کد خبر: ۱۰۱۴۵۹
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۹:۴۰
نوری برای چه کسانی خواند:

بي تو دنيا نمي‌ارزه تو با من باش و بذار/ همه دنيا من و هميشه تنها بذاره ...

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: به گزارش آفتاب به نقل از ابتکار«محمد نوري»، چهره ماندگار هنر و اخلاق و اسطوره موسيقي مردمي که دهه نهم عمر خود را مي‌گذراند و صدا و طنين دلنشين او روح و روان هر شنونده‌اي را نوازش مي‌دهد در کنج خلوت خود با بيماري، تنهايي و عسرت مي‌ستيزد. 

آن روز که زنده‌ياد «حسين منزوي» شعر «نميشه غصه ما رو...» مي‌سرود شايد هرگز فکر نمي‌کرد اين سروده با صداي «محمد نوري» درخششي ديگر يافته و در عين جاودانگي، زبان و بيان تمام و کمال اين مرد بزرگ از تبار هنر و معرفت باشد. نميشه غصه ما رو، يه لحظه تنها بذاره/ نميشه اين قافله، ما رو تو خواب جا بذاره/ دلم از اون دلاي، قديميه از اون دلاست/ که مي‌خواد عاشق که شد، پا روي دنيا بذاره/...
«محمد نوري» از خوانندگان مطرح و پرمخاطب دهه چهل که از همان اوان پا روي دنيا گذاشت اينک دهه نهم عمر خود را مي‌گذراند اما چه سخت و دشوار... متاسفانه در اين شرايط، طبيعي است انساني که تمام عمر با شرافت وصداقت و با وقار و متانت زندگي کرده و هرگز جامه خويش را براي ماديات و زرق و برق دنيا به دروغ و ريا نيالوده است، بايد در مضيقه و تنگنايي وصف نشدني قرار گيرد و در مصيبت مضاعف پيري براي گذشت ثانيه‌ها و رسيدن به فردايي بدون آلام و درد، عسرت بکشد و فرو بريزد. 

چندين نسل با صداي مخملين و دلنشين «محمد نوري» بزرگ شده‌اند، باليده‌اند و با او براي بوسيدن سر قله‌هاي اين خاک خطرها کرده‌اند: ما براي آنکه ايران خانه خوبان شود رنج دوران برده‌ايم/ ما براي بوسيدن خاک سر قله‌ها/ چه خطرها کرده‌ايم...
در حقيقت «نوري» با گزينش و انتخاب شعرها و ترانه‌هاي شاعران مختلف، ديدگاه و شاکله فکري و بويژه عشق و علاقه خود را در شرايط اجتماعي و محيط خويش به خوبي نشان داده است: اين شعر «نادر ابراهيمي» که به شدت حس ميهن‌پرستي و عرق ملي را تحريک مي‌کند با صداي «نوري» به اوج مي‌رسد و به جان و تن مي‌نشيند : ما براي آنکه ايران گوهري تابان شود/ خون دل‌ها خورده‌ايم/ ما براي آنکه ايران خانه خوبان شود/ رنج دوران برده‌ايم/ ما براي خواندن اين قصه عشق به خاک/ خون دل‌ها خورده‌ايم... 

«نوري» واقعا خون دل‌ها خورده تا سخنش و آوازش دلنشين شده، او در کنار تحصيل در رشته ادبيات زبان انگليسي و رشته نمايش، آواز ايراني را نزد «اسماعيل مهرتاش» آموخت. بعد از آن نزد اساتيد هنرستان عالي موسيقي «سيروس شهردار» و «فريدون فرزانه» و «مصطفي پورتراب» رفت و از آنها تئوري موسيقي، سلفژ و نوازندگي پيانو را فراگرفت. آواز کلاسيک را نزد «ئولين باغچه‌بان» و «فاخره صبا» آموخته و شيوه آوازي خود را با تاثير از استاداني چون «حسين اصلاني»، «ناصر حسيني» پيدا کرد و رفته رفته به شيوه منحصربفرد خود دست يافت. شيوه‌اي که به سختي مي‌توان آن را در زيرشاخه‌اي از شاخه‌هايي همچون؛ پاپ، کلاسيک و... گنجاند. به نوشته مهر؛ خودش زماني در مصاحبه‌اي که با هم داشتيم تاکيد داشت که او را در زمره پاپ خوانان نياورم و در پاسخ به اينکه به چه دسته‌اي تعلق دارد پاسخ قاطع و روشني نداد اما گاهي اوقات با واژه «لايت ميوزيک» از آثارش ياد مي‌کند. 

اجراي ترانه‌هاي مختلف محلي آذري، گيلکي، شيرازي‌و...او همچون «جان مريم»، «شاليزار»، «واسونک»، «جمعه بازار»و... به لحاظ احساس و لهجه در نهايت زيبايي و استادي است بطوريکه از اجراي خواننده‌هاي محلي همان ديار مسلط‌تر و تاثيرگذارتر است. «نوري» عليرغم تمامي اين توانايي‌ها و موقعيت‌هاي هنري هيچگاه در پي مال‌اندوزي و بسازو‌بفروشي نرفت، اما از سوي ديگر به لحاظ پايبندي به اخلاقيات و پرهيز از دروغ و فريب به جايگاه والايي در بين مخاطبان و در اجتماع دست يافت. اين چهره دوست‌داشتني و متين چند سال پيش از سوي سازمان صدا و سيما بعنوان چهره ماندگار موسيقي انتخاب و معرفي شد اما در حقيقت اين انتخاب و اين معرفي را پايان کار و وظيفه کداميک از اين دو طرف مي‌توان محسوب کرد؟ 

اينک اين مرد هنر و اخلاق و اين اسطوره موسيقي مردمي که صدا وطنين دلنشينش روح و روان هر شنونده‌اي را نوازش مي‌کند در کنج خلوت خود با بيماري، تنهايي و عسرت مي‌ستيزد. شايد او دراين خلوت جانکاه، با خود به حاصل عمرش که در پاک‌زيستي و صداقت و سلامت نفس طي شده است مي‌انديشد که عجب... روزگار غريبي است. براستي چه کسي از اين مرد بزرگ خبر دارد؟ صد وسيما؟ وزارت ارشاد؟ و... 

«نوري» با آن نگاه مهربانانه، خطاب به چه کسي مي‌خواند: بي تو دنيا نمي‌ارزه تو با من باش و بذار/ همه دنيا من و هميشه تنها بذاره ...
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین