آفتابنیوز : آفتاب: دیروز بازهم تعدادی از نیروهای نظامی خارجی در شمال و جنوب افغانستان هدف حمله قرار گرفتند و حداقل 4 نظامی خارجی کشته شدند.
در حالی که افغانستان حدود 9 سال است که به اشغال نیروهای خارجی درآمده است، هنوز مشکل امنیت، ابتداییترین و در عین حال مهمترین موضوع مردم این کشور است. مردمی که از سال 1357، پس از کودتای حزب دموکراتیک خلق علیه محمد داوود تا کنون همچنان دچار بحرانِ نبود امنیت در زندگیشان هستند.
گرچه وضع امنیت در افغانستان متفاوت است و نمیتوان مناطق شمالی آن را با مناطق پشتون در جنوب مقایسه کرد اما در عین حال نمیتوان گفت که مشکلات امنیتی مناطق جنوبی بر مناطق مرکزی و شمالی بیتاثیر است.
آثار ناخوشایند ناامنی حتی در مرکز کابل و در قلب مدافعان خارجیاش و در اقامتگاه سازمان مللیها هم رخ میدهد. اما به راستی این وضعیت تا چه زمانی ادامه مییابد و آیا اساسا میتوان آن را یک وضعیت پایدار قلمداد نمود؟
نیروهای اشغالگر به طور مرتب در افغانستان عملیات نظامی انجام میدهند اما این موضوع هم هیچگاه دوایی بر زخم ناامنی نبوده است. هر از گاهی هم که نیروهای نظامی خارجی در افغانستان مورد حمله قرار میگیرند، عملیات نظامی تشدید میشود اما ریشه ناامنی آنچنان قوی است که بلافاصله دوباره شاخ و برگهای ترور و وحشت خود را در تمام افغانستان میگستراند.
دیروز نیز جند سرباز غربی در جنوب و شمال افغانستان هدف قرار گرفتند و به تلفات آنان افزوده شد. از ابتدای حضور نظامی سربازان انگلیسی از 9 سال پیش در افغانستان تا کنون، بیش از 250 نفر از آنان کشته شدهاند و این در حالی است که روز به روز به این آمار اضافه نیز میشود.
تلاش نیروهای نظامی خارجی به افغانستان برای حل معضل ناامنی، همواره به انجام عملیات نظامی محدود شده است و آنان از حل ریشهای ماجرا عاجزند. پس از حملات روز گذشته به سربازان انگلیسی و سوئدی در شمال و جنوب افغانستان، وزارت دفاع افغانستان و نظامیان ناتو دوباره اعلام کردند که به زودی عملیات بزرگ نظامی را برای راندن افراد گروه طالبان از ولایات نا امن هلمند و قندهار، راه اندازی می کنند. عملیاتی که مشخص نیست تا چه حد بتواند در حل معضل امنیت در افغانستان کمک نماید. در عین حال انتظار می رود تا ماههای آینده، اعزام سی هزار سرباز تازه نفس آمریکایی به افغانستان تکمیل شود و آنان در ادامه راه عملیات نظامی، یار و یاور همکارانشان در افغانستان باشند.
در این میان به نظر میرسد دولت افغانستان نیز دیگر امید چندانی به طرحهای نظامی نیروهای خارجی در افغانستان ندارد و تلاش میکند با استفاده از راه حلهای درون زا با این مشکل برخورد کند. طرح کرزای در خصوص مذاکره با طالبان در همین راستا ارزیابی میشود. اما آیا طرح کرزای نیز تمامی مولفههای مورد نظر برای برقراری امنیت را در بر دارد؟ آیا طرح کرزای میتواند تروریستهای طالبان را که سالها مدیریت نظامی کردهاند را به پای مذاکرات که نیازمند مدیریت سیاسی است بکشاند؟ آیا اساسا طالبان وجود و هویت خود را در بازی سیاست جستجو میکند؟ اینها سوالاتی است که در آیندهای نزدیک و در شرایطی از سیاست و نظامیگری توامان طرفین درگیری مشخص خواهند شد.