متاسفانه روند عادی سازی شکستهای پیاپی فوتبال در کشور جامعه را نسبت به این رشته بی تفاوت کرده است. فوتبال نیز دچار روز مرگی شده و هواداران بیش از گذشته از آن فاصله گرفتند.
بدون شک برای برون رفت از این وضعیت باید بدنبال راه چاره بود و این مساله را درکوتاهترین زمان ممکن حل کرد وگرنه آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود.
فوتباال باشگاهی ایران سال گذشته در ۲ لیگ نخبگان و لیگ قهرمانان چهار نماینده داشت. باشگاههای نماینده فوتبال ایران نه تنها در این رقابتها شکست خوردند سرافکنده هم شدند.
علیه اینان دررسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی داخلی وخارجی چهها گفتند و نوشتند.
بی شک برای این ناکامی دلایل متعددی را میتوان فهرست و درباره تاثیرگذاری و نقش انان به تفصیل بحث و گفتوگو کرد.
در زیر به بخشی از بی توجهیها که ناکامی فوتبال را در پی دارد اشاره میشود.
اول: بی توجهی به جذب سرمایه، حفظ وتامین امنیت ذینفعان، صیانت از اندک سرمایه گذاران فعلی و پرهیز از دامن زدن بی مورد به رقابت بخش دولتی و خصوصی در فوتبال که فرار سرمایه را باعت میشود.
دوم: بی توجهیبه ساخت وتجهیز ورزشگاههای مناسب و افزایش هزینههای تعمیر، تجهیز و نگهداری ان ها.
سوم: تلاش ناکافی برای جذب مربیان و بازیکنان تراز اول دنیای فوتبال و اقناع آنان برای ارائه داشتههای علمی و فنی، آموزش وتربیت استعدادهای کشور.
چهارم: بی توجهی به سیاست و پذیرش نقش و تاثیر گذاری بسیار مهم آن در حاکمیت و دولت در قبال فوتبال، قبول تصمیم گیری و تصمیم سازی سیاستمداران در این ورزش پرطرفدار. همچنین فراموش نکردن تعامل برد-برد در راستای سهم بیشتر اهالی فوتبال و مردم در این داد و ستد.
البته که دخالت سیاست در ورزش تنها مختص به ایران نیست و در تمامی دنیا وجود دارد.
پنجم: بی توجهی و کم توجهی به تربیت مدیران و کارگزاران جوانتر در فوتباال با علم به اینکه استفاده از تجربه دیگران یک اصل است.
متاسفانه در ایران یه ویژه در سطوح مدیریتی، چسبندکی مدیران به مسند قدرت بیشتر به یک فاجعه میماند بسیاری از آنان مدیریت را از جان شان هم بیشتر دوست دارند.
مهمتر از آنکه این مدیران فوتبالی به یک شغل در فوتبال بسنده نمیکنند. به هر طرف که نگاه میکنید آنان را در قامت دبیرکل، نایب رییس و حتی سرپرست تیم میبینید.
آیا هر کدام از این منصبها که در جای خود مهم است نباید یک متولی داشته باشد؟ ایا قبول مسوولیت در چند شغل، جایگاه و اهمیت شغل اصلی تررا تضعیف و کم ارزش نمیکند؟ و دهها سووال دیگر در این ارتباط.
ششم: توجه به پرورش استعدادها در تمامی ردههای سنی.
هفتم: فرهنگ هواداری و پرهیز از استفاده ابزاری ازهواداران و مشارکت آنان در سرنوشت باشگاه و تیم باشگاهی و تیم ملی.
این هفت مورد بی توجهی به فوتبال قسمتی از علتهای ناکارآمدی سیستم برای ارتقای این رشته ورزشی در ایران و بازگشت به جابگاه قبلی اش به شمار میرود.
همانطور که پیش از این آورده شد عناوین دیگری نیز دراین مساله دخالت دارند که شناسایی آنها دشوار نیست.
اما پیش ازاین باید مقابل کسانی که با جریان سازی به دنبال عادی سازی شکستها در فوتبال و بی تفاوتی علاقهمندان به سرنوشت این رشته در کشور هستند ایستادگی کرد و مانع از پیشرفت آنان شد.