در هفته دوم مهرماه سینمای ایران فروش کل فیلمها عبارت است از ۳۴ میلیارد و ۶۱۶ میلیون تومان و جذب بیش از ۴۸۵ هزار مخاطب (تقریباً نیم میلیون نفر) در ۱۶ ٬ ۲۱۳ سانس. این آمار نشاندهنده رشد نسبی مخاطب نسبت به هفتههای پیشین با فروش ۳۱ میلیارد تومانی است.
در صدر جدول فروش، فیلم «قسطنطنیه» با ژانر کمدی تاریخی توانست بیشترین فروش را با ۹ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان و بیشترین مخاطب را با عدد ۱۲۵,۲۲۱ و داشته باشد. پس از آن، انیمیشن «یوز» جایگاه دوم را با جذب مخاطب ۲,۹۶۰ نفری و فروش ۸ میلیارد و نیمی به خود اختصاص داد. فیلم کمدی مرد عینکی نیز در رتبه سوم با ۵۷,۸۶۰ و فروش ۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومانی قرار دارد.
درام «پیرپسر» در جایگاه چهارم با فروش ۲ میلیارد تومان قرار گرفت و ۲۰ هزار و ۷۱۰ نفر را به سینما آورد.
مشخصاً فیلمهای کمدی هنوز میدان دار اصلی فروش در سینمای کشور هستند. اگرچه میتوان رقابت میان آنها با فیلمهای اجتماعی و کودک (پویانمایی) را به طور مشخص احساس کرد. زیرا فیلمهایی مانند پیرپسر، لاکپشت، زن و بچه، ناتور دشت و... از فروش کلی نسبتا خوبی برخودار هستند. پویانماییها نیز مانند یوز، رویاشهر و پسر دلفینی نیز دارای فروش خوبی در سینمای کشورند.
به نظر میرسد که تمام این موارد خبر از امکان تغییر کفه فروش و ذائقه مخاطب در سینمای ما دارد و این موضوع شاید برخی تهیه کنندگان را دچار احتیاط و محافظهکاری کرده باشد.
اخیراً برخی تهیهکنندگان سینما از خرید یکجای بلیتهای سینما صحبت کردهاند و آن را منتسب به تهیهکنندگان و سرمایهگذارانی دانستهاند، که تلاش دارند تا فیلمهای خود را در صدر جدول فروش و گیشه نگه دارند. این مسأله چقدر میتواند حقیقت داشته باشد؟
طبیعتاً اصلیترین صنفی که میتواند در اینباره پاسخ دهد، سینماداران هستند که از نزدیک به میدان فروش و گیشه در ارتباط هستند. یکی از مدیران سینمای تهران که سینمایش جزو پرفروشهای پایتخت محسوب میشود، در گفتوگویی این موضوع را رد نکرد، اما آن را به صورت قطعی لااقل در سینمای خود صادق نداست. به گفته او این که یک تهیهکننده به سینمای تحت مدیریت او آمده باشد و با کشیدن کارت چند صد میلیونی یکجا یک سانس را بخرد یا تمامی سانسها یکجا توسط فردی به صورت آنلاین خریداری شود، دیده نشده است. اما اینکه این موضوع در مواردی برای برخی فیلمها پیش آمده باشد، ممکن است.
البته به نظر میرسد که از جمعیت بیش از ۸۵ میلیون نفری کشور، عدد نیم میلیون نفر برای سینما در یک هفته عدد غیرقابل قبول و نامتعارفی نیست و بعید است که این عدد -باتوجه به فرضیه خرید دربستی سانس- واقعیت نداشته باشد.
این مدیر سینما همچنین در مورد ذائقه مخاطبین سینما که در فروش و گیشه اثر مستقیم دارد گفت که هنوز آنچه که عامل اصلی فروش و موفقیت فیلم است، داستان و جذابیت است. عامل بازیگر و یا اسم هنرمند صرفاً تضمینی برای فروش نیست، چنانچه فیلمی مانند «آدم فروش» با بازی مهران مدیری از فروش خوبی در سینما برخوردار نیست. یا فیلم «حرکت آخر» به کارگردانی شهاب حسینی نیز جزو کمفروشهای سینمای این ایام است. البته کمدی بودن امروز خود یکی از عوامل جذب مخاطب است، اما الزاماً فروش فیلم را در بلندمدت تضمین نمیکند چنانچه برخی کمدیها با وجود بازیگران فراوان در فروش نسبت به دیگر فیلمهای همقطار خود دچار کاهش شدهاند.
او در پاسخ به این سؤال که آیا قراردادن فیلمهای با فروش پایین در ساعت پرمخاطب و با سانسهای بیشتر میتواند آنها را به فروش بهتر برساند جواب داد که تجربه چندین ساله ما در فروش این ایده را رد میکند که فیلمی که در سانسهای پرمخاطب و در سانسهای خود سالن را پر نمیکند، میتواند با سانسهای بیشتر فروش بیشتری داشته باشد.
البته این توضیح عموماً از سوی تهیهکنندگان و سرمایهگذاران فیلمها رد میشود و کمبود فروش خود را به خاطر شیوه تنظیم سبد اکران فیلمها میدانند. اما از سوی دیگر باید جانب انصاف را رعایت کرد و گفت که این ایده از سوی تهیهکنندگانی که فروش خوبی در سانسهای خود دارند و انتظار سانسهای بیشتری هستند، بهجا و قابل قبول است.
نکته مهم دیگر در خصوص اکران در سینما، صف طولانی فیلمهای اکران نشدهای است که معلوم نیست چه زمانی اکران میشوند؟ آیا این فیلمها سرنوشتی مشابه آثار بفروش دارند یا پیشاپیش چرخه اکران اعتمادی از فروش بالای آنها ندارد که وارد سبد اکران نمیشوند؟ در هر حال این فیلمها صاحبانی دارند که بعضاً سالها است نگران سرمایه خود هستند که خوابیده است. پاسخ مدیران و سینماداران چیست؟
در هر حال رویکرد کلی مخاطب در سالهای اخیر این پیام را به ما میرساند که فیلمی که بتواند خود را به عنوان یک اثر مهم، جذاب و با کیفیت معرفی کند، میتواند شرایط فروش را تغییر دهد.