۱) یکی از مهمترین موضوعاتی که دولت آینده باید به ابعاد و وزوایای گوناگون آن توجه کنند، افزایش مشارکت مردم در حوزه اقتصاد است. واقعیت آن است که طی سالهای اخیر، مردم از صحنه اقتصاد کشور به انحای مختلف حذف شدهاند، در نقطه مقابل شاهد آن هستیم که حضور بنگاههای شبهدولتی در اقتصاد افزایش یافته است. بنگاههایی که وابسته به چهرههای سیاسی، نظامی و... هستند و قلمروی اقتصاد را به خود اختصاص دادهاند. تعجبآور اینکه نام این بنگاههای شبهدولتی بخشخصوصی گذاشته شده و از تسلط شبهدولتیها با عنوان خصوصیسازی یاد میشود. هر فرد و جریانی که نفوذ و قدرتی دارد، بنگاه اقتصادی و کارخانهای را تحت تملک گرفته و تشکیلات اقتصادی خاصی را راهاندازی کردهاند. این کارتلها انحصار را شکل داده، رانت توزیع کرده و منافع کشور را تحت اختیار میگیرند.
۲) مشکل دیگری که رشد اقتصادی کشور را محدود میکند آن است که سهم مردم از کیک اقتصادی کوچک شده است.
درست است که تحریمها، ناترازیها، مشکلات و... هم وجود دارد، اما به دلیل کاهش قدرت خرید و سایر مشکلات، سهم مردم از اقتصاد کاهش یافته و در جیب دیگران سرازیر شده است. هر فردی که زور و نفوذ بیشتری دارد، سهم بیشتری از کیک اقتصاد برداشت کرده است. دولت ابتدا باید شرایط زیربنایی اقتصاد را اصلاح کند؛ اقتصاد را رقابتی کند و مهمتر از همه مردم را به صحنه اقتصاد بازگرداند و بعد نگاه خود را به صحنه سیاست خارجی بازگرداند.
۳) بایدهای فکری غلطی در ایران وجود دارد که مشکلات بسیاری را ایجاد میکند. باید توجه داشت که چهره اقتصاد بینالمللی تغییر کرده است. من ضمن اینکه با هرگونه تنش، نزاع منطقهای و جهانی و تنازع در عرصه خارجی مخالفم و معتقدم این تنشها منافع ملی کشور را به باد میدهد، اما در عین حال فکر میکنم، ساختارهای بینالمللی در سالهای اخیر تغییر یافته است و دیگر مناسبات سنتی بر عرصه روابط بینالملل حاکم نیست. مثلا حجم تجارت چین با کشورهای خاورمیانه، روسیه و کشورهای آسیای میانه و... از تجارت امریکا با این کشورها بیشتر شده است! یا جهان موازی اقتصادی حول محور کشورهای دیگر شکل گرفته است. ما باید به دنبال سازندگی کشور باشیم نه دعوا و درگیری.
ضمن اینکه ضرورت تنشزدایی و سازندگی کشور باید مورد توجه قرار گیرد، اما باید بدانیم که جهان دیگر جهان چند قطبی است و تفاوتهای بسیاری با گذشته کرده است. روسیه با استفاده از شرایط جدید جهانی توانست تاثیر تحریمها را در اقتصاد خود کاهش دهد، اما همین تحریمها اقتصاد ایران را با خسارات بیشماری مواجه ساخت. ایران نیاز دارد تا شرکای اقتصادی خود را متنوعتر سازد و اجازه ندهد یک بلوک و یک کارتل، اقتصاد را تحت کنترل بگیرد.
۴) اقتصاد ایران به تحریم معتاد شده و کاسبان تحریم، افیون تحریم را به پیکره اقتصاد پمپاژ میکنند. باید اقتصاد ایران را از شر اعتیاد به تحریم نجات داد. حتی بنگاههای متوسط و خرد هم منافع کلانی از تحریمها برداشت میکنند، بنابراین حاضر نیستند، از منافع تحریمها دست بکشند. دولت آینده باید بنگاههای معتاد به تحریم را ترک دهد و زمینه بهبودی آنها را فراهم سازد. کاسبان تحریم از اقتصاد ایران منافع بسیاری برداشت میکنند و با استفاده از ارتباطات فراوان مالی، رسانهای، فرهنگی و... که دارند در برابر تلاشها برای پایان دادن به تحریمها مقاومت میکنند.
۵) یکی دیگر از ابرچالشهای اقتصاد ایران مشکل تورم است. از هر زاویهای که به مشکلات اقتصادی نگاه شود، سهم عمدهای باید برای تورم در نظر گرفت. این تورم لعنتی که موتور محرکه اقتصاد رانتی و فاسد در ایران است باید بهبود یابد. تورم امالفساد مشکلات اقتصادی ایران است و تا زمانی که فکری برای بهبود آن نشود، نمیتوان توقع بهبود وضعیت معیشتی مردم را داشت. این تورم است که باعث توزیع رانت و ویژهخواری در ایران میشود. تورم است که باعث کاهش قدرت خرید خانوادهها و نزول ارزش پول ملی میشود. تورم است که آسیبهای اجتماعی فراوان را شکل میدهد. تورم است که ریسک را در اقتصاد ایران بالا میبرد. تورم است که پیشبینیپذیری را برای اقتصاد ایران ناممکن میکند. بنابراین یکی از پروندههای مهم پیش روی دولت آینده حل مشکل تورم در ایران است.
منبع: روزنامه تعادل