کد خبر: ۸۹۴۳۲
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۱:۲۷

خرمشهر را خدا آزاد کرد

فتح خرمشهر، لحظه اوج دفاع مقدس
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: در خيال خرمشهر که کنار کارون آرام نشسته بود، هيچ صدای خمپاره ای نبود. نخلستان هايش صدای چرخ های تانک را تا آن روز نشنيده بود، تا شهريور ماه 59 که خرمشهر، خونين شهر شد. پس از گذشت روزهای تاريک و پر دود اسارت، در سوم خرداد 1361 شهر از اشغال درآمد. خرمشهر نخل‌های سوخته، نخل های بی سر...

فتح خرمشهر (سوم خرداد 1361) در تاريخ جنگ ايران و عراق از اهميت ويژه‌ای برخوردار است. خبر آزادی خرمشهر آن چنان شگفت‌آور بود كه در سراسر ميهن اسلامی ما مردم را به وجد آورد. با اعلام خبر فتح خرمشهر مردم ايران بسان خانواده‌ای بزرگ كه فرزند از دست رفته خود را باز يافته است اشكهای شادی و شعف خود را نثار روح شهدای حماسه‌آفرين صحنه‌های شورانگيز اين نبرد كردند. برای پی بردن به عظمت اين نبرد حماسی كافی است بدانيم كه نيروهای متجاوز عراق پيش از نبرد سرنوشت ساز رزمندگان ما برای آزادی خرمشهر در اطلاعيه‌ای به نيروهای خود دستور داده بودند كه دفاع از خرمشهر را به منزله دفاع از بصره، بغداد و تمام شهرهای عراق محسوب دارند. همچنين تجهيزات و امكانات دفاعی دشمن در اين منطقه نشان می‌داد كه عراق خرمشهر را به عنوان نماد پيروزی خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته است به هر قيمت،‌ اين شهر را در تصرف نيروهای خويش نگهدارد.

هنگامی كه مرحله اول و دوم عمليات بيت‌المقدس به پايان رسيد و رزمندگان ما در اطراف خرمشهر مستقرشدند، راديوی رژيم بعثی، می‌كوشيد در تبليغات كاذب خود، حضور نيروهای عراق را در خرمشهر به رخ بكشد تا توجيهی برای ترميم روحيه نيروهای شكست خورده و رو به هزيمت عراق باشد. فتح خرمشهر در زمانی كمتر از 24 ساعت، موجب شد كه بخش قابل توجهی از نيروهای مهاجم عراقی به اسارت نيروهای جمهوری اسلامی ايران درآيند.

نبرد بزرگ، سرنوشت‌ساز و غرورآفرين بيت‌‌المقدس كه برای رها سازی خرمشهر از سلطه‌ نيروهای مهاجم عراقی انجام شد، از دهم ارديبهشت ماه تا چهارم خرداد ما 1360 به طول انجاميد. اين نبرد حماسی علاوه بر پايان بخشيدن به 19 ماه اشغال بخشی از حساس‌ترين مناطق خوزستان و آزادسازی خرمشهر، ضربه‌ای سهمگين و كمرشكن به توان رزمی و جنگ طلبی‌های دشمن مهاجم وارد ساخت.

كوتاه سخن اينكه عمليات بيت‌المقدس به عنوان برجسته‌ترين عمليات پدآفندی نيروهای مسلح جمهوری اسلامی ايران در تاريخ نظامی 8 سال دفاع مقدس ثبت شده است.

اگر امروز در هر شهر و روستا به گلزار شهيدان گذر كنيم و تاريخ نقش بسته بر سنگرها را مرور كنيم، خواهيم ديد كه مجموعه شهيدان سوم خرداد 1360 الگويی كوچک از ملت مقاوم ايران است كه چونان سپهری پر ستاره می‌درخشد. شاديهای به ياد ماندنی خودجوش و سراسری پس از آزادسازی خرمشهر نيز برگ ديگری از اين حماسه ملی بود و نشان داد كه مردم سراسر اقطار و بلاد ايران اعم از آن كه هرگز خرمشهر را به چشم ديده باشند يا نه چگونه از شنيدن خبر اين پيروزی ساعتها به دست افشانی و پايكوبی پرداختند وهزيمت دشمن اشغالگر را از خاک ميهن جشن گرفتند.

سوم خرداد يک حماسه ملی است؛ اگر حضور ملت در صحنه جبهه‌های دفاع نبود، نه حماسه آن پيروزی تحقق می يافت و نه حماسه حضور مردم در جشن پس از پيروزی. لذا به حق می‌توان گفت پاسداشت فتح خرمشهر در گرو پاسداشت حضور مردمی در همه صحنه‌هاست.

بياد سوم خرداد سالروز حماسه هميشه تاريخ ايران ...آزادی خرمشهر

مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود كه می‌تپيد و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود. مسجد جامع خرمشهر، مادری بود كه فرزندان خويش را زير بال و پر گرفته بود و در بی‌پناهی پناه داده بود و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و آنگاه نيز كه خرمشهر به اشغال متجاوزان در‌آمد و مدافعان ناگزير شدند كه به آن سوی شط خرمشهر كوچ كنند باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزوهايی بود كه جز در پازپس‌گيری شهر برآورده نمی‌شد. مسجد جامع، همه خرمشهر بود.

خرمشهر از همان آغاز، خونين‌شهر شده بود. خرمشهر خونين ‌شهر شده بود تا طلعت حقيقت از افق غربت و مظلوميت رزم‌آوران و بسيجيان غرقه در خون ظاهر شود. و مگر آن طلعت را جز از منظر اين آفاق می‌توان نگريست؟ آنان در غربت جنگيدند و با مظلوميت به شهادت رسيدند و پيكرهاشان زير شنی تانكهای شيطان تكه تكه شد و به آب و باد و خاک و آتش پيوست. اما… راز خون آشكار شد. راز خون را جز شهدا درنمی‌يابند. گردش خون در رگهای زندگی شيرين است اما ريختن آن در پای محبوب، شيرين‌تر است؛ و نگو شيرين‌تر، بگو بسيار بسيار شيرين‌تر است.

راز خون در آنجاست كه همه حيات به خون وابسته است. اگر خون يعنی همه حيات… و از ترک اين وابستگی دشوارتر هيچ نيست پس، بيشترين از آن كسی است كه دست به دشوارترين عمل بزند. راز خون در آنجاست كه محبوب خود را به كسی می‌بخشد كه اين راز را دريابد. آن كس كه لذت اين سوختن را چشيد در اين ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی هيچ نمی‌يابد.

آنان را كه از مرگ می‌ترسند از كربلا می‌رانند. مردان مرد، جنگاوران عرصه جهادند كه راه حقيقت وجود انسان را از ميان هاويه آتش جسته‌اند. آنان ترس را مغلوب كرده‌اند تا فتوت آشكار شود و راه فنا را به آنان بياموزد.

آنان را كه از مرگ می‌ترسند از كربلا می‌رانند. وقتی كه كار آن همه دشوار شد كه ماندن در خرمشهر معنای شهادت گرفت، هنگام آن بود كه شبی عاشورايی برپا شود و كربلائيان پای در آزمونی دشوار بگذارند…

كربلا مستقر عشاق است و شهيد سيد محمد علی جهان‌آرا چنين كرد تا جز شايستگان كسی در آن استقرار نيابد. شايستگان، آنانند كه قلبشان را عشق تا آنجا آكنده است كه ترس از مرگ، جايی برای ماندن ندارد. شايستگان جاودانند؛ حكمرانان جزاير سرسبز اقيانوس بی‌انتهای نور نور كه پرتوی از آن همه كهكشانهای آسمان دوم را روشنی بخشيده است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین