویید.ایرانیها همیشه بسیار روی جزئیات متمرکز میشوند. آنها میدانند چه میخواهند. آنها روی اهداف استراتژیک و درخواست بهای مناسب عالی کار میکنند.
نمیخواهم بگویم آنها اَبَرانسان هستند، و می توانید ببینید که خودشان هم با هم ناسازگاری دارند.
یکی از موارد ناسازگاری ایرانیها با هم این است که سرانجام چه کسی قفل 30 سال مبارزه و رویارویی با آمریکا را خواهد شکست. همه قصد دارند خود را قهرمانی ملی جلوه دهند که ایران را به نقشه اصلی جهان بازگردانده. آنها مانند این متعصبهای کلیشهای نیستند که بخواهند همه چیز را خراب کنند.