آفتاب - شهرود امیرانتخابی: با وجود آنكه بعد از حادثه يازدهم سپتامبر چين بناي خود در روابط با آمريكا را تقويت مناسبات دو جانبه گذاشته است،برخي از تحليل گران و كارشناسان به افق مناسبات دو كشور به ديده ترديد نگاه مي كنند.افرادي چون هنري كسينجر،برژينسكي،و وينستون لرد سفير پيشين آمريكا در چين اين روابط را به دهه هاي آينده مثبت ارزيابي نمي كنند.در اين راستا افرادي مثل جان تكاسيك از تحليل گران بنياد هريتج درباره اين روابط هشدار داده و مي گويند:از مسايلي چون نوسازي ساختار نظامي چين،روند فزاينده كسري موازنه منفي تجاري آمريكا با اين كشور و مساله تايوان كه از جمله مسايل مشكل آفرين در روابط چين و آمريكا محسوب مي شوند نبايد غافل ماند.
با توجه به موارد فوق به نظر مي رسد كه استراتژي آمريكا در قبال چين به ویژه پس از حادثه یازدهم سپتامبر رابتوان به صورت زير خلاصه نمود:
1-كنترل چين يك اصل اساسي براي جلوگيري از تحقق اهداف مدرنيزاسيون نظامي اين كشور است. اين امر از دو طريق مي تواند صورت بگيرد. در گير نمودن چين در رژيم هاي كنترل و خلع سلاح نظير CTBTوياNPTو پيگيري طرح هايي نظير سيستم دفاع ملي موشكي(NMD)و حضور در حاشيه پيراموني چين مثل تايوان.
2-گسترش همكاري با چين براي جلوگيري از ظهور چالش هاي منطقه اي و محدود ساختن آنان.
3- انجام مذاكرات مستمر با چيني ها در خصوص مسائل مورد علاقه آنها از جمله روابط روسيه و آمريكا.
4- توجيه چين براي عدم گسترش تسليحات موشكي خود به خصوص موشك هاي بالستيك به منظور حفظ ثبات و امنيت جهاني.
5- بكارگيري ابزارهايي نظير تحريم براي جلوگيري از همكاري چين با ديگر كشورهايي كه آمريكائي ها از آنان به منظور كشورهاي ياغي و سركش ياد مي كنند.
صرف نظر از موضوعات فوق مسائل داراي اولويت در روابط چين و آمريكا عبارتنداز:
- حمايت از حل و فصل صلح آميز منازعه بين چين و تايوان
- روابط تجاري چين و آمريكا و سوابق حقوق بشري چين
دولت كلينتون معتقد بود هنگام تصميم گيري در مورد تحريم يا عدم تحريم چين بايد موضوعات گسترده تري را مورد توجه قرار داد برخلاف روابط روسيه و غرب كه بعد از فروپاشي شوروي سابق با افت و خيز هاي فراواني مواجه بوده است،روابط چين با غرب از زمان آغاز اصلاحات اقتصادي يا سياست هاي درهاي باز در دهه 1980تقريباًيك روند ثابتي را طي كرده است.با وجود ظهور تنش هايي در روابط طرفين ،غرب و به ويژه چين تمايلي به تداوم تنش و بحران نداشته اند. اگر منطق حاكم بر روابط روسيه و غرب طي يك دهه گذشته منطق سياسي بوده است در مورد چين مي توان گفت منطق اقتصادي حاكم بر روابط چين وغرب و به ويژه آمريكا بوده است ،با اين حال امنيت چين معمولاً خط قرمزي بوده است كه غرب و آمريكا تمايلي به نزديك شدن به آن نداشته اندزيرا واقف هستند كه چين امنيت خود را فداي همكاري هاي اقتصادي نمي كند.