کد خبر: ۴۶۰۶۴
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۵ - ۱۴:۳۳
در گفت و گو با آفتاب عنوان شد:

دکتر عسگر خانی: زبان آژانس، آمریکایی است

آفتاب‌‌نیوز :
شما همیشه تاکید دارید که ادبیات شورای حکام یک ادبیات آمریکایی است که پرونده هسته ای ایران را به شورای امنیت کشانده است. منظور شما از این ادبیات آمریکایی چیست؟
ـ  اگر ما نگاهی به ادبیات کنترل تسلیحات به خصوص از زمان جنگ جهانی دوم به این طرف بیاندازیم؛ در درجه اول می بینیم که آنچه در معاهدات وجود دارد، ساخته و پرداخته عملکرد آمریکا است. چه در معاهدات دو جانبه با روس ها و چه در معاهدات چند جانبه و حتی تجربه ای که آمریکایی ها در رژیم سازی داشته اند. در واقع من فکر می کنم که شروع کار آمریکایی ها از  رژیم های اقتصادی بوده است. بنابراین در کنار این رژیم های اقتصادی، آمریکایی ها از ادبیات آن نیز استفاده کرده اند و به اصطلاح آن را در کنترل تسلیحات آورده اند. کنترل تسلیحات ادبیات خاص خودش را داشت. ولی آنها توانستند با قرض گرفتن واژه پردازی ها و آوردن عبارات تخصصی از سایر رژیم ها، این ادبیات را در کنترل تسلیحات استفاده کنند. به عنوان مثال در همین کنترل تسلیحات ما می بینیم که از رژیم های اقتصادی و مصادره اموال و غرامت به حد کافی استفاده کرده اند و آن ادبیات را در ادبیات کنترل تسلیحات آورده اند.
بنابراین اگر دقت کنیم، می بینیم که واژه هایی که در قطعنامه شورای حکام استفاده می شود، واژه های آمریکایی است. 

امکان دارد نمونه هایی از آن را ذکر کنید؟
ـ از نمونه های آن می توان به دو قطعنامه ای در مورد ایران اشاره کرد که از ایران می خواهد؛ همکاری« کامل» و «فوری» داشته باشد و بر روی آن تاکید می کند و ایران را به انجام این کار ملزم می کند. واژه ها و صفات « کامل» و « فوری» دقیقا برگرفته از فرمول کردس‌هال (Kordes hail) وزیر سابق امور خارجه آمریکا است. زمانی که مکزیک اموال آمریکا را مصادره کرد، وزیر امور خارجه آمریکا نامه ای را به مکزیک نوشت و گفت که شما اموال ما را مصادره کرده اید و باید به ما غرامت بپردازید. وی در فرمولی که به کاربرد گفت:« غرامت کامل، فوری و بسنده»؛ یعنی کلمه« فوری» و « کامل» را در آنجا به کار برد. سپس در زمان شاه آمد و معاهده ای با ایران تحت عنوان « عهدنامه مودت» منعقد ساخت و درست همان عبارات را در معاهده ای که شاه آن را امضا کرد گنجاند و گفت: «در صورت سرمایه گذاری آمریکا در ایران؛ اگر روزی ایران اموال ما را بگیرد یا تحت تاثیر قرار بدهد، باید« غرامت کامل، فوری و بسنده» بدهد. وی این امضا را در  رژیم گذشته ،از شاه گرفت. 

پس وقتی در ایران انقلاب می شود و بیانیه الجزایر می آید، در بیانیه های الجزایر و متعاقب آن در دیوان داوری بین المللی ایران و آمریکا در لاهه؛ آمریکا استناد می کند به همین فرمولها و می گوید که شما باید «غرامت کامل و فوری» بدهید. در طول این 25 سالی که ما در دادگاه لاهه غرامت پرداخت می کردیم، تجربه نشان می داد تفسیری که بر غرامت کامل می گذاشتند این بود که  هر چقدر غرامت می دادید؛ می گفتند: «کامل نیست» چقدر باید غرامت بدهید تا غرامت کامل بشود؟
چرا ایران 25 سال است که دارد به آمریکا غرامت پرداخت می کند؟
 در مورد این بحث  می توان در فرصت های آینده کار کرد. ولی به موجب بیانیه های الجزایر و انقلابی که در ایران اتفاق افتاد؛ قراردادهایی بین ایران و آمریکا «کم لایکن» شد و آمریکایی ها مدعی شدند که در ایران اوضاع و احوال چنان تغییر کرده که دیگر اجرای قرار دادها امکان پذیر نیست. ایران هم مدعی شد که شما قراردادها را رها کردید و رفتید. این موضوع ها در بیانیه های الجزایر هست و....
بنابراین وقتی این ادبیات به این شکل؛ شکل می گیرند و بعدا می آید و در ادبیات کنترل تسلیحات هم وارد می شود. در مورد عراق نیز همین عبارات را می آورند و 
می گفتند: «عراق همکاری کرده است. اما همکاریش کامل نیست.». در حالیکه صدام حسین واقعا همکاری می کرد. الان هم در مورد ایران دو قطعنامه صادر کرده اند و خواسته اند که ایران همکاری «فوری» و «تکامل» را داشته باشد. 

در واقع شما این درخواست همکاری «فوری و کامل» در پرونده هسته ای ایران را متوجه همان دوره ای می دانید که شاه «معاهدات مودت» را با آمریکا امضا کرد و همچنان این عهدنامه دارد بر روی پرونده هسته ای ایران تاثیر می گذارد؟
می خواهم بگویم که این ادبیات از آنجا ریشه گرفته است و الان هم ایران همکاری خواهد کرد و معلوم نیست که این همکاری چقدر باید باشد.
آنها فردا باز می آیند و می گویند که باید «شفافیت» باشد. ایران همکاری می کند ولی در نهایت آنها دوباره می گویند که کافی نیست و خواستار بازدید از نطنز ،سپس اصفهان و بعد هم تهران و.... می شوند.  همکاری باید چقدر باشد تا بگویند همکاری کامل باشد؟ به هر حال اینها ادبیاتی نیست که شورای حکام نوشته باشد، این ادبیات؛ ادبیات آمریکایی است. 

پس به نظر شما این ادبیات آمریکایی در شورای حکام آنقدر توانسته است بر روی کشورهای فرانسه، آلمان، روسیه، انگلستان و... نفوذ کند که آمریکا بتواند اهداف سیاسی خودش را پیگیری کند؟
بله – دقیقا. آنها وقتی قبول می کنند که این واژگان انتخاب بشود، در واقع واژه ها، واژه های آمریکایی است که انتخاب می شود. برای اینکه فرمول؛ فرمول آمریکایی است. 

برای اینکه ایران بتواند در مقابل این فرمول آمریکایی اقدامی را بر اساس منافع خودش انجام بدهد، باید دست به چه کاری بزند. در حالیکه شما هم اشاره می کنید که ریشه این فرمول در کجاست؟
منافع ملی در همان زمانیکه این ادبیات داشت ایجاد می شد و مذاکرات صورت می گرفت؛ به هر حال یک رویه قضایی در کنترل تسلیحات داشت ایجاد می شد.
در آن زمان متخصصین ما باید در این زمینه صحبت می کردند و نباید می گذاشتند که کار به اینجا برسد. اعتراض های ما در آن زمان حول همین محور بود که باید در زمینه ادبیات کنترل تسلیحات، تخصص داشت.
الان نیز رویه ای را ایجاد کرده اند که به اصطلاح می گویند: «1- به ایران اعتماد نداریم، 2- باید شفافیت باشد.»
اصل شفافیت چیست؟ یعنی اینکه هیچی محرمانه نباشد؟ مسائل امنیتی هر کشور نمی تواند صد در صد شفاف باشد ولی آنها ما را به آنجا کشانده اند که دارند 
می گویند هر چقدر شما در زمینه شفافیت همکاری بکنید، باز هم شفاف نیستید.
در واقع آنچه که شما در ظاهر و باطن دارید در اختیار آنها قرار می دهید و باز هم
 می گویند که شما شفاف نیستید. پس علی رقم اینکه مثلا ایران همکاری کرده باز هم مدعی هستند که ایران تصورداشته است. پس از این ادبیات باید در گذشته پیشگیری می شد تا اینکه این رویه قضایی علیه ما ایجاد نمی شد.
متاسفانه در گذشته ما همچنان تحت فشار؛ دیپلماسی «تحت فشار» یا دیپلماسی «تحت اکران» را ادامه دادیم و آنقدر آن را ادامه دادیم تا اینکه آنها این رویه را برای ما ایجاد کردند. 

آیا در حال حاضر امکان یا روزنه ای وجود دارد که ایران بتواند تا حدی از زیر این « دیپلماسی تحت فشار» خارج شده و این رویه یک مقدار نسبت به ایران متعادل تر شود؟
خوب، من معتقدم که یک بعد دیپلماسی « پنهان» است و یک بعد دیگرش « آشکار» است که هر دو بعد نیز دارای ابعاد حقوقی و سیاسی است.
به نظر من دیپلماسی سیاسی ما با تیم اخیری که ایجاد شده، فعال تر از دیپلماسی حقوقی ما است. من احساس می کنم در بعد حقوقی با دیپلماسی ما باید قویتر شود. 

پس هنوز فکر می کنید که با قوی تر شدن تیم حقوقی راه چاره ای برای ایران وجود دارد؟
اگر تیم حقوقی قوی شود و تیم سیاسی نیز همچنان که هست ابرام و استوار روی دیدگاه های سیاسی اش باقی بماند که به نظر من خوب هم پیش رفته است؛ 
می توانیم تا حدی در دیپلماسی موفق باشیم. ولی در آن طرف قضیه هم، پشتوانه هردوی این دیپلماسی و چانه زنی؛ قدرت است که ما باید عناصر قدرت را هم در نظر بگیریم. 

می خواهم یک سوال دیگر مطرح کنم .برخی از تحلیل گران غربی در رسانه های خارجی عنوان می کنند که تا 20 سال آینده جهان به سوی هسته ای شدن پیش می رود و از 9 کشور فعلی هسته ای به 20 کشور افزایش خواهد یافت. نظر شما در این مورد چیست؟
من می توانم ادعا کنم که از جمله افرادی بودم که حداقل از 18 سال پیش در خارج از کشور و از 10 سال پیش در داخل کشور راجع به این مساله صحبت کرده و مطلب نوشته ام.
موضوع من هم از 10 سال پیش این بوده که بی چون و چرا دنیا به سوی هسته ای شدن پیش خواهد رفت.
در واقع از سال 1995 این مساله به صورت مناظره ای بین دو نویسنده بزرگ یعنی؛ والتز(waltz) و سیگن (sagan) انجام گرفت. سیگن معتقد است که: « اشاعه سلاح های هسته ای باعث بی ثباتی نظام بین الملل می شود». والتز نیز معتقد است که 
« اشاعه سلاح های هسته ای باعث ثبات سیستم می شود.»
اما این دو نویسنده هر دو در یک چیز متفق آرا هستند و آن هم اینکه:« دنیا سرنوشتی غیر از هسته ای شدن نخواهد داشت. یعنی دو تئوریسین و تئوریسن های متعاقب و همچنین من معتقدم که بی چون و چرا دنیا به سوی هسته ای شدن خواهد رفت و تعداد باشگاه های هسته ای در دنیا نیز زیاد خواهد شد.
برای اینکه نمی شود لابراتورها یا آزمایشگاه ها را بست. هیچ چیز را در دنیا نمی شود « انحصاری» کرد.
امریکا می خواست اتم را به دست آورده و انحصاری کند و به همین دلیل هم سازمان انرژی اتمی را ایجاد کرد. ولی در عمل نتوانست. زیرا چهار سال بعد روسیه به اتم دست یافت. چین متعاقب آن . بعد هم خود امریکا مجبور شد که « یورو اتم» را در اختیار اروپایی ها مثل انگلستان و فرانسه قرار دهد.
سپس هسته ای شدن اسرائیل، هندوستان و پاکستان مطرح شد. الان هم
 می بینیم که کشورهای دیگر عالم به دنبال هسته ای شدن هستند.
فعلا حاکمیتی بر روی این مساله وجود دارد. علی رغم آوازه های جهانی شدن، هنوز حاکمیت وجود دارد و لابراتورها یا‌‌ آزمایشگاه ها بسته نشده اند. 

این حاکمیت چیست؟ آیا همان حکومت جهانی است که به اعتقاد شما در سطح روابط بین الملل دارد بر روی کنترل هسته ای مدیریت می کند یا نوع دیگری از حاکمیت است؟
در سطح جهانی هم یک مدیریتی وجود دارد و تلاشی هم برای رژیم سازی وجود دارد. ولی تا زمانی که یک رژیم امنیت دسته جمعی ایجاد نشده باشد که امنیت تمام کشورها را تامین کند، همچنان کشورها به سوی خود یاری خواهند رفت.
در واقع « رژیم امنیت دسته جمعی»(collective security regime) مطابق است با دکترین « همه علیه یکی»یا (all against one) یعنی اگر حمله ای به شما انجام شد؛ این حمله باید به مثابه حمله به کلیه اعضای سازمان ملل تلقی بشود و همه درصدد رفع آن برآیند.
چنین چیزی هنوز شکل نگرفته است که فعلا در دنیا رژیم امنیت دسته جمعی ایجاد شده باشد. بنابراین تا زمانی که این اتفاق نیافتاده باشد، پاکستان، هندوستان، روسیه، چین و فرانسه و . . . . . تنها به فکر خودشان خواهند بود.
می دانند که فرانسه نسل سوم سلاح های هسته ای است و آن را آزمایش کرده است. روسها پیشرفته ترین سلاح های هسته ای را آزمایش کرده اند و امریکا نیز به (RMA) دست پیدا کرده است.

 پس چگونه می توان گفت که امنیت دارد دسته جمعی می شود ؟
 فعلا امنیت دسته جمعی نشده است و تا زمانی که این اتفاق نیفتاده باشد، هر کشوری تنها به دنبال ابزار و مکانیزم های ملی خودش است. 

و به عنوان آخرین سوال؛ در واقع تحلیل شما از پیگیری پرونده هسته ای ایران توسط چین و روسیه با توجه به اجلاس وزرای خارجه 1+5 که روز دوشنبه ز در نیویورک برگزار می شود، چیست؟
من معتقد هستم که آنها برای اینکه یکپارچگی شورای امنیت حفظ بشود، روی یک اصل اتفاق نظر خواهند داشت و آن اصل هم این است که: «1- ایران به بمب اتم دسترسی پیدا نکند، 2- پاسخی باید به ایران داده شود که غنی سازی را قطع کند، 3- دست سازمان انرژی اتمی را باز می گذارند که همچنان بر ایران نظارت داشته باشد. 4- به نحوی با اشاره به فصل 7 منشور سازمان ملل متحد، راه را در آینده برای تحریم های سیاسی ـ اقتصادی و حتی در آینده دور برای به اصطلاح فشارهای نظامی باز می گذارند.»

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Germany
|
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۲
0
2
براي اولين بار مطالب شماراخواندم ومورداستفاده قرار گرفت ازدانشجويان حقوق بين الملل واحدقشم
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین