بارسلونا قهرمان لالیگا شد و در این فصل با تسلط بر فوتبال اسپانیا، چهره ناامیدکننده فصل گذشته را با تقریباً همان ترکیب بازیکنان کنار زد. نقش کلیدی هانسی فلیک، سرمربی آلمانی، در این تحول غیرقابل انکار است. این تیم که با مشکلات در درون و بیرون زمین دستوپنجه نرم میکرد، با تکیه بر آکادمی خود نه تنها مشکلات را پشت سر گذاشت، بلکه تیمی ساخته که پتانسیل تسلط بر دهه آینده را دارد.
فلیک که بهطور غیرمنتظرهای جانشین ژاوی هرناندز شد، با ورودش انقلابی در تیم ایجاد کرد. ژاوی پس از اعلام جدایی، قصد ماندن داشت، اما حضور فلیک خروج او را تسریع کرد. تصمیم مدیریت بارسلونا برای انتخاب فلیک حالا کاملاً درست به نظر میرسد، زیرا او تیم را از یک سایه محو به یک نیروی پرقدرت تبدیل کرد. بارسلونا در این فصل لالیگا، جام حذفی و سوپرکاپ اسپانیا را فتح کرد و تا آستانه فینال لیگ قهرمانان پیش رفت. اما چه تغییراتی باعث شد بارسلونا به این ماشین تقریباً بینقص تبدیل شود؟
در ادامه، پنج کلید اصلی انقلاب فلیک بررسی میشود.
۱. باور به تیم و استفاده از آکادمی بدون اختراعات بیهوده
فلیک بهجای تغییرات عجیبوغریب، به بازیکنان آکادمی اعتماد کرد و آنها را در پستهای طبیعیشان به کار گرفت. در تابستان، خروج ایلکای گوندوگان با ورود دنی اولمو و پائو ویکتور جبران شد، اما برخلاف رئال مادرید که با ورود ستارگانی مثل امباپه و اندریک به مشکلاتی برخورد، بارسلونا با تکیه بر جوانانی مثل جرارد مارتین، هکتور فورت، مارک کاسادو و مارک برنال نیازهایش را برآورده کرد. بازیکنان با تجربهتر آکادمی مثل لامین یامال، آلخاندرو بالده و پائو کوبارسی به مهرههای کلیدی تبدیل شدند. فلیک با اجتناب از جابهجاییهای غیرضروری در پستها، اعتماد بازیکنان را جلب کرد و آنها با بازیهای درخشان و اشتیاق بینظیر پاسخ دادند، چیزی که نه رئال مادرید سیر شده از جامها و نه اتلتیکو مادرید راضی به حداقلها نتوانستند نشان دهند.
۲. خط دفاعی پیشرفته
بزرگترین تغییر فلیک، بالا بردن خط دفاعی به نزدیکی خط میانی بود، برخلاف فصل قبل که بارسلونا در دفاع شکننده بود و گلهای زیادی دریافت میکرد. این تغییر با هدف کوچک کردن زمین، فشردهسازی خطوط و محافظت از دروازه انجام شد. با تمرین مداوم آفسایدگیری، بسیاری از تیمهای رقیب در دام دفاعی بارسلونا گرفتار شدند. این روش دفاع رو به جلو، با فشردن خطوط به سمت بالا، بسیار موفق بود. رونالد آرائوخو، که پیشتر بازیکنی کلیدی بود، به نیمکتنشین تبدیل شد، در حالی که اینیگو مارتینز عملکردی درخشان داشت و ژول کنده در پست دفاع راست به یک کشف بزرگ تبدیل شد. این تحول دفاعی به بارسلونا امکان داد تا در طول فصل ثبات بیشتری داشته باشد.
۳. پرس شدید از جلو
پرسینگ شدید و هماهنگ بارسلونا، دیگر کلید موفقیت بود. بازیکنانی مثل رافینیا، لامین یامال، دنی اولمو، روبرت لواندوفسکی و فرانکی دییونگ با قدرت بدنی بالا، خروجی توپ رقبا را مختل کردند. به جای عقبنشینی پس از هر حمله، تیم در زمین حریف میماند و دوباره به جلو پرس میکرد، که این کار جاگیری در زمین را آسانتر و بازیسازی حریف را دشوارتر کرد. پدری، که سرانجام از مصدومیتها رهایی یافت، به بازیکنی همهکاره تبدیل شد و نماد تیمی شد که با اشتیاق برای پیروزی میجنگد. همه بازیکنان با نظم حرکت میکردند و فراتر از وظایفشان تلاش میکردند. بهبود آمادگی جسمانی و ذهنی تیم، امکان رقابت در ۹۰ دقیقه را فراهم کرد و نشان داد کیفیت بازیکن و تلاش فیزیکی در تضاد نیستند.
۴. ارزش وینگرها
لامین یامال و رافینیا، دو وینگر بارسلونا، ستارگان کلیدی این فصل بودند. آنها با گلها و پاسگلهایشان درخشیدند، اما تأثیرشان فراتر از آمار بود. لواندوفسکی که شروع درخشانی داشت، در ادامه افت کرد و فران تورس از این فرصت استفاده کرد، اما وینگرها ستونهای اصلی بودند. رافینیا با گلها، پاسگلها و تلاش بیوقفهاش، حتی در دقایق پایانی برای دفاع به عقب برمیگشت و نمونهای از فداکاری برای تیم بود. یامال، با ۱۷ سال سن، در حمله طوفانی بود: سریع، تعیینکننده، با دیدی منحصربهفرد و هدفی جز دروازه حریف نداشت. او نهتنها دلیل اصلی امیدواری هواداران است، بلکه پتانسیل تبدیل شدن به یک اسطوره را دارد. این دو وینگر در حمله و دفاع نقش کلیدی داشتند و به تیم تعادل بخشیدند.
۵. اعتماد به فلسفه بازی
شاید مهمترین دستاورد فلیک، انتقال یک فلسفه بازی مشخص به تیم بود که همه بازیکنان آن را کاملا پذیرفتند. او با چالشهایی مثل وضعیت آنسو فاتی، اینساکی پنیا، رونالد آرائوخو و حتی مارک آندره تراشتگن روبهرو شد، اما با مدیریت درست، اولویت را به منافع تیم داد. فلیک به بازیکنان آموخت که بازی ۹۰ دقیقه طول میکشد و باید تا آخر جنگید. این باور جمعی باعث شد تیم حتی در لحظات سخت منسجم بماند. موفقیت در این فصل، پس از سالی بدون جام، کار را برای فلیک آسانتر کرد، اما چالش اصلی او در فصل بعد خواهد بود: حفظ این فلسفه و انگیزه در تیمی جوان با چند بازیکن باتجربه در آستانه پایان دوران اوجشان. آیا فلیک میتواند این تیم را به همان مسیر نگه دارد؟ این سؤالی است که آینده پاسخ خواهد داد، اما فعلاً، تحول خارقالعاده او غیرقابل انکار است.
جمعبندی
هانسی فلیک بارسلونایی را که در بحران بود، با اعتماد به آکادمی، اصلاحات تاکتیکی مثل خط دفاعی پیشرفته و پرس شدید، و تقویت نقش وینگرها به تیمی تقریباً شکستناپذیر تبدیل کرد. او با انتقال یک فلسفه بازی مشخص، تیمی ساخت که نهتنها جامها را درو کرد، بلکه اشتیاق و هویت گمشده را به هواداران بازگرداند.
این فصل، با قهرمانی در لالیگا، جام حذفی و سوپرکاپ، و نزدیک شدن به فینال لیگ قهرمانان، نشان داد که فلیک یک تاکتیسین و نیز رهبری انگیزشی است. چالش بعدی او حفظ این موفقیت در فصول آینده خواهد بود، اما فعلاً، معجزه او در بارسلونا یکی از درخشانترین داستانهای فوتبال مدرن است.