آفتابنیوز : 
اما آنها اين كار را نكردند. كابينه را از عناصر تندرو انباشتند و از كرده خود نيز شادمانند. ما هم به عنوان ايرانياني كه دير زماني است از حقوق يك تبعه عادي محروميم، به نوبه خود از اين كار شادمانيم! و حتي از آقاي احمدي نژاد و تيم او متشكريم كه راه تزوير و دورويي را رها كردند و آنچه را در انبار خويش داشتند به پشت ويترين آوردند.
اينك با معرفي كابينه، آن «دولتي» كه اصلاح طلبان در «سايه» اش ميناميدند و «قدرت» را در يد اختيارش ميدانستند، به روشنايي آمده است تا شانس خويش را براي اداره كشور بيازمايد و اگر چنين نميشد، پيروزي احمدي نژاد در انتخابات و شادي آن دسته از منتقداني كه مقدم او را براي نشستن بر كرسي رياست جمهوري گرامي داشته بودند، به كلي بيوجه ميشد!
من از سالها پيش گمانم بر آن بوده است كه ديوانسالاري و دستگاه اجرايي در ايران با كيفيت فعلي آن، بسان مردابي است كه هر نيروي سياسي را كه در راس آن قرار گيرد، در خود فرو ميكشد و از اعتبار سياسي تهي ميكند. به واقع، يكي هم به اين دليل بود كه از موفقيت اصلاح طلباني مانند مصطفي معين در انتخابات رياست جمهوري بيم داشتم و در عوض، پيروزي كسي مانند احمدي نژاد را فاجعه نميشمردم.
ديوانسالاري ايران دچار چنان ناكارامدي و فسادي شده است كه به اعتقاد من فقط يك دولت چابك و مقتدر متكي بر اعتماد كامل طبقات مختلف مردم، قادر به اصلاح آن است و متاسفانه ساختارهاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي ايران به نقطهاي از تصلب رسيده است كه امكان تشكيل دولتي مقتدر و مورد اعتماد تقريب به محال است.
با اين اوصاف، اولا ماشين دولت در ايران چندان تحفهاي نيست كه يك نيروي سياسي معتبر براي سوار شدن بر آن دست و پا زند، ثانيا، در چنين شرايطي ميدان مانور كساني كه بر «خر مراد» دستگاه دولت سوار ميشوند، به قدري محدود است كه به جاي ايجاد تحول در ساختارها، خود گرفتار تصلب آنها ميشوند و به سرعت از خيال خام آفرينش مدينه فاضله مورد علاقه خود دست ميشويند.
بر اين اساس، آنچه احمدي نژاد و دولت او «ميخواهند» انجام دهند، به گمان من چندان مهم نيست. آنچه اهميت دارد آن است كه آنها چه «ميتوانند» انجام دهند. در واقع دولت احمدي نژاد جز ادامه سياستهاي روزمره جاري، قادر به انجام كار ديگري نخواهد بود. اين دولت به هر نقطه حساسي كه دست بزند، اوضاع را خرابتر خواهد كرد و مجبور به بازگشت به خانه نخست خواهد شد. چنين وضعي، كل جرياني كه خود را «اصولگرا» مينامد، دستخوش بحراني ژرف خواهد كرد و آنان را به تجديد نظر در باورهاي خود و يا درگيريهاي درون گروهي وادار خواهد ساخت.
بر مبناي اين نگاه، من معتقدم كه در ماههاي پيشرو، منتقدان نظام سياسي ايران به جاي آنكه نيروي خود را صرف چالش با دولت احمدي نژاد كنند، به پيگيري وعدههايي كه اين دولت داده است، مبادرت كنند. از اين پس حسين شريعتمداري نميتواند در برج و باروي مستحكم كيهان بنشيند و رواج فقر و فساد و فحشا و فاصله طبقاتي در جامعه را به اصلاح طلبان نسبت دهد. اينك ياران او در پستهاي اجرايي نشستهاند و بايد همه آنچه را روزنامه كيهان در طول سالهاي اخير تحت نام «فضيلتهاي حكومت اصولگرايان» وعده دادهاند، جامه عمل بپوشانند. شايد شريعتمداري و دوستانش به اين ميانديشند كه با بحران آفريني، شانه از زير بار پاسخگويي خالي كنند و مانند هميشه، منتقدان را مسئول ناكارامدي خود معرفي كنند، اما نيروهاي سياسي ايران از آن درجه از پختگي برخوردارند كه چنين فرصتي به آنها ندهند.
در صورتي كه جوابي داشتيد خوشحال مي شوم كه آن را بدانم .
با تشكر