کد خبر: ۹۲۴۸۹۸
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰

شباهت ترامپ و خروشچف روسی به روایت یک روزنامه اصلاح طلب

گرچه خروشچف و ترامپ – مشابه دوگانه‌ی پوتین و ترامپ – از اساس در دو اردوگاه سیاسی جدا قرار می گیرند، اما غیر از اشتراک در رفتار و گفنار خالی از نزاکت، در نظرگاه هایی چون منطق استراتژیک و عقلانیت سیاسی هم مشابند.
شباهت ترامپ و خروشچف روسی به روایت یک روزنامه اصلاح طلب
آفتاب‌‌نیوز :

روزنامه آرمان امروز اظهارات اخیر ترامپ علیه ایران را نقد کرده است.

به گزارش آرمان امروز در این مطلب آمده است.

احتمالا آخرین باری که رهبر یک کشور بزرگ، کشوری کوجک‌تر را تهدید به محو کردن از روی زمین نمود، ۶۴ سال قبل بود.

شوروی سابق یک پرنده‌ی جاسوسی آمریکایی را بر فرلز خاکش سرنگون و خلبان آن را دستگیر کرده بود.

از این رو نیکیتا خروشچف رهبر وقت شوروی تهدید کرد که شهر پیشاور را که هواپیمای u۲ از آن برخواسته بود، بمباران اتمی می‌کند.

همچنین در دیدار با سفیر پاکستان که با خشم احضار شده بود، دامنه‌ی تهدید را افزون و با انگشت گذاشتن روی پاکستان در نقشه‌ی جهان روی میزش گفت:

برای یک ابرقدرت اتمی که صاحب یک ششم خشکی‌های جهان است، محو این نقطه‌ی کوچک از روی زمین مثل آب خوردن است!

اکنون دونالد ترامپ کاندیدای حزب جمهوری خواه تهدیدی مشابه را علیه ایران عنوان کرده است.

وی با همرسانی اظهارات نتنانیاهو در کنگره، که ایران را مسئول ترور نافرجامش نامیده بود، نوشته: امیدوارم در صورت ترور محتمل من از سوی ایران، آمریکا این کشور را از روی پهنه‌ی گیتی محو نماید.

گرچه خروشچف و ترامپ – مشابه دوگانه‌ی پوتین و ترامپ – از اساس در دو اردوگاه سیاسی جدا قرار می‌گیرند، اما غیر از اشتراک در رفتار و گفنار خالی از نزاکت، در نظرگاه هایی، چون منطق استراتژیک و عقلانیت سیاسی هم مشابند.

منطق مزبور عبارت است ازː مرتبط کردن مستقیم و خطی قدرت نظامی به نتایج سیاسی!

خطایی راهبردی که بار‌ها در عرصه‌ی عمل بطلان آن مسجل شده است.

در حقیقت می‌توان از مزیت قدرت اقتصادی مشروط به داشتن صبر و اندیشه، پلی به سوی کسب نتایج سیاسی زد، اما استفاده‌ی افراطی از قدرت نظامی معمولا به نقض غرض تبدیل می‌شود.

قدرت نسبی شوروی سابق در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی از مزیت اقتصادی آن ناشی می‌شد.

اقتصاد آن در آن برهه با سرعت بیشتری از رقبای غربی رشد می‌کرد و از جانب بسیاری از کشور‌های جهان سوم و نواستقلال یافته، الگویی بی، چون و چرا بود.

وضعیتی مشابه موقعیت امروز چین.

یک ایرقدرت اقتصادی نوظهور که آشکارا از درگیری‌های مستقیم اجتناب می‌کند. همچنین به دقت مواظب است در دام اشتباهات قدرت‌های پیشین نظیر شوروی و آمریکا و تخیل‌های امپراتوری گونه و توسعه طلبی سرزمینی نیفتد.

شوروی با افتادن در دام مسابقه‌ی تسلیحاتی با غرب و استفاده‌ی افراطی از ارتش در لهستان و چکسلواکی در سال‌های ۱۹۵۶ و ۱۹۶۸ نخست به پای خود شلیک کرد و بعد با حمله به افغانستان در سال ۱۹۸۰ تیر خلاص را به خود زد. هر سه حمله در یک شرایط سرشار از نابرابری و عدم توازن قوا میان طرفین اتفاق افتادند.

نمونه‌ی آمریکایی استفاده از قدرت حداکثری علیه کشور‌هایی بسیار کوچک‌تر و ضعیف، حمله به افغانستان و عراق در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ است.

کاخ سفید در هر دو مورد گرچه ابتدا موفقیتی خیره کننده و سریع کسب کرد، اما در ادامه به علت ناتوانی در ایجاد ترتیبات نهادی تازه شکست خورد.

پیروزی نظامی اولیه و شکست راهبردی در ادامه، نهایتا به شکست کامل نظامی و سیاسی بدل شد و ناچار شد صحنه را ترک نماید.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین