کد خبر: ۷۹۵۰۲
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۳۸۷ - ۱۳:۰۹

دومين شهيد محراب

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: آيت الله سيد اسدالله مدنی در سال 1293 هجری شمسی در شهر دهخوارقان (آذر شهر) متولد شد. در دوران جوانی به قم عزيمت كرد و پس از گذراندن درسهای مقدماتی حدود چهار سال به تحصيل درس منقول در محضر امام مشغول شد.

پنج سال بعد به نجف اشرف عزيمت و تدريس و تحصيل خود را در آنجا شروع كرد، در درسهای مرحوم آيت الله العظمی سيد عبدالهادی شيرازی، مرحوم آيت الله العظمی سيد محسن حكيم و آيت الله العظمی آقای حاج سيد ابوالقاسم خوئی دام ظله العالی شركت می كرد.

وی اولين كسی بود كه در جريان انقلاب سال 42 شمسی مردم بپاخاسته كشورمان در نجف از امام تبعيت كرد، و در انتشار تلگرام آيت الله حكيم به همين مناسبت نقش بسزائی داشت در زمان حكومت عبدالناصر تحت نظر ايشان عده ای از علمای نجف برای افشاگری چهره طاغوت در ايران به امر امام جهت تدريس علوم دينی به خرم آباد رفت و حوزه علميه كماليه در آنجا به تلاش و كوشش ايشان تأسيس شد.

سپس براثر فعاليتهايی عليه رژيم منحوس پهلوی به نور آباد ممسنی و گنبد كاووس، بندر گنگان و مهاباد تبعيد شد و با اوجگيری انقلاب عظيم مردم مسلمان ايران به قم بازگشت.

بعد از پيروزی انقلاب به دعوت مردم همدان به اين شهر عزيمت كرد و به لحاظ حساس بودن اوضاع آذربايجان به امر امام به تبريز عزيمت نمود. آيت الله سيد اسدالله مدنی از سوی مردم همدان به نمايندگی مجلس خبرگان انتخاب شد و بعد از شهادت آيت الله سيد محمد علی قاضی طباطبائی از سوی امام خمينی به سمت امام جمعه و نماينده امام در تبريز منصوب شد. وی تا وقت شهادت در اين پست به امور مردم رسيدگی می‌كرد.

از خصوصيات بارز آيت الله سيد اسدالله مدنی اعتقاد عميق ايشان به اعلميت امام و برپائی نمازهای شبانه بود كه در اثنای اين عبادات هميشه شهادت را از خداوند طلب می كرد. از اين شهيد گرانقدر پنج فرزند دختر و يك پسر بجای مانده است. وی در 12 ذيقعده الحرام 1401 هجری قمری روز جمعه در ميعادگاه عاشقان الله (نماز جمعه) به شهادت رسيد.

دوران مبارزات:
سيد اسدالله مدنی از دوران جوانی به اهدافی متعال می انديشيد و همان گونه كه در بعد علمی نردبان ترقی و كمال را پيمود و به اجتهاد نايل آمد،‌ در اوضاع نابهنجار نيز در كنار مردم قرار گرفت. ايشان پيش از نهضت سال 1342 هـ ش در ايران با فرقه های گمراه در ستيز بود و پس از پيروزی انقلاب نيز همگام با امام خمينی (ره) در دلش آتش تلاش و مجاهده شعله ور بود.



ستيز با بهائيت:
بذر بدفرجام بهائيت در كشورهای اسلامی به دست استعمارگران انگليسی پاشيده شد و نهال آن در دامن كج انديشان پرورش يافت. دستهای پنهان اين مسلك را در ممالك اسلامی بويژه شيعه نشين رواج دادند و با ورود فرهنگ بيگانه و بازگشت روشنفكران غربزده از پرورشگاه خود نفوذ اين كيش ضد مذهب به اوج خود رسيد. رضاخان و عاملان ديگر غرب در ايران برای كوبيدن اسلام خصوصاً مكتب حيات بخش تشيع به ترويج كنندگان مرام بهائيگری ميدان دادند به طوری كه در اندك زمانی سرمايه داران بهايی در آذربايجان بويژه مناطق اطراف تبريز بر صنايع عظيم استان از جمله كارخانجات برق مسلط شدند. قبضه كردن شريانهای اقتصادی روزبه روز كارگران شيعه شاغل در اين مركز را با شبهات فكری و عقيدتی مواجه می ساخت. آيت الله مدنی كه در اين ايام در حوزه علميه قم مشغول درس و بحث علمی بود اين آشفتگی اوضاع منطقه را تاب نياورد و بی درنگ روانه زادگاه خود شد و با عشق و ايمان به مكتب و قلبی آكنده از خشم به دشمن مبارزه اش را بر ضد بهائيت آغاز كرد.

تمام اين حوادث از طرف شهربانی وقت پيگيری می شود و شهيد مدنی تنها عامل همه تحريكات ضد بهائی شناخته می شود. در نتيجه او را به همدان تبعيد می كنند. ولی قيام معظم له به ثمر می رسد. مردم دست از ادامه مبارزه برنمی دارند و سرانجام اين شهر مذهبی را از لوث اين فرقه استعماری صهيونيستی نجات می‌دهند.

نهضت سال 42:
جرقه انقلاب اسلامی ايران در سال 1342 هـ.ش زده شد. دشمن امام خمينی (ره) را دستگير و مدتها او را دور از شهر قم تحت نظر قرار داد. آنها توطئه غيرمذهبی جلوه دادن قيام و اعدام حضرت امام (ره) را در سر می‌پرورانيدند.

دراين روزها آيت الله مدنی از استادان نامی حوزه علميه نجف اشرف به شمار می رفت كه از دستگيری امام اطلاع پيدا كرد و به عمق فاجعه و توطئه دشمنان پی برد. كلاسهای درس و بحث خود را تعطيل كردو به سوگ شهدای نهضت ايران نشست و با ترتيب دادن مجالس متعدد چهره كريه حكومت وقت ايران را در حد توان شناساند و توطئه دشمن را در انحراف اذهان عمومی از اسلامی بودن انقلاب ناكام گذاشت.


هنگامی كه در سال 1342 حركت عظيم مردم مسلمان ايران به رهبری حضرت امام خمينی در جهت سرنگونی رژيم طاغوت آغاز شد. آيت الله مدنی نخستين كسی بود كه در نجف به ندای «هل من ناصر ينصرني» امام لبيك گفت و با تعطيل كردن كلاسهای خود در نجف و تشكيل مجالس سخنرانی در جهت افشای چهره پليد رژيم مزدور پهلوی گام برداشت. وی در اين زمان در نجف سردمداران جريان دفاع و پشتيبانی از نهضت امام به شمار می آمد و وقايع ايران را برای طلاب بيان می‌كرد.

در روزهای سخت در پشتيبانی از امام مخصوصاً پس از سخنرانی مهم و افشاگرانه در رد كاپيتولاسيون توسط امام خمينی (ره) شهيد آيت الله مدنی از جمله كسانی بود كه لحظه ای از پشتيبانی رهبر و مراد خود دريغ نكرد.



پيام امام خمينى (ره) به مناسبت شهادت آيت الله مدنى تبريزی شهيد محراب:
بسم الله الرحمن الرحيم، انالله و انااليه راجعون

با شهيد نمودن یک تن ديگر از ذريه رسول الله و اولاد روحانى و جسمانى شهيد بزرگ اميرالمؤمنين (ع) سند جنايت منحرفان و منافقان به ثبت رسيد.

سيد بزرگوار و عالم عادل عالى قدر و معلم اخلاق و معنويات، حجت الاسلام و المسلمين شهيد عظيم الشان مرحوم حاج سيد اسدالله مدنى رضوان الله عليه، همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقى شقى به شهادت رسيد.

اگر با به شهادت رسيدن مولاى متقيان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزيزش شهيد مدنى هم آرزوى منافقان را بر آورده خواهد كرد.

اگر خوارج سياه بخت از شهادت ولى الله الاعظم طرفى بستند و به حكومت رسيدند، اين گروهكهاى خائن نيز به آمال خبيث خود كه سقوط حكومت اسلام و برقرارى حكومت آمريكايى است مى رسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدى را براى خود و اينان عذاب ابدى خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را براى خود و هم پيمانان و اربابان خونخوار خويش به بار آوردند.

ملت بزرگ و روحانيت معظم چون صفى مرصوص ايستاده اند كه هر پرچمى از دست تواناى سردارى بيفتد سردار ديگرى آن را برداشته و به ميدان آيد و با قدرت بيشتر در حفظ پرچم اسلامى به كوشش برخيزد .شهيد مدنى با شهادت مظلومانه خود ضد انقلاب و منافقين ضد اسلام را بكلى منزوى كرد. اين چهره نورانى اسلامى عمرى را در تهذيب نفس و خدمت به اسلام و تربيت مسلمانان و مجاهده در راه حق عليه باطل گذراند و از چهره هاى كم نظيرى بود كه به حد و افر از علم و عمل و تقوى و تعهد و زهد و خودسازى برخوردار بود.

به شهادت رساندن چنين شخصيتى به تمام معنى اسلامى همراه با تنى چند از فرزندان اسلام و ياران باوفاى انقلاب اسلامى در ميعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمين جز عناد با اسلام و كمر بستن به محو آثار شريعت و تعطيل جمعه و جماعت مسلمين توجيهى ندارد.

اگر تا امروز براى جنايتها و شرارتهاى خود بهانه هاى بى پايه اى مى تراشيدند، در شهادت اين عالم متقى كه جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمى انديشيد بهانه اى جز انتقام از اسلام و ملت شريف نمى توانند بتراشند. انتقام از اسلام كه آن را اساس سقوط دستگاههاى جبار و شكست ابرقدرتها در ايران و پس از آن در منطقه مى بينند و از ملت قدرتمند كه پشت بر آنان نموده و كاخهاى آمال و آرزوى آنان را در هم كوبيده و تمامى آنانرا از صحنه تا ابد بيرون رانده است مى‌گيرند.

مردم رزمنده ايران و خصوص مردم غيرتمند آذربايجان كه چنين روحانى متعهد و معلم عالى قدرى را از دست داده اند و حريف شكست خورده خود را مى شناسند، با عزمى جزم و اراده اى خلل ناپذير انتقام خود را از آنان مى‌گيرند.

اينجانب، شهادت اين مجاهد عزيز عظيم و ياران باوفايش را به پيشگاه اجداد طاهرينش، خصوصا بقية الله - ارواحناله الفدا - و به ملت مجاهد ايران و اهالى غيور و شجاع آذربايجان و به حوزه هاى علميه و به خاندان محترم اين شهيدان تبريک و تسليت می‌گويم.

خط سرخ شهادت، خط آل محمد (ص) و على (ع) است و اين افتخار ازخاندان نبوت و ولايت به ذريه طيبه آن بزرگواران و به پيروان خط آنان به ارث رسيده است.

درود خداوند و سلام امت اسلام بر اين خط سرخ شهادت و رحمت بى پايان حق تعالى بر شهيدان اين خط در طول تاريخ و افتخار و سرافرازى بر فرزندان پرتوان پيروزى آفرين اسلام و شهداى راه آن و ننگ و نفرت و لعنت ابدى بر وابستگان و پيروان شياطين شرق و غرب خصوصا شيطان بزرگ آمريكاى جنايتكار كه با نقشه هاى شيطانى شكست خورده خود گمان كرده ملتى را كه براى خداوند متعال و اسلام بزرگ قيام نموده و هزاران شهيد و معلول تقديم نموده با اين دغل بازيها مى تواند سست كند و يا از ميدان به در برد.
اينان پيروان سيد شهيدانند كه در راه اسلام و قرآن كريم، از طفل شش ماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را قربان كرد و اسلام عزيز را با خون پاك خود آبيارى و زنده نمود.

ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح نظامى و انتظامى و مردمى ما پيرو اوليايى هستند كه همه چيز خود را در راه هدف و عقيده فدا نموده و براى اسلام و پيروان معظم آن شرف و افتخار آفريدند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و رحمت براى شهيدان خصوصاً شهداى اخيرمان و بالاخص شهيد عزيز مدنى معظم و سلامت كامل براى مجروحین اين حادثه و صبر و استقامت براى ملت بزرگ خصوصاً آذربايجانيهاى عزيز و بازماندگان شهيدان خواهانم. سلام و درود بر همگان .

والسلام على عبادلله الصالحين، روح الله الموسوى الخمينى، 21 شهريور 1360
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین