آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز 18 مرداد 88 آورده است:
افغانستان در حالی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری 26 مرداد ماه آماده میکند که گزارشها و اخبار حاکی از اوجگیری خشونتها و حملات مسلحانه در این کشور به ویژه علیه نیروهای خارجی است . در همین حال رئیس جدید ستاد ارتش انگلیس گفته است 40 سال دیگر در افغانستان خواهیم ماند .
فقط در روز جمعه گذشته 5 نظامی آمریکایی و 3 نظامی انگلیسی در حملات شورشیان کشته شدند و بیش از 20 غیرنظامی افغان نیز در حملات جداگانه شبه نظامیان طالبان به قتل رسیدند. اکنون به نظر میرسد درستی اظهارات باراک اوباما در ابتدای ورود به کاخ سفید که اعلام کرد مصیبت و معضل اصلی برای آمریکا افغانستان است و نه عراق کاملا مشخص شده است .
کشته شدن 700 نظامی آمریکا در طول جنگ افغانستان که 70 نفر آنها طی دو ماه گذشته به هلاکت رسیدهاند بدون اینکه اهداف اشغالگران محقق شده باشد و یا لااقل توقفی در شدت یافتن روز افزون بحران مشاهده شود گشایشی حاصل گردید اوضاع راکاملا در ابهام فرو برده و سایه ناامیدی را بر اردوگاه کشورهای غربی حاضر در افغانستان گسترانیده است. در همین حال بحران افغانستان برای انگلیس به عنوان اصلیترین متحد آمریکا در لشکرکشی به افغانستان به یک بحران داخلی تمام عیار در انگلیس تبدیل شده به گونهای که مرگ سیاسی گوردون براون نخست وزیر این کشور را قریب الوقوع ساخته است .
در این میان «راسموس» دبیرکل جدید ناتو درخواست اعزام نیروی بیشتر به افغانستان نموده است. راسموس در سفر اخیرش به قندهار با نگرانی از روند اوضاع ازکشورهای عضو ناتو خواست نیروهای بیشتری به افغانستان بفرستند. در واکنش به این درخواست کانادا در پاسخی تحقیرآمیز به راسموس اعلام کرد این کشور نه تنها نیروی بیشتری به افغانستان نخواهد فرستاد بلکه تمامی 2800 نیروی خود را نیز تا حداکثر دو سال آینده از افغانستان خارج خواهد ساخت . هم اکنون 65 هزار نظامی از کشورهای عضو ناتو در افغانستان حضور دارند که نیمی از این نیروها آمریکایی هستند.
هشت سال پس از لشکرکشی آمریکا به افغانستان که با صرف هزینههای نجومی و تلفات سنگین جانی برای واشنگتن و متحدانش همراه بوده است اوضاع با روزهای قبل از این تهاجم تفاوت چندانی نداردو همه چیز به نقطه صفر بازگشته است . نه بن لادن و ملاعمر دستگیر و مجازات شدهاند و نه مردم افغانستان از شعارهای فریبنده غرب که وعده امنیت و پیشرفت و آسایش میداد بهرهای بردهاند. برای ریشه یابی بحران افغانستان باید به شرایط داخلی آمریکا در اوایل روی کار آمدن جرج بوش توجه کرد.
بوش رئیس جمهور سابق آمریکا که در یک انتخابات جنجالی با اکثریتی ضعیف و آلوده به تقلب بر الگور پیروز شد برای دور ساختن اذهان آمریکاییها از این موضوع به فرافکنی نیاز داشت و لشکرکشی به یک کشور خارجی ضمن اینکه میتوانست این نقیصه را جبران کند در صورت پیروزی دستاوردهای دیگری نیز برای وی و نئومحافظه کارانی که به ورود وی به کاخ سفید کمک کرده بودند به همراه میآورد . این لشکرکشی نیاز به یک توجیه و بهانه داشت که ماجرای انفجارهای مشکوک 20 شهریور 1380 نیویورک این بهانه را فراهم ساخت. بوش و متحدینش در کاخ سفید که از سوی لابی صهیونیستی آمریکا پشتیبانی میشدند شرایط استثنایی پس از انفجارهای نیویورک را برای اهدافشان بسیار باارزش یافتند و با شعف و شوق زایدالوصفی ابتدا به افغانستان و سپس به عراق با بهانه مبارزه باتروریسم لشکرکشی کردند.
در جریان تهاجم نظامی به افغانستان آمریکاییها وعده دادند به سرعت این کشور را از شر طالبان و القاعده پاکسازی خواهند کرد بن لادن و ملاعمر را مرده و یا زنده گرفتار خواهند ساخت و جامعهای نمونه که مورد رشک و حسد دیگران شود در افغانستان ایجاد خواهند کرد. این جاه طلبی بوش نه تنها محقق نشد بلکه به عامل سقوط اعتبار و سرنگونی سیاسی وی تبدیل شد و اکنون پس از گذشت هشت سال این بحران به عنوان میراثی شوم و مصیبت بار باراک اوباما را نیز روز به روز بیشتر به ورطه پرتگاه میکشاند چنانکه مشاور ارشد فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان اذعان میکند هیچکدام از تدابیر و راهکارهای تازه آمریکا در افغانستان چاره ساز نبوده است .
دیوید کیلکولن مشاور مک کریستال فرمانده نظامیان آمریکایی در افغانستان با ناامیدی و نگرانی میافزاید: نیروهای شورشی افغانستان مانند چمنی که کوتاه میشوند با سرعت بیشتری شروع به رشد میکنند و بازمیگردند. واقعیت نیز همین است هم اکنون حضور نیروهای بیگانه در افغانستان به چرخهای تبدیل شده است که روز به روز بر قدرت طالبان و گسترش پایگاه این گروه در مناطق مختلف افغانستان میافزاید به این صورت که اولا حضور این مهمانان ناخوانده و مداخله گر در جامعه افغانستان که به تبع شرایط تاریخی و اجتماعی بیگانه ستیز است خود به خود بر گرایش افکارعمومی به گروههایی افراطی که خود را مخالف بیگانگان معرفی میکنند دامن میزند و علاوه بر آن افزایش حملات نظامیان غربی به مناطق مختلف افغانستان برای سرکوب شورشیان به کشتار غیرنظامیان افغانی منجر میشود که به نوبه خود بر نفرت افغانیها از نیروهای خارجی و در نتیجه جذب آنها به گروههای شورشی می افزاید.
در چنین شرایطی هیچ نقطه روشنی درچشم انداز تیره حضور اشغالگران در افغانستان مشاهده نمیشود و ادامه این مسیر توسط باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا که تداوم سیاستهای دولت گذشته آمریکاست پایانی جز هزیمت کامل و شکست خفت بار در پی نخواهد داشت. اعضای ناتو نیز بنا به تعهدی که به این پیمان دارند مجبور هستند تاوان این سیاست بیحاصل آمریکا را بپردازند.