کد خبر: ۱۰۱۷۴۲۹
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۴

اخراج، کودکان کار را کم نکرد/ طرد مهاجران افغانستانی تاثیری بر آمار کودکان کار نداشته

حوالی ۱۰ صبح پنجم مهرماه است و کلاس‌های آموزشی دانش‌آموزان مقطع دبستان جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان آغاز شده، یک هفته از آغاز رسمی سال تحصیلی گذشته و کودکان مهاجری که از تحصیل رسمی در ایران بازمانده‌اند، برای ادامه آموزش‌های غیررسمی پشت میز‌های همین کلاس‌ها نشسته‌اند که همین حالا از جمعیت پر شده است.
اخراج، کودکان کار را کم نکرد/ طرد مهاجران افغانستانی تاثیری بر آمار کودکان کار نداشته
آفتاب‌‌نیوز :

بازماندگانی از طرح طرد مهاجران افغانستانی در ایران که به جمعیت بازمانده از تحصیل و احتمالاً آمار کودکان کار در ایران اضافه می‌شوند. این را افشین، یکی از مددکاران جمعیت می‌گوید که حالا فهرستی نزدیک به ۸۰ اسم از کودکان مهاجر را دارد که در کلاس‌های جمعیت دفاع از کودکان کار هم ظرفیتی برای آنها وجود ندارد. 

خردادماه امسال نادر یاراحمدی، رئیس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی اعلام کرد که در سال ۱۴۰۳، ۲۵۱۶ خانوار شامل موضوع کودکان در خیابان شدند که از این تعداد، ۱۵۷۹ کودک به همراه خانواده رد مرز شدند.

این تنها آماری نیست که درباره نسبت کودکان مهاجر و جمعیت کودکان کار مطرح می‌شود؛ اردیبهشت‌ماه امسال هم علیرضا محمدی، معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی استان تهران، از ادامه اجرای طرح ساماندهی کودکان کار گفته بود که از اسفندماه سال ۱۴۰۲ آغاز شده است؛ او گفته بود که ۸۵ درصد این کودکان را به گفته او، «اتباع» تشکیل می‌دادند و حالا با استناد به همین آمار‌های رسمی و ادامه طرح طرد مهاجران، باید شاهد تغییراتی روشن در آمار کودکان کار باشیم، اما فعالان حوزه کار کودک در گفت‌و‌گو با «هم‌میهن» می‌گویند اجرای این طرح، تاثیر چندانی بر آمار‌های کار کودک در ایران نداشته و حتی پیش‌بینی می‌کنند که تعداد آنها در سال‌های آینده بیشتر هم خواهد شد.

آنها می‌گویند یکی از نتایج طرد مهاجران از ایران و ثبت‌نام نشدن کودکان مهاجر در مدارس دولتی و خروج از چرخه آموزش رسمی، ورود آنها به چرخه کار است که می‌تواند باعث افزایش تعداد کودکان کار شود. همین دیروز، علیرضا کاظمی، وزیر آموزش‌وپرورش اعلام کرده که امسال آمار بازماندگان از تحصیل حدود یک میلیون نفر است که نزدیک به ۶۰ هزار نفر آنها در گروه سنی شش‌سال تمام قرار دارند. تعدادی که فعالان حقوق کودکان را نگران کرده است. 

از مدرسه به خیابان

ساعت تفریح دانش‌آموزان جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان آغاز شده و حالا مادر‌هایی جوان، پشت در منتظرند تا کودکان‌شان - رانده از مدارس دولتی و گاهی بدون برگه سرشماری - در همین کلاس‌ها نوشته شود، اما ظرفیت کلاس‌ها پر شده و باید جای دیگری به‌دنبال آموزش‌های غیررسمی باشند. 

افشین، مددکار جمعیت دفاع می‌گوید تعدادی از کودکان تحت پوشش این جمعیت که سال‌های قبل کار نمی‌کردند، امسال وارد بازار کار شده‌اند و اگر همین روند را به‌عنوان جزء از کل در نظر بگیریم، می‌توانم بگویم تعداد کودکان کار افزایش پیدا کرده است. او از افزایش آمار بازماندگی از تحصیل این کودکان می‌گوید: «ما امسال تعداد زیادی کودک مهاجر بازمانده از تحصیل داریم. علاوه بر ۳۰۰ کودکی که ثبت‌نام کردیم، حدود ۷۰ تا ۸۰ نفر دیگر از آنها را به‌دلیل نبود ظرفیت نتوانستیم ثبت‌نام کنیم.

الزاماً هر کودک مهاجری که از تحصیل باز می‌ماند، وارد چرخه کار نمی‌شود ولی اکثر آنها وارد این چرخه می‌شوند و همین جریان هم ممکن است باعث افزایش تعداد کودکان کار شود.» حدود ۸۵ درصد از مددجویان جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان به‌دلیل رد مرز از ایران خارج شده‌اند و مدارس دولتی از ثبت‌نام باقیمانده آنها خودداری می‌کنند. افشین می‌گوید، این رویه باعث شده است که حجم عظیمی برای ثبت‌نام به آنها مراجعه کنند.

روز‌های تاریک پیش‌روی کودکان کار 

مطالعه سیمای سلامت و جمعیت در ایران در سال ۱۳۸۹، شاخص کار کودکان پنج تا ۱۱ سال را برای کل کشور ۱۴/۶۱ درصد گزارش کرده است که شامل حداقل یک تا ۲۸ ساعت کار اقتصادی در هفته برای خانوار است. طبق این گزارش، ۵۶ درصد این کودکان را پسران و ۴۴ درصد را دختران تشکیل می‌دهند. مطالعه کشوری ارزیابی سریع و پاسخ به وضعیت کودکان کار و خیابانی ۱۵ استان کشور در بازه زمانی ۱۳۹۸ تا ۱۳۹۹ هم که توسط پیام روشنفکر انجام شده است، نشان می‌دهد تنها حدود ۳۷ درصد از این کودکان اهل افغانستان بوده‌اند.

طبق اطلاعاتی که در کتاب «پایان دادن به کار کودکان در خیابان» منتشر شده و گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس «حداقل سه‌میلیون و ۲۰۰ هزار کودک از چرخه تحصیل بازمانده‌اند که بسیاری از آنها مجبورند کار کنند. حدود سه میلیون و ۵۰۰ هزار کودک حاشیه‌نشین و نزدیک ۷۰۰ هزار کودک مهاجر و پناهنده نیز وجود دارد و تعداد کودکان ۱۰ استان محروم کشور نیز حدود دو میلیون نفر است. اگر بپذیریم که حدود دو میلیون کودک کار در ایران وجود دارد، یعنی ۸/۵ درصد از کل کودکان ایران، کودک کار هستند.»

محمد لطفی، فعال حوزه کودکان کار و عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان به «هم‌میهن» می‌گوید، طرح طرد مهاجران هم نوعی ساماندهی است که این‌بار در ابعاد بزرگ‌تری اجرا شده است: «طرح‌های ساماندهی پیشین در مقیاس‌های کوچک‌تری شکل می‌گرفت و نوعی فضای ارعاب برای کودکان کار ایجاد می‌کردند، این‌بار این طرح برای جمعیت بزرگ‌تری اتفاق افتاد و این تمایل وجود داشت که مسئله‌های کلان اقتصادی کشور را بر سر گروهی از مهاجران و مردم آوار کند.

باتوجه به این وضعیت، سوالی مطرح می‌شود که این سیاست‌ها بر زندگی خود این کودکان و کم شدن تعداد کودکان کار تاثیر گذاشته است؟ پاسخ من خیر است؛ چون در درجه اول کودکانی که سر چهارراه‌ها کار می‌کنند، مجبور می‌شوند مدتی پنهان شوند و مانند دفعات قبل، مدتی کوتاه کودکان از خیابان جمع می‌شدند و دوباره از جایی به‌بعد به خیابان برمی‌گردند؛ چون خانواده‌ها با دوراهی گرسنگی و عقب‌افتادن اجاره‌خانه روبه‌رو می‌شوند و کودک دوباره به چرخه کار برمی‌گردد.

کودکانی که در خیابان کار می‌کنند، از ابتدا در چرخه فقر شدیدی قرار داشتند که هرگز نتوانستند مهارتی بیاموزند. معمولاً این کودکان در خانواده‌هایی بسیار فقیر رشد می‌کنند و بیشتر به کار نیاز دارند. درباره کودکان کارگاهی هم شرایط به همان روال سابق است و در همان وضعیت گیر کرده‌اند و بعضی از کارفرمایان می‌دانند که می‌توانند از وضعیت آنها سوءاستفاده کنند و حقوق آنها را پرداخت نمی‌کنند.»

او توضیح می‌دهد که درحال‌حاضر می‌توان به این نتیجه رسید که خروج گروهی از مهاجران از ایران، تاثیری روی تعداد کودکان کار نداشته است: «آمار‌های رسمی، از حضور پنج میلیون مهاجر افغانستانی در ایران می‌گفتند و از این رقم، یک‌ونیم میلیون نفر هم از ایران طرد شدند. جزئیات چندانی از این آمار‌ها مطرح نمی‌شود، اما به‌صورت‌کلی با اخراج این تعداد جمعیت، همچنان حدود چهار میلیون مهاجر در ایران حضور دارند و باتوجه به اینکه شرایط آنها هم تغییری نکرده است، همچنان وضعیت کودکان به روال سابق است.»

لطفی می‌گوید که نه‌تنها این شرایط تغییری نکرده، بلکه پیش‌بینی می‌شود به‌دلیل شرایط اقتصادی آمار کودکان کار هم افزایش پیدا کند: «من پیش‌بینی می‌کنم به‌دلیل ابرتورمی که در راه است، شرایط در سال‌های آینده نه‌تنها برای کودکان مهاجر، بلکه برای کودکان کار ایرانی هم تاریک خواهد بود. آمار‌های کودکان بازمانده از تحصیل و ناتوانی خانواده‌ها از ثبت‌نام فرزندان‌شان در مدارس، می‌تواند تصویری از آینده این کودکان ترسیم کند. به‌همین‌دلیل نه‌تنها وضعیت کودکان مهاجر، بلکه شرایط کودکان ایرانی با شناسنامه و بی‌شناسنامه هم غم‌انگیز است؛ چون سیاست‌های بانک جهانی به‌شکلی واضح در حال پیاده‌شدن است. اینکه از حقوق محرومان و عدالت اجتماعی صحبت کنیم، اما سیاست‌هایی که منافع اقلیت را پیش می‌برد اجرا کنیم، روند خطرناکی است.» 

عضو انجمن دفاع از کودکان کار و خیابان می‌گوید مسئله بیکاری، شرایط اقتصادی و امنیت کشور با اخراج بی‌رحمانه مهاجران برطرف نشد: «مهاجران افغانستانی به سپر بلایی برای ادامه سیاست‌های نئولیبرالی در کشور تبدیل شده‌اند. آموزش را پولی کرده‌اند و بعد می‌گویند که مهاجران افغانستانی مدارس را گرفته‌اند و مردم هنوز تحت‌تاثیر این موج رسانه‌ای قرار می‌گیرند.»

ورود کودکان کار مهاجر به مشاغل پنهان 

«ص» از یک‌ماه پیش، به آمار کودکان کار تهران اضافه شده است؛ او که همراه خانواده‌اش حدود سه‌سال پیش به ایران آمد و نام ولایت‌اش را نمی‌داند، هنوز هیچ اوراق هویتی‌ای ندارد و فقط می‌تواند در موسسه مهروماه درس بخواند. او دانش‌آموز سال چهارم دبستان در همین موسسه است و از یک‌ماه پیش در یکی از لباس‌فروشی‌های جنت‌آباد، کارش را شروع کرده و به کارگر روزمزد مغازه تبدیل شده است.

برخلاف خواهر ۱۳ ساله‌اش که خیاطی در خانه را ترجیح می‌دهد و اگر مدرک داشت، دوست داشت در مدرسه دولتی درس بخواند، اما حالا نه مدرک شناسایی دارد و نه راهی برای درس‌خواندن در نظام آموزش رسمی. اکنون «ص» و خواهرش، هم مهاجرانی در آستانه اخراج از ایران‌اند، هم بازمانده از آموزش رسمی و هم کودک کار در تهران.

افخم صباغ، فعال حقوق کودک و رئیس هیئت‌مدیره مهروماه به «هم‌میهن» می‌گوید که بعد از طرح طرد مهاجران افغانستانی در ایران، بخشی از کودکان مهاجر به‌دلیل نگرانی از رد مرز، به سمت مشاغل پنهان می‌روند و بیشتر در معرض خطر قرار می‌گیرند. او می‌گوید به‌دلیل ممانعت از حضور این کودکان در چرخه آموزش رسمی، احتمال ورود آنها به چرخه کار کودک وجود دارد و به‌همین‌دلیل نمی‌توان گفت که با اجرای این طرح، تغییر چندانی در وضعیت کار کودک ایجاد شده است: «گروهی از این کودکان بدون حضور در محیط‌های عمومی همچنان در ایران می‌مانند و بیشتر خانواده‌های آنها همراه با فرزندان خود به کار‌های غیررسمی مشغول می‌شوند. زمانی ما به این کودکان درطول سال تحصیلی آموزش می‌دادیم، بعد در تابستان در امتحانات غیرحضوری آموزش‌وپرورش شرکت می‌کردند و وارد مدارس دولتی می‌شدند، اما اخیراً دیگر این امکان وجود ندارد و به‌هیچ‌وجه نمی‌توانند وارد مدارس دولتی شوند. ما برای اینکه کودکیِ کودکان بازگشت‌ناپذیر است، در غیبت مسئولان آنها را آموزش می‌دهیم، اما این آموزش‌ها رسمی نیست؛ هرچند از ورود آنها به چرخه کار و ورود به بزه جلوگیری می‌کند.»

صباغ توضیح می‌دهد که علاوه بر مسئله بازماندگی از تحصیل که کودکان به‌ویژه مهاجران را به‌سمت کار سوق می‌دهد، فقر خانواده هم دراین‌میان از عوامل بسیارمهم و تاثیرگذار است: «آماری که در پژوهش‌ها به‌دست‌آمده، نشان می‌دهد درصد زیادی از کودکانی که وارد بازار کار می‌شوند، بازمانده از تحصیل‌اند. در دوره‌ای تلاش می‌شد با استفاده از شیوه‌های غیرمعمول و غیرانسانی جلوی کار کودکان در خیابان گرفته شود، اما این طرح‌ها موفق نبود و کودکان به‌سمت کار‌های کارگاهی، رستوران‌ها و مغازه‌ها می‌رفتند و همچنان این روند ادامه دارد. ما درحال‌حاضر کودکان زیادی را تحت پوشش داریم که به‌واسطه ترک تحصیل، به‌سمت کار سوق داده شدند.»

به‌گفته او، بعد از طرد مهاجران تاحدی تغییر چهره کار کودکان در خیابان‌ها دیده می‌شود و حالا کمتر کودکان کار در خیابان‌ها به‌خصوص در بخش زباله‌گردی دیده می‌شوند، بااین‌حال هنوز هم کودکانی هستند که به‌جای زباله‌گردی در خیابان، در بخش تفکیک زباله کار می‌کنند تا در دید عموم نباشند: «ما همچنان در رستوران‌ها، کارگاه‌ها، مکانیکی‌ها و تولیدی‌ها، کودکان مشغول به کار را می‌بینیم، اما چون از نگاه برخی نهاد‌ها منظره شهری را خراب نمی‌کنند، کاری به کار آنها ندارند.

به‌واسطه همین طردها، کودکان کار مهاجر به‌سمت کار‌های غیرآشکار می‌روند که به‌مراتب برایشان خطرناک‌تر است و متاسفانه احتمال سوءرفتار و آزار‌های جسمی و جنسی بیشتر است. ما کودکانی را داریم که حالا به‌واسطه همین طرد‌ها کمتر در خیابان کار می‌کنند یا تلاش می‌کنند بعد از غروب و ساعتی که کاروان‌های گشت سیار بهزیستی تمام می‌شود، برای کار به خیابان بروند.

درنهایت نمی‌توان به این نتیجه رسید که تعداد کودک کار، با طرد مهاجران، کمتر شده است؛ چون این نیاز مالی خانواده است که آنها را به‌سمت کار می‌کشد، فقط شکل کار کودک می‌تواند تغییر کند. براساس آمار‌های اعلام‌شده، حدود یک‌میلیون نفر اخراج شده‌اند و به استناد همین آمار‌ها می‌توان تخمین زد که بخشی از کودکان کار مهاجر از ایران رفته‌اند، اما نمی‌توان گفت آنهایی که باقی مانده‌اند دیگر کار نمی‌کنند؛ چراکه نیاز‌های اقتصادی خانواده همچنان پابرجاست.

همچنان جمعیتی از مهاجران پنهان را داریم که قصد ترک ایران را ندارند و هنوز بسیاری از آنها تحت‌پوشش سازمان‌های مردم‌نهاد قرار دارند و مدارس دولتی هم آنها را راه نمی‌دهند. وقتی در افغانستان، نه درآمدی دارند، نه سرپناهی؛ ترجیح می‌دهند که در ایران بمانند و به‌همین‌دلیل است که تا امروز تغییری در وضعیت کار کودک، بعد از طرد مهاجران رخ نداده است.»

صباغ معتقد است، طرد مهاجران تاثیری در آمار کودکان کار ایجاد نمی‌کند: «اگر کودکان کار را در مقیاس کلی در نظر بگیرید به‌خصوص در شهر‌هایی که ورود مهاجران به آنها ممنوع است، متوجه می‌شوید که تعداد کودکان کار به‌سبب گسترش فقر، افزایش هم یافته است. متاسفانه هیچ‌گاه آمار دقیقی از تعداد کودکان کار وجود نداشته است. در آخرین پژوهشی که حاصل آن در کتاب پایان دادن به کار کودک در خیابان آمده است، تعداد کودکان کار را حدود دو میلیون‌نفر تخمین زده شده است؛ این درحالی‌است که در سال‌های اخیر تعداد کودکان کار به‌مراتب افزایش هم یافته است. اینکه کودکان از ترس دستگیری از کار‌های آشکار مانند حضور سرچهارراه‌ها، پرهیز می‌کنند، دلیل بر کاهش تعداد کودکان کار نیست. کافی است به محل‌های تفکیک زباله‌ها یا کارگاه‌های زیرزمینی و تولیدی‌ها سر بزنید تا کودکان کار را همچنان مشغول کار ببینید.»

پیام روشنفکر، پژوهشگر اجتماعی هم در گفت‌و‌گو با «هم‌میهن»، از آمار‌های رسمی جمعیت حدود ۸۰ درصدی کودکان مهاجر در میان کودکان کار می‌گوید. او توضیح می‌دهد، کودکان کار در تهران که در خیابان کار می‌کنند، به سه دسته مهاجران افغانستانی، کودکان غربت یا کولی و کودکانی از سایر اقوام کشور تقسیم می‌شوند و سهم مهاجران، از کودکان کار در خیابان بیشتر است، اما باید توجه داشت که آنها درصد کمی از کودکان کار تهران را تشکیل می‌دهند.

او می‌گوید برآورد‌ها نشان می‌دهد کمتر از ۱۰ درصد از کودکان کار در تهران در سطح خیابا‌ن‌ها کار می‌کنند و سایر آنها به اشکالی دیگر از کار مشغول می‌شوند: «نباید به اشتباه برداشت کنیم که اگر مهاجران افغانستانی را اخراج کنیم، آمار کار کودک کمتر می‌شود. نهایتاً با طرد آنها، از سهم کودکانی که در خیابان و سایر بخش‌ها هستند کم می‌شود. اخراج مهاجران شامل همه آنها نمی‌شود، بلکه گروه‌هایی از آنها رد مرز می‌شوند. ازسوی‌دیگر همه کودکان مهاجر افغانستانی هم، نه قرار است اخراج شوند، نه تا امروز رفته‌اند و این روند به‌معنی کم‌شدن کار کودک نیست.»

روشنفکر توضیح می‌دهد در بسیاری از استان‌هایی که با کار کودک روبه‌رو هستیم، جمعیت مهاجر افغانستانی نداریم: «ما در ۱۵ مرکز استان کار کودک داریم، اما هیچ مهاجر افغانستانی در آنها زندگی نمی‌کند؛ بنابراین تاثیر خروج آنها از کشور را در مقیاس ملی، باید با دقت در نظر گرفت. یکی از تبعات منفی اخراج آنها هم ممکن است مشغول‌شدن آنها به مشاغلی باشد که در آن دیده نمی‌شوند.»

به گفته او، کار کودک در ایران شامل تمام کودکانی است که در بیش از ۴۰ هزار نقطه روستایی و بیش از دو هزار شهر در بخش‌های مختلف کشاورزی، مشاغل خانگی و سایر مشاغل کار می‌کنند و درمجموع بیش از دو میلیون نفر برآورد می‌شود ولی سهم بزرگی از کل جمعیت بالای ۲۵ میلیون، زیر ۱۸ سال ندارند: «در برآورد‌ها ممکن است تعداد هشت‌ونیم در ۱۰۰ هزار کودک، مشغول کار باشند که آمار آنها به حدود دوونیم میلیون‌نفر می‌رسد که در بخش‌های مختلف صنعت و کار خانگی و کشاورزی مشغول به‌کار هستند. آنها در مناطق مرزی و در حاشیه شهر‌ها هم حضور دارند و سهمی از این آمار هم متعلق به مهاجران است، اما نه همه آن.»

روشنفکر اضافه می‌کند، عدد ۸۰ درصدی که درباره آمار کودکان مهاجر در میان جمعیت کودکان کار تکرار شده، از آمارگیری کودکان در خیابان به‌دست آمده است؛ یعنی زمانی‌که این کودکان را از خیابان‌ها جمع می‌کردند، از آنها آمار گرفتند و متوجه این عدد شدند، درنتیجه تعمیم این به کل جمعیت کودکان کاری که در خانه‌ها و کارگاه‌ها هم حضور دارند، دقیق نیست و حتی برای تهران هم نمی‌توان این آمار را تعمیم داد.

او می‌گوید، یکی از فرضیه‌هایی که باید به‌عنوان تبعات طرد مهاجران در نظر گرفت، اضافه‌شدن دانش‌آموزان محروم از تحصیل به جمعیت کودکان کار است: «تحقیقات نشان می‌دهد، حدود ۴۵ درصد کودکانی که در خیابان کار می‌کنند به مدرسه نمی‌روند، اما ۵۵ درصد آنها هم درس می‌خوانند و هم کار می‌کنند. اما کودکانی که در کارگاه‌ها کار می‌کنند تحصیل برایشان سخت‌تر می‌شود. اگر بتوان این فرض را پذیرفت که رویت‌پذیری این کودکان کمتر شده، می‌توان گفت که احتمالاً بخشی از دلیل آن، مربوط به اخراج مهاجران و بخشی دیگر، مربوط به پنهان‌شدن آنهاست.»

منبع: هم میهن
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین