کد خبر: ۹۷۷۷
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۸۴ - ۱۴:۲۳

اگر حمله نظامی نشد کمی رشوه شايد کار کند

آفتاب‌‌نیوز :  هيچ چيز خوب پيش نرفته است. قرار بود برقراری دموکراسی در عراق ميانه روهای ايران را تقويت کند و حکومت فاسد و استبدادی آخوندها را سرنگون کند. قرار بود تحريمهای امريکا عليه ايران مانع گسترش فن آوری هسته ای اين کشور شود. اگر اين اقدامات کارگر نبودند، بايستی اشارات حمله نظامی موثر واقع شوند. اگر هيچ يک از اينها نتيجه مطلوب نداد، شايد دادن رشوه موفقيت آميز باشد.

اميدها بر باد رفته اند. اکنون احمدی نژاد رئيس جمهور است. او کانديدای آخوندها بود و موضوعات مبارزه انتخاباتی او صداقت ،عدالت و تقوای شخصی بود. او رقيب خود هاشمی رفسنجانی، مطلوب غرب، را در هم کوبيد. بعيد است آمريکا نتيجه اين انتخابات را پيروزی ظهور دموکراسی در ايران بنامد.

تحريمهای آمريکا به روی کار آمدن يک ميانه رو در ايران منتهی نگشته است، در واقع با بالا بردن روحيه ضدآمريکايی به آخوندها کمک کرده است. شايد اين تحريمها بودند که به نرخ بيکاری امروز يک سوم جوانان ايرانی در سنين بيست تا سی دامن زدند، بيکاری که کانون توجه مبارزه انتخاباتی احمدی نژاد قرار گرفت.

بعلاوه تهديدات نظامی امريکا به تبليغات نظام ايران کمک می کند. آمريکا به همسايه ايران، عراق، هجوم برده است. اگر ملايان ايران را در برابر تعدی و تجاوز مسلح کنند، ديگر به ندرت تصور خواهد شد که آنها کج خيال هستند.

آمريکا تاکنون ناگزير بوده است تغيير اساسی در سياست معتدلانه خود دهد. بوش که در ابتدا تلاشهای انگليس، فرانسه و آلمان را در خصوص متقاعد کردن ايران برای کنار گذاشتن فعاليت فرآوری اورانيوم در قبال کمک به ايران حقير می شمرد، سپس وعده داد که امريکا نيز به طرح ابتکاری اروپاييان کمک مالی خواهد کرد.

حتی قبل از اينکه احمدی نژاد رئيس جمهور شود، ايران اعلام کرد که برنامه غنی سازی اورانيوم را از سر خواهد گرفت و هفته گذشته فعاليت نيروگاه اصفهان را آغاز کرد.

بنابراين عملکرد اتحاديه اروپا موفق تر از عملکرد امريکا نبوده است. اکنون به نظر می رسد که اروپاييان نيز به اندازه آمريکا خشمگين هستند و تهديد می کنند که خواستار قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل برای اعمال تحريمهای اقتصادی بين المللی بر ايران هستند.

ممکن است جلب توافق در اين خصوص آسان نباشد. احتمال می رود چين مخالفت کند. روسيه نيز از اهداف هسته ای ايران هراس دارد، اما مايل است همچنان تجهيزات هسته ای صلح آميز به ايران بفروشد. به هر حال هنوز وضعيت پرونده ايران مشخص نيست.

به موجب بند چهار معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی، " حق مسلم هر کشوری است که بدون هيچ تبعيضی تحقيق، توليد و استفاده از انرژی اتمی را در جهت مقاصد صلح آميز توسعه دهد. " ايران مدعی است که فقط به توليد برق علاقه مند است. اما استدلال اروپاييان بر اين است که ايرانيان 20 سال دنيا را فريب داده اند.

اعلام تحريم عليه ايران برد بدتر از باخت خواهد بود، چرا که اروپا نيز " تنبيه " خواهد شد و ايران با داشتن گلايه های تازه مردم را به خروش خواهد آورد.

بنابراين فقط واشنگتن نيست که مشکل دارد. رويدادها افراد خوش بينی چون من را که تصور می کردند اصلاح طلبان ايران از محافظه کاران پيشی خواهند گرفت متحير کرده اند، اين رويدادها رهبران اروپايی را نيز که معتقد بودند لجاجت امريکا مانع اصلی توافق با ايران است شگفت زده کرده اند.

شايد سياست هويج اروپاييان به اين خاطر با شکست روبرو شد که سياست چماق امريکا ترسناک نبود. بوش مجدداً گزينه مداخله نظامی را مطرح کرده است. اما اکنون فقط عده معدودی از ليبرالهای کج خيال معتقدند که حمله آمريکا به ايران در راه است. تقريباً دو سال و نيم است که نيروی نظامی آمريکا در باتلاق عراق فرو رفته است. آمريکا فاقد منابع، قدرت اراده و حمايت مردم از جنگی ديگر در خاورميانه است، حداقل تا زمانی که دو جنگ فعلی که درگير آنهاست خاتمه يابند. اين روزها حتی نئومحافظه کاران آمريکا هم خيلی در مورد هجوم به ايران صحبت نمی کنند.

بنابراين خيلی مشخص نيست که چطور بايد با کشوری که آمريکا را شيطان بزرگ می داند و صادرکننده تروريسم است رفتار کرد. مراسم تحليف احمدی نژاد با فريادهای " مرگ بر آمريکا " و " مرگ بر اسرائيل " آغاز شد. رئيس جمهور جديد سلاحهای کشتار جمعی را محکوم کرده است، اما اينکه تصميم گيری سياست هسته ای ايران با آيت الله خامنه ای است نه با او، چندان خوشايند نيست. پی بردن به اهداف واقعی ايران مشکل به نظر می رسد.

آيا ايران صرفاً ضعف فعلی غرب را فرصتی برای افزايش بهای هر گونه توافق می بيند؟ ايران گله مند است از اينکه اتحاديه اروپا به وعده های خود عمل نکرده است و اعلام می کند که به آژانس اتمی اجازه خواهد داد بر فعاليتهای ايران نظارت کند. بنابراين شايد چانه زنی همچنان ادامه پيدا کند. نظام ايران کودن نيست. هدف اين نظام جلوگيری از تحريمهای سازمان ملل است و بنابراين معقولانه رفتار می کند.

از سوی ديگر شايد ايران گرايش غيرقابل مذاکره ای برای دستيابی به سلاحهای اتمی داشته باشد. حدس می زنم که اينطور باشد. بدين ترتيب، ايران امنيت خود را افزايش خواهد داد. نئومحافظه کاران آمريکا بندرت پيشنهاد هجوم به کشورهای هسته ای را می دهند. پيوستن ايران به کلوب هسته ای به اين کشور پرستيژ خواهد داد. ببينيد چطور آمريکا حمايت هند و پاکستان را جلب می کند.

استدلال غرب در برابر دستيابی ايران به بمب چيست: آيا اين است که ايران فن آوری هسته ای را صادر خواهد کرد؟ ايران هرگز نخواهد توانست از عبدالقادر خان، که رياست برنامه تسليحات اتمی پاکستان را برعهده داشت و اسرار را در سرتاسر جهان می فروخت، پيشی بگيرد. آيا ايران تسليحات اتمی را در اختيار کشور بی ثبات اسلامی قرار خواهد داد؟ يک نگاهی به پاکستان کنيد. آيا خاورميانه بايد منطقه عاری از سلاحهای اتمی باشد؟ اين را به اسرائيل بگوييد.

به هر حال به نظر می رسد که غرب بند شش NPT را نقض کرده است، به موجب اين بند کشورهای هسته ای بايد خلع سلاح شوند. به عنوان مثال، انگليس سيستمهای کشتار جمعی را ارتقاء می دهد. بنابراين، ما چه مرجع اخلاقی داريم؟ فرض بگيريد ايران مصمم است به سلاحهای اتمی دست پيدا کند؛ با در نظر گرفتن اينکه ايران اولين کشوری نيست که تن به اين کار می دهد، چقدر هدف هسته ای شدن هولناک خواهد بود؟ بحث شانس زمانی به ميان می آيد که ايران از اين سلاحها استفاده نکند. فقط امريکا ۶۰ سال قبل از اين سلاحها استفاده کرد. همه کشورهای ديگری که تسليحات اتمی در اختيار دارند، اين تسليحات را برای مرعوب کردن به خدمت گرفته اند. تاکنون که چنين بوده است.

اطلاعات جديد امريکا در خصوص فاصله ده ساله ايران با دستيابی به بمب اتم باعث نمی شود که مشکل ايران برطرف شود، اما شايد زمان بيشتری را برای انديشيدن به هر دو طرف قضيه يعنی امريکا و ايران فراهم کند.

آمريکا معتقد است که نمی تواند با ايران هسته ای زندگی کند. روز گذشته مجدداً بوش اعلام کرد که راه حل ديپلماتيک را ترجيح می دهد. تاکنون خصومت با ايران سودی نداشته است. بنابراين امريکا بايد به فکر نزديکی به ايران باشد. بالاتر از همه اينها، نيکسون نيز با چين و ريگان با اتحاد جماهير شوروی درآميختند، چين و شوروی هر دو قدرتهای متخاصم مهيب تر از ايران بودند.

تهران به دنبال احترام است. شايد آمريکا بايد کمی احترام برای ايران قائل شود. اگر اين چنين کند، اين اقدام تغيير شجاعانه سياست امريکا بدون تضمين موفقيت خواهد بود. اما اگر بوش در پی نمونه شجاعت سياسی است بايد به آريل شارون نگاه کند. شارون نشان می دهد که شما می توانيد جدی و سخت و در عين حال خلاق باشيد.

سوالی که در اينجا مطرح می شود اين است که آيا بوش، فردی که از تحقق جنگ عراق و افغانستان شانه خالی نکرده است، آزادی عمل و خلاقيت دارد تا عملکرد جديد، ريشه ای و پرمخاطره را در برابر ايران امتحان کند؟

مسائل امروز ايران نيز همانند انفجار آپولوی ۱۳ در فضا بسيار ناگوار به نظر می رسند. بايد برای برطرف کردن ناکامی های ايران اقدامات بی نظيری انجام داد. اما اگر دست به اقدامی غيرمترقبه بزنيم، آنوقت فقط ممکن است در فرود سفينه معيوب ايران موفق شويم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین