اطلاعیه سوم سپاه پاسداران حکایت از آن دارد که قطعا اسرائیل پشت ترور جسورانه اسماعیل هنیه، مذاکره کننده ارشد حماس و رئیس سیاسی این تشکیلات در جریان حمله روز چهارشنبه در تهران بوده است. دولت اسرائیل عمدا ایران را در موقعیت شرمساری در برابر فلسطینیها قرار داده تا از رهگذر این ترور که تنها چند ساعت بعد از مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس جمهور جدید ایران، انجام شد، احتمال انتقام جویی ایران را نیز به حداکثر رساند.
راهبردی که معاون سابق شورای امنیت ملی اسرائیل نیز بر آن تاکید داشته و ادعا کرده بنیامین نتانیاهو میخواهد جرقه جنگی بزرگتر را به راه بیندازد و ایالات متحده را به آن بکشاند. اگرچه اسرائیل در صورت ورود ایران به جنگی تمام عیار در خاورمیانه، بهای سنگینی خواهد پرداخت، اما آغاز جنگ و تشدید درگیریها در اسرائیل، به طرق مختلف در خدمت منافع نتانیاهو خواهد بود. در ادامه به چرایی انتفاع نتانیاهو از ترور اسماعیل هنیه پرداخته ایم.
مهاجرانی: اسرائیل برای شناسایی محل اقامت هنیه حتما از نفوذیها استفاده کرده/حفاظت از شخصیتهایی همچون هنیه نیازمند مراقبت بیشتری است
هدف اول؛ ترور هنیه چشم انداز یک توافق آتش بس قریب الوقوع را از بین میبرد. نتانیاهو همواره با توافقی که به جنگ پایان دهد مخالفت کرده است. در همین راستا روزنامه اسرائیلی هاآرتص فاش کرد که در دورهای قبلی مذاکرات، نتانیاهو به طور فعالانه و با رویکردی استراتژیک، اطلاعات حساس را در لحظات حساس به رسانهها درز داد تا مذاکرات اسرائیل-حماس را خراب کند.
همانطور که بایدن در پاسخ به این سوال که آیا نتانیاهو جنگ را به خاطر زندگی سیاسی خود طولانی میکند، گفت: «دلایل زیادی برای نتیجه گیری وجود دارد.» نتانیاهو میداند که معامله اسرای اسرائیلی با حماس، دولت او را فرو میپاشد و به حکمرانی او به عنوان نخست وزیر پایان میدهد. این همچنین احتمالا به معنای فوران محاکمه فساد او است که ممکن است در صورت پیگیری از سوی قوه قضاییه اسرائیل، او را به زندان بیندازد. به همین دلیل است که مذاکره کننده یعنی نتانیاهو تمایلی به پایان مذاکره ندارد و تلاش میکند مذاکرات با هر وسیلهای به بن بست برسد.
هدف دوم، ترور اسماعیل هنیه احتمالا کامالا هریس را در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، تضعیف خواهد کرد. در حالی که دولت بایدن به طور مداوم حماس را به خاطر ناکامی در دستیابی به توافق سرزنش کرده، نشانههایی وجود دارد که هریس میتواند رویکرد متفاوت توام با احترام به اسرائیل و حماس داشته باشد و توافق بین آنها را ممکن کند. کامالا هریس پس از دیدار هفته گذشته از واشنگتن گفته بود: «همانطور که به نخست وزیر نتانیاهو گفتم، زمان آن فرا رسیده است که این توافق انجام شود.»
هدف سوم، ترور اسماعیل هنیه، مذاکرات بالقوه ایالات متحده و ایران را نیز تحت تاثیر قرار داد. انتخاب مسعود پزشکیان که در مناظرههای انتخاباتی، از سرگیری مذاکرات برجام و تنش زدایی از روابط خارجی را محور سیاست خارجی خود قرار داده بود، اگرچه توانست دریچه کوچکی برای احیای دیپلماسی ایجاد کند، اما تشدید تنش ناشی از این ترور، چشم انداز پزشکیان برای ایجاد اجماع در تهران برای چنین مذاکرهای را به شدت تضعیف کرده است. این انگاره آنجا تقویت میشود که برخی مقامات سیاسی ایران معتقدند اسرائیل با حمایت دولت بایدن، هنیه را ترور کرده است. چه آنکه سفیر ایران در سازمان ملل نیز در نامهای نیز به رئیس شورای امنیت سازمان ملل متحد نوشت که این حمله «بدون مجوز و حمایت اطلاعاتی ایالات متحده نمیتوانست رخ دهد».
هدف چهارم، با توجه به مخالفت دیرینه اسرائیل با بهبود روابط آمریکا و ایران، انتخاب زمان بندی ترور هنیه در حوالی مراسم تحلیف پزشکیان، بعید به نظر میرسد تصادفی باشد. آن هم در شرایطی که نتانیاهو به مدت دو دهه به دنبال وادار کردن آمریکا به جنگ با ایران بوده است و چهار رئیس جمهور اخیر آمریکا همگی در زمانهای مختلف با فشار اسرائیل برای حمله به ایران مواجه شده اند. اگرچه تمرکز بیشتر بر برنامه هستهای ایران بوده، اما تمایل اسرائیل برای حمله مستقیم آمریکا به ایران بیش از سیاستی از سوی اسرائیل دنبال شده است.
به همین دلیل است که اسرائیل، ایران را تهدیدی برای یک توافق منطقهای میداند که مانع از حملات اسرائیل به سوریه و لبنان شود و آنها را از حمله مصون کند. کارکردی که زمانی برجام ایفا کرد و به کمربند امنیتی کشورهای محور مقاومت تبدیل شد و قرار بود این کشورها را از حملات اسرائیل مصون نگه دارد. چه آنکه قرار بود از طریق کاهش تحریمهای ایران در توافق هستهای که اوباما وعده آن را داده بود، تواناییهای متعارف تسلیحاتی ایران افزایش کند. نزدیکی اوباما با ایران، توازن قدرت منطقهای را از کشورهای خلیج فارس و اسرائیل دور کرد و تعادل در قدرت ایران و اسرائیل را برهم زد.
هدف پنجم، ترور اسماعیل هنیه از سوی اسرائیل برای برانگیختن واکنش ایران طراحی شده است، واکنشی که به راحتی میتواند به جنگی بزرگتر تبدیل شود و پای ایالات متحده را بیش از هر زمان به خاورمیانه باز کند. چه آنکه در ماه آوریل نیز دولت بایدن تلاش مضاعف خود را برای کنترل پیامدهای عملیات موشکی ایران علیه اسرائیل پس از انهدام کنسولگری ایران در دمشق انجام داد تا از تشدید غیرقابل کنترل تنش در خاورمیانه جلوگیری کند. اما حالا و در آستانه انتخابات، دولت بایدن نمیتواند به طور قاطع از سقوط خاورمیانه به یک جنگ فراگیر جلوگیری کند، مگر آنکه بخواهد خطوط قرمز علنی را در برابر نتانیاهو ترسیم کند. موضوعی که ممکن است پشتوانه انتخاباتی دموکراتها را هدف قرار دهد و بایدن ترجیح دهد اسرائیل هر آنچه برای دفاع از خودش میخواهد انجام دهد.
هدف ششم، اسرائیل سال هاست که از تفرقه در میان جناحهای فلسطینی به عنوان یک مانع اصلی بر سر راه مذاکرات صلح یاد میکند. تفرقهای که در هفته گذشته و با تلاش چین در جریان اعلامیه پکن که توسط همه جناحهای فلسطینی از فتح تا حماس امضا شد تا بر سر تشکیل یک دولت وحدت ملی برای اداره غزه پس از جنگ به توافق برسند و در این میان، اسماعیل هنیه نقش مهمی در این توافق ایفا کرد. اما در میان فرصت سوزی کشورهای محور مقاومت و دو دستگی و انشقاق بر سر راه حل «دو کشوری» و «یک کشوری»، اسرائیل با ترور هنیه تلاش کرد تا هم از صلح با فلسطینیها جلوگیری کند و هم مذاکرات با یحی سنوار در غزه برای تبادل اسرا را به بن بست بکشاند و هم با کمک ائتلاف امریکا بتواند پاسخ احتمالی ایران و سایر گروههای مقاومت را کنترل کند.
در یک برآیند نهایی از وضعیت موجود، سفر اخیر نتانیاهو به ایالات متحده نشان داد که بعید است آمریکا به جنگ مستقیم با ایران کشیده شود اگرچه ایران نیز احتمالا به ترور در خاک خود پاسخ خواهد داد تا بازدارندگی دفاعی با اسرائیل را تجدید کند، اما به شیوهای حساب شده به نحوی که به جنگی فراگیر منتهی نشود. چرا که تحلیلگران معتقدند به دلیل ضعف زیرساختهای اقتصادی ایران متاثر از ۱۵ سال تحریم مداوم و مستمر، امکان ورود آگاهانه ایران به یک جنگ تمام عیار از سوی سیاستمداران ایرانی دنبال نمیشود.