حال نظام سلامت مساعد نیست، همین چند روز پیش بود که اعلام شد براساس آمارها در ایران روزانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ سکته مغزی رخ میدهد. این امر ضرورت پیشگیری و اطلاعرسانی درباره سبک زندگی سالم را نمایان میکند. دقایق ابتدایی وقوع سکته مغزی، زمان طلایی برای درمان بیمار است، همچنین کنترل فشار خون، دیابت، چربی خون و ترک سیگار از مواردی است که میتواند از بروز سکته مغزی پیشگیری کند. اخیرا رییس سازمان نظام پزشکی کشور از وضعیت مهاجرت پرشتاب پزشکان، روند رو به کاهش کیفیت آموزش پزشکی، کمبود نیروهای تخصصی در برخی رشتهها به علت عدم تمایل به تحصیل در آنها، عدم اشتغال بیست هزار پزشک عمومی در حوزه سلامت و… خبر داد و پیشبینی کرد که به زودی بیمارانی که توانایی مالی داشته باشند برای درمانهای ضروری به کشورهای دیگر خواهند رفت. رودلف ویرشو پزشک آلمانی و یکی از پیشگامان حوزه پزشکی اجتماعی بیش از یکصد سال پیش گفت: همه بیماریها دو علت دارند: پزشکی و سیاسی.
سال گذشته مقالهای در مجله BMC Medicine که از مجلات معتبر پزشکی دنیاست چاپ شد که در آن برنامه واکسیناسیون کرونای چند کشور منطقه مقایسه شده بود. پژوهشگران با استفاده از روشهای موثق علمی نشان دادند که اگر ایران الگوی واکسیناسیون بحرین را پیش میگرفت از مرگ حدود ۷۵،۰۰۰ نفر و اگر الگوی ترکیه را اتخاذ میکرد از مرگ ۵۰،۰۰۰ نفر اجتناب میشد. نیازی به توضیح نیست، زیرا همگی شاهد بودیم که چگونه سیاسی شدن موضوع تهیه واکسن بر مرگ و بیماری هموطنان اولویت پیدا کرد و بعضی پوپولیستها که دچار توهم دانایی بودند، در حالی که وعدههای بزرگی جهت تثبیت جایگاه سیاسیشان میدادند چه عملکرد فاجعهآمیزی داشتند. علاوه بر این، باید از انسداد سیاسی به عنوان یکی دیگر از آفات اخیر نظام سلامت یاد کرد. گریم گیل در کتاب خود با عنوان پویایی دموکراسیسازی، انسداد سیاسی را اینگونه تعریف میکند: «ساختار و شیوه عملکردی که هیچگونه ضدیت و مخالفتی را تحمل نمیکند. امکان بروز مخالفت نیست، ساز و کارهای حل مشکل با رضایت همه احزاب یا گروههای ذینفع هم وجود ندارد. منافع گروههای مختلف توسط نهادها و سازمانها نمایندگی نمیشود و افرادی که صاحب قدرت نیستند از تصمیماتی که گرفته میشود رضایت ندارند. وضعیتی که مردم ناراضیاند، اما راهی برای حل اختلاف و پیدا کردن راهحل هم وجود ندارد.»
اعمال محدودیت به اشکال مختلف (بازنشستگی زودرس، عدم تمدید قرارداد، جلوگیری از تبدیل و ارتقای وضعیت استخدامی، جابهجایی به مناطق دور دست)، غیر دموکراتیک شدن مناصب علمی (انتصابی شدن مدیران گروه، حذف اساتید پیشکسوت از بوردهای تخصصی و سلب اختیار گروهها برای انتخاب اعضای هیات علمی جدید)، نیاز به احراز صلاحیتهای سخت جهت تصدی مسئولیت در تشکلهای علمی و صنفی و افزون بر اینها مگر میشود بدون مشارکت آحاد جامعه پزشکی این سرزمین را احیا کرد؛ لذا پزشکیان و وزیر بهداشت آینده با مشکل مقبولیت نیز مواجهاند. جان کلام آنکه، سلامت را نباید سیاسی کرد. علم تنها راه نجات ما در حوزه سلامت است. خطر پوپولیسم در این حوزه جدی است و فرصتی برای تکرار تجربههای گذشته نیست. همچنین ضروری است تا با موضوع انسداد سیاسی در حوزه پزشکی مقابله نموده و در سیاستگذاریها و در زمان اختلاف آرا فقط به مجامع علمی ذیربط توجه نمود.
پزشکیان در حوزه سلامت با بحرانهای متعددی روبه روست که برخی از آنها به دولت سیزدهم ارتباطی ندارد و ثمره دهها بی توجهی به حوزه نظام درمانی و بهداشتی کشور است.