حسین فرشیدی در ادامه افزود: «نرخ باروری در کشورهایی مثل ژاپن، کره، ایتالیا، آلمان، کشورهای اسکاندیناوی و ... بسیار پایین آمده است.»
نگرانیها در خصوص کاهش نرخ باروری در کشور از مدتها پیش از سوی مسئولان مختلف مطرح و تلاش میشد راهکارهایی در این زمینه ارائه شود. قاسم قریشی، جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین در این باره گفت: «طبق یک برآورد، اگر وضع فعلی ادامه پیدا کند، نرخ رشد جمعیت ایران در سال ۱۴۰۹ به صفر میرسد و در سال ۱۴۲۹ منفی میشود و در سال ۱۴۷۹ جمعیت ایران به ۴۲ میلیون نفر کاهش پیدا خواهد کرد.»
این نگرانیها در خصوص نرخ باروری و افزایش جمعیت کشور در شرایطی مطرح میشود که حدود ۲ سال از از تصویب و ابلاغ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت میگذرد. با این وجود مرکز جوانی جمعیت کشور، نسبت به بخشهایی از آمار و ارقام در کشور خوشبین است. برای مثال صابر جباری مدیر دبیرخانه قرارگاه جوانی جمعیت وزارت بهداشت، با اشاره به اجرای قانون جوانی جمعیت، گفت: «بر اساس آمارها میزان موالید در گروههای سنی ۲۰ تا ۲۴ سال و ۲۵ تا ۲۹ سال در کشور افزایش یافته است در سال ۱۴۰۱ در گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ سال میزان موالید ۱۶ و ۵۴ درصد بود که این رقم در سال ۱۴۰۲ به ۱۸ و ۹۷ درصد موالید کشور افزایش یافته است.» وی همچنین با استناد به آمارهای درمان ناباروری در کشور، تاکید کرده که میزان موفقیت در درمان ناباروری به صورت میانگین در کشور ۲۸ درصد بود که اکنون با اعتبار بخشی و به روز رسانی تجهیزات مراکز دولتی درمان ناباروری به ۳۲ درصد افزایش یافته است.
با وجود این خوشبینیهای مرکز جوانی جمعیت، غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: «من توجه شما را جلب میکنم به خبری که همین روز گذشته در اخبار تلویزیون شنیدم مبنی بر اینکه کره جنوبی با همه پیشرفتی که در صنعت و رشد اقتصادی داشته، الان به شدت با گرفتاری رشد جمعیت روبه رو است و آنها تصمیم گرفتند که یک وزارتخانه برای رشد جمعیت خود ایجاد کنند.
امروز بسیاری از کشورهای دنیا به فکر تأسیس وزارت رشد جمعیت افتاده اند ما هم باید هر آنچه که در توان داریم در این مسیر بگذاریم که درآینده دچار این بحرانها نشویم.» اگرچه کارشناسان برخی مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در نرخ باروری و فرزندآوری موثر میبینند، اما آرمان خالقی عضو هیأت مدیره خانه صمت پا را فراتر گذاشته و میگوید: «یکی از دلایل کسانی که موافق تعطیلی پنجشنبه و جمعه هستند افزایش نرخ جمعیت است!»
با وجود همه اینها پرسشهایی مطرح است از جمله این که علت یا علل اصلی کاهش نرخ باروری در کشور چیست و مسئولان باید برای حل این علل چه کنند؟تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
تقی آزاد ارمکی گفت: «فرزندآوری یک پدیده سیاسی نیست که با سیاست قابل حل باشد. برای مثال این که بگوییم سیاستهای غرب در کاهش فرزندآوری نقش دارد از اساس اشتباه است. فرزندآوری در نهایت یا در آخرین مرحله پدیدهای بیولوژیک است.
فرزندآوری در وهله اول، پدیدهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی است. در دنیای مدرن، وقتی یک زوج ازدواج میکنند، با هدف فرزندآوری ازدواج نمیکنند.
آنها ازدواج میکنند که از با هم بودن و زندگی خانوادگی لذت ببرند. انها میخواهند از معنای جدیدی از زیست اجتماعی بهرهمند شوند. حتی از بعد دنیای مدرن ایرانی اسلامی نیز همینطور است. در مرحله بعدی ازدواج با هدف سر و سامان دادن ارتباطات آدمی با ساحتهای دیگر اجتماعی انجام میشود.
یعنی اگر تا دیروز دختر یا پسر تنها نمیتوانست بسیاری از مسائل را حل کند، اکنون با ازدواج برخی از مسائل را در حوزه اقتصاد، خانواده، آموزش، فرهنگ و روابط حل میکند؛ بنابراین با نوعی «هویت یابی» جدید نیز مواجهیم که البته حاوی لذت نیز میشود. با توجه به همه این ها، یکی از تولیدات خواسته یا ناخواسته ازدواج میتواند «زاد و ولد» باشد.»
وی افزود: «بنابراین باید درک کنیم که ازدواج یک پدیده طولانی و چندوجهی است که در نهایت میتواند به فرزندآوری ختم بشود یا نشود. اگر زوجی که ازدواج میکنند، تشخیص دهند با هم بودنشان سخت میشود نیز طلاق میگیرند، به همین دلیل است که در زندگیهای جدید ایرانی، نرخ طلاق بالا رفته است. علت نیز مشخص است، چون آمال و آرزویی که برای زندگی و تشکیل خانواده و لذت و رفاه و حمایت و ازدواج وجود دارد، محقق نمیشود و زوج نیز به این نتیجه میرسند که باید جدا شوند.
علت این که از هر ۳ الی ۴ ازدواج، یک طلاق داریم همین است. علت طلاق ها، فاسد شدن دختران و پسران یا جامعه نیست. وقتی خانواده از مرز یا خطر طلاق عبور میکند، دورهای طولانی طول میکشد تا به مرحله بعدی یا همان فرزندآوری فکر کند. این نکته نیز مهم است که این خانواده مایلند چند فرزند داشته باشند، آیا مایلند یک فرزند داشته باشند یا دو یا چند فرزند میخواهند.
همه اینها به تصوراتی بر میگردد که از خانه و خانواده و تشکیل زندگی مشترک، در کل جامعه ایرانی و جهانی ارائه میشود. در جهان مدرن خانوادهها معمولا با یک فرزند تعریف میشوند و در چنین شرایطی در خانواده ایرانی نیز شاهد همین تمایل هستیم و نمیتوانیم با زور و فشار، خانوادهها را مجبور کنیم ۲ یا چند فرزند داشته باشند.»
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «من در سال ۱۳۷۹ پژوهشی انجام دادم و در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۹۰ نیز تکرارش کردم. پرسش اساسی من در این پژوهش این بود که «مایلید با توجه به شرایط موجود چه تعداد فرزند داشته باشید؟»، بسیاری از افراد گفتند ما اصلا فرزند نمیخواهیم، ۶۰ درصد گفتند ما یک فرزند میخواهیم، تعداد کمی گفتند ۲ فرزند میخواهیم و به ندرت نسبت به چند فرزند تمایل نشان دادند.
جامعه آماری این پژوهش از کل ایران انتخاب شده بود و شامل ۴ هزار نمونه داخل ایران و ۸۰۰ نمونه خارج از کشور را شامل میشد. این تصمیم از کجا آمده است؟ فراموش نکنیم که بسیاری از افرادی که میخواهند تک فرزند داشته باشند، خود محصول خانوادههای چند فرزندی هستند، یعنی پدران و مادرانی دارند که حداقل ۴ فرزند دارند.
این زوجهای امروزی میدانند که با وجود این که خودشان عمو و خاله و دایی داشتند، نسل بعدی آنان خاله و عمو و دایی و عمه نخواهند داشت، با این وجود، تمایلی به بچه دار شدن ندارند و این موضوع به اقتضائات اجتماعی و فرهنگی برمی گردد، که در جامعه ما وجود دارد.»
وی افزود: «خانواده برای تولید مثل طراحی نشده است، آدمها ازدواج نمیکنند که فرزندآوری کنند، این در حالیست که در سالهای گذشته، آدمها ازدواج میکردند تا بچه دار شوند.
آن روزها افراد بچه دار میشدند تا نان آور داشته باشند، اما این روزها فرزند نیروی کار در نظر گرفته نمیشود، بلکه باید برای فرزند هزینه کرد. بسیاری از خانوادههایی که یک فرزند دارند نیز، با وجود همه هزینه ها، پس از بلوغ فرزندشان یا شاهد مهاجرتش هستند و یا فرزندشان مستقل میشود و به دنبال زندگی خود است، بنابراین فرزند امروزی نیروی کار خانواده نخواهد شد.
نکته دیگر در خانواده معاصر این است که خانواده به دنبال لذت بردن از زندگی است. خانواده مدرن میخواهند از لذتهای جامعه امروزی بهرهمند شوند و تبدیل به افرادی نشوند که فقط خدمت کنند و در نهایت نیز تنها بمانند. مسئله سوم این است که هزینه بالای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، عاط و سیاسی تربیت فرزند، باعث میشود که فرزندآوری روند متفاوتی با سالهای گذشته طی کند.
در سالهای گذشته، فرزندی متولد میشد، چه مدرسه میرفتن و چه نمیرفت، شغل پدر، عمو یا بستگانش را داشت و انتظارات و آرزوهای دور و درازی هم نداشت و در حد و اندازههای خانواده پدری و مادری نیز تشکیل زندگی میداد.
اما اکنون، وقتی قرار است فرزندی وارد این جهان شود، از مرحله ازدواج تا تولد فرزند ممکن است از یک سال تا چند سال طول بکشد، اما هزینههای زیادی انجام میشود تا مشخص شود فرزند چه زمانی به دنیا بیاید، چگونه به دنیا بیاید، جنسیت فرزند چه باشد، در کدام شهر به دنیا بیاید سپس در مرحله بعدی، مسئولیتهای مهمی بر دوش والدین است که از تغذیه کودک تا تعیین مهدکودک و مهارتهای اجتماعی و مسکن آینده و تحصیل او گسترده است؛ بنابراین حتی یک فرزند، جان و توان یک خانواده را میگیرد.
در سالیان گذشته، برخی خانوادهها تا ۱۰ فرزند داشتند، اما تا این حد برای فرزندانشان هزینه نمیکردند. فرزندان این دوره و زمانه با آرزوهای سالهای دور زندگی نمیکنند و شرایط امروزی را میطلبند.»
این جامعه شناس در ادامه گفت: «مسئله مهم و اساسی، مسئله اقتصادی است. ما در زمانهای زندگی میکنیم و از فرزندآوری صحبت میکنیم که در تنگنای اقتصادی قرار داریم. خانواده و دختر و پسری که در طبقه متوسط قرار دارند و اتفاقا دغدغه فرزنداوری دارند، باید در یک آپارتمان ۳۰ الی ۴۰ متری با اجاره خانه ماهی ۲۰ میلیونی زندگی کنند و شغل مناسب هم پیدا کنند، این موضوع نه فقط در تهران، بلکه در شهرهای دیگر نیز مصداق دارد. در چنین شرایطی، مجاب کردن افراد به این که طلاق نگیرند، حتما ازدواج خود را ادامه دهند، فرزندآوری کنند و سپس فرزند خود را به جایی برسانند، دشوار است.
پدر و مادرها نسبت به سالهای گذشته بسیار تنها شده اند و دیگر قرار نیست در صورت بروز مشکلی مثل طلاق، مادربزرگ و پدربزرگ و خاله و عمو جور بچههای طلاق را بکشند. ما با خانوادههای هستهای تنها رو به رو هستیم. ما در موقعیتی عجیب و غریب زیست میکنیم که نه تنها به لحاظ اقتصادی در تنگناهای جدی قرار داریم، بلکه به لحاظ اجتماعی ضعیف شده ایم و با انقطاع روابط رو به رو هستیم و به لحاظ فرهنگی نیز با بی معنایی و بحران معنا، بحران لذت و امثالهم رو به رو هستیم.»
وی افزود: «این که بگوییم خانوادههای فقیر بیشتر فرزندآوری میکنند، پس مشکل فرزنداوری اقتصادی نیست، یک فرضیه غلط است. خانوادهای که فقیر است کدام خانواده است؟ ما درباره خانوادهای صحبت میکنیم که گستردگی خود را حفظ کرده یا درباره خانوادهای صحبت میکنیم که هستهای شده است؟ باید دقیق و علمی صحبت کنیم. بله خانوادههای گسترده که شامل حمایتهای خانوادگی میشود، ممکن است هنوز با جهان جدید وصل نشده و از آرزوهای جهان جدید بی خبر باشند و در نتیجه تمایل به فرزندآوری داشته باشند، اما نکته ماجرا این است که همین اعضای خانوادههای گسترده نیز با اتصال به جهان امروز از طریق شغل، تحصیلات و امثالهم، دست از فرزند اوری بر میدارند.
اما اقشاری که خانواده گسترده دارند، بخش بسیار کمی از جامعه را تشکیل میدهند، من به عنوان یک جامعه شناس میگویم که خانوادههای فقیر نیز این روزها رغبت خود به فرزندآوری را از دست داده اند. خانوادههای فقیر از خود میپرسند من چگونه باید هزینههای فرزندم را تامین کنم؟ نفس افرادی که میگویند فقرا راحت بچه دار میشوند از جای گرم بلند میشود. اتفاقا مشکل خانوادههای فقیر بیشتر است.
خانوادههای طبقه متوسط تنها خانوادههای جامعه هستند که بیشتر به فرزندآوری و تربیت فرزند تمایل دارند و به عبارتی، طبقه متوسط بیشترین دغدغه را برای تربیت فرزندان دارند. تکلیف خانوادههای ثروتمند نیز از ابتدا مشخص بوده و در اغلب اوقات تعداد کمی فرزند داشته اند.»
آزاد ارمکی در ادامه گفت: «برخی از مسئولان صحبت از افزایش نرخ فرزندآوری میشوند، این در حالیست که جمعیت شناسان ایران نگرش دیگری دارند و میگویند بررسیهای ما چیز دیگری را نشان میدهد و افزایش جمعیت که نداشتیم، هیچ، روند معکوس هم پیدا کرده ایم. مشکل در کجاست؟ مشکل در امنیت انسانها است. در جامعه ما افراد «محترم» شمارده نمیشوند.
فرزنداوری زیبا جلوه نمیکند و مادری نیز جایگاه ویژه خود را از دست داده، حتی کودکان نیز از حقوق مناسب برخوردار نیستند. ما با مشکل «معنا» در جامعه رو به رو هستیم. در چنین شرایطی، آقایان مسئله را سیاسی میکنند و بعد هم که میبینند این روش جواب نمیدهند، به دنبال بروکراسی میروند و میخواهند برای فرزندآوری نهاد و موسسه جدید بسازند.
مگر برای فرزندآوری در سالهای اخیر کم نهاد و موسسه تاسیس کرده ایم؟ چه شد؟ حالا یک وزارتخانه جدید هم تاسیس کنیم، چه میشود؟ فرزند آوری یک مسئله جنسی و سکشوال نیست، یک مسئله صرفا بیولوژیکی نیست که اگر شرایطی را فراهم کنیم که افراد روابط جنسی داشته باشند همه چیز حل شود. این نوع استدلالها سراسر غلط است. همانطور که گفتم این مرحله، مرحله آخر است نه اول.»