آفتابنیوز : آفتاب - مریم تهرانچی: این روزها به هر کجا که می نگری سخن از فارسی1 است؛در محافل خانوادگی، در تاکسی و اتوبوس، در بحثهای دانشگاهی و کارشناسی و بیشتر از همه شاید در مجلات خبری و پایگاه های اطلاع رسانی.
اما موضوع به واقع چیست؟ در واقع سوال این است که مگر تا به حال و تا پیش از ورود این شبکه به عرصه رقابت های رسانه ای، شبکه های ماهواره ای فارسی زبان فراوانی به امر تولید محتوا(از فیلم و سریال گرفته تا کلیپ و آهنگ)برای مخاطبان ایرانی مشغول نبودند؟ و مهم تر از آن اینکه مگر همان شبکه ها هم اکنون نیز با قدرتی افزون تر به فعالیت های سابق خود ادامه نمی دهند؟پس چه شده است كه ناگهان با اين هجمه تبليغاتي تنها و تنها از يك شبكه سخن به ميان مي آيد و ساير شبكه ها فراموش ميشوند؟ آیا در این صورت این سوال پیش نخواهد آمد که نکند سایر شبکه ها تغيير موضع دادهاند؟!
اگر در این تعریف که «رسانه جمعی (Mass Media) رسانهای است که در زمان واحد، پيامهای يکسان را برای تعداد زيادی از افراد ارسال میکند» توافق داشته باشیم به این نتیجه می رسیم که جامعه امروز بدون وسايل ارتباط جمعی، جامعه ای غير قابل تصور است و در واقع وسايل ارتباط جمعی برای جوامع مهم بوده و بسته به نوع نظامی که رسانه تابع آن است و علايق و نيازهای افراد خاص و ميزان توسعه يافتگی آن جامعه، کارکردهای متنوعی دارند.
مهمترين ويژگی رسانههای جمعی « نهادی بودن» آنها است. به اين معنا که پيام درون يک نظام منسجم ارتباطی و با هدف اثر گذاری بر آگاهیهای مخاطب تهيه و ارسال میشود. بايستی به اين نکته توجه کرد که پيام مورد نظر يک وسيله ارتباط جمعی با چه هدفی و با توجه به چه نوع رسالت و مأموريتی مطرح شده است.
از سوي ديگر بايد گفت كه تلویزیون یکی از مهم ترین رسانه های جمعی است که ضمن داشتن محاسن و مزایای فراوان آموزشی، هنری تفریحی، القاء عقیده، سازمان یابی، کسب مهارت، سرگرمی، آگاهی و … ، بدآموزی های اجتماعی را نیز به همراه دارد؛این توضیح را می توان اضافه کرد که رسانه های جمعی جزو وسایل ارتباطی محسوب می شوند که در آنها در اکثر اوقات ارتباط یک طرفه آن هم از سوی تهیه کننده به سوی مصرف کننده شکل می گیرد و این تهیه کننده است که قادر است آنچه را که خود خواهان آن است، در اختیار مصرف کننده قرار دهد.
امروز و با مشاهده تبلیغات فراوانی که بر علیه شبکه فارسی1 صورت می گیرد،مخاطب در اندیشه کنکاش درباره تفاوت های این شبکه با سایر شبکه های مشابه می افتد و در تلاش است تا با کشف این تفاوت ها،دلیلی بیابد برای این همه تبلیغ.
اما با بررسی محتوایی این شبکه با سایر شبکه های فارسی زبان به این نتیجه می رسد که نه تنها این شبکه تفاوت خاصی با سایر شبکههای مشابه خود ندارد،که بعضا برخی دیگر از شبکه ها نیز بسیار بیش از فارسی1 به دنبال آنچه «تخریب فرهنگ ملی» عنوان میشود، هستند. کافی است تا در نگاهی تحلیلی به بررسی محتوای شبکه های فارسی زبان ماهواره پرداخت و صحت ادعاهای مطرح شده را مورد تایید قرار داد. جالب است بدانید که عدم بکار گیری لغات غیر اخلاقی و دوبله هایی که خانواده های ایرانی از گفتن آن در جمع خود برنجند، و رعایت مناسبت های مذهبی وخودداری از پخش برنامه های کمدی و شاد در ایام سوگواری، ویژه برنامه های ولادت مشاهیر بزرگ فارسی زبان از ویژگی های برجسته فارسی 1 است؛ امری که در زیر نویس کردن یک سری فیلم ها در بعضی شبکه ها، اساسا رعایت نشده و خانواده ها به واقع از دیدن فیلم هایی پخش شده از آنها وحشت دارند.
در واقع این روزها وضعیت به گونه ای شده است که سایر شبکه های فارسی زبان ماهواره،با توجه به تمرکزی که بر شبکه فارسی1 شده است، آزادانه به پیشبرد اهداف خود مشغولند و بسیار نیز از «حاشیه امنیت» ایجاد شده برای خود خرسندند.
آغاز پخش سریال ها و فیلم های هالیوودی در برخی از این شبکه ها را می توان حجتی دانست بر این ادعا؛سریال هایی که با تقلیدی صرف از فارسی1 در تلاشند تا سایر مخاطبان ایرانی را نیز جذب خود نموده و توجه آنها را از درون،به بیرون مرزها متمرکز نمایند.
بدون شک تلویزیون رسانهای گیرا و جذاب است و به آسانی بیننگان را به خود جلب می کند ونیازی نیست بیننده حتما با سواد باشد تا پیام آن را درک کند و در مقایسه با رادیو از جهت بعد بصری دارای مزیت مضاعفی است هرچند که هزینه آن بیشتر است ولی از بعد آموزشی و اثر بخشی بسیار قویتر است.
تلویزیون ثابت کرده است که وسیله ارتباطی نیرومندی است که با تکیه بر توانمندیهای خود،مي تواند تاثیرات فراوانی را بر جامعه بگذارد. اين رسانه فراگير چه در داخل و چه در خارج جذابيت هاي زيادي براي سرمايه گذاران داخلي و خارجي دارد؛ در خارج از مرزهاي ايران كه موضوع اصلي گزارش ماست،سرمايه گذاران با بهره گيري از خلاهاي رسانه ملي،به تهیه و توليد برنامه هايي مشغولند كه «فكر مي كنند» با سلايق و علايق مخاطب ايراني سازگار است. آنان در اين راه چندان خود را محدود به «درچارچوب فرهنگ ايراني»كار كردن نمي دانند و هرآنگونه كه صلاح مي دانند برنامه توليد مي كنند: برنامه هايي كه چه بسا در تضاد كامل با فرهنگ ايراني نيز باشد.
البته نبايد چندان از اين امر تعجب نمود زيرا رسانه عرصه رقابت است و رقابت محل تجارت و از همين رو نمي بايست از نوع برنامه هاي پخش شده در شبكه هاي ماهواره اي،چندان تعجب نمود زيرا مديران اين شبكه ها به صلاحديد خود به شكل دهي افكار در جهت حداكثر درآمد زايي براي خود گام بر مي دارند و تنها منافع خود را در نظر دارند و نه هيچ موضوع ديگري را...کارکردهای رسانهها با توجه به رسالت و مأموريت آن رسانه تعريف میشود و آن به اين مفهوم نيست که به طور کامل کارکردهای رسانهها متفاوت از هم است و با توجه به تعريف رسانه مورد نظر در يک جامعه میتوان کارکرد و وظيفه اصلی آن را مشخص نمود و اين امر مستلزم اتخاذ راهبردهای مناسب در جهت رسيدن به اهداف عملياتی و کارکردی مورد نظر رسانه میباشد.
اين كاركرد ها در حالي است كه منتقدان فارسي1 در ايران بدون توجه به هدف تاسيس هر شبكه اي كه همانا بيزينس است مي نويسند:«اين شبكه براي اولين بار اقدام به دوبله آثار نمايشي روز اروپا، آمريكا و آسياي جنوب شرقي به زبان فارسي نموده است. اگر چه كيفيت اين دوبله ها، بسيار ضعيف و غير قابل مقايسه با دوبله فيلم هاي خارجي در داخل ايران است، ولي در مقايسه با شيوه زيرنويس فارسي اين آثار كه در ديگر شبكه ها صورت مي گيرد، توانسته است نظر مخاطبين خود را به نوعي جلب كند. پيش بيني مي شود به تدريج شبكه فارسي 1 تلاش مي كند كه اين نقيصه را نيز رفع نموده و به كيفيت دوبله آثار پخش شده بيافزايد. از ويژگي هاي ديگر اين شبكه، پخش سريال هاي طولاني مدت و دنباله دار خانوادگي و تفريحي معمولي است، كه مخاطب اصلي آن خانواده ها بوده و با هدف كاملاً تفريحي و احينا ضد ارزشي براي ايرانيان،تهيه و پخش مي شوند.»
اما جالب اينجاست كه گويي تعمد خاصي بر نام بردن از همين يك شبكه وجود دارد زيرا مشابه يك چنين اقداماتي حتي با درجات شديدتر در ساير شبكه ها نيز انجام مي شود و هيچ واكنشي را هم بر نمي انگيزاند؛به واقع آيا در ماهيت تفاوتي بين شبكه هاي ماهواره اي وجود دارد؟
مگر نمي بينيم كه بعضي ديگر از شبكه ها نيز به موازات فارسي1 اقدام به توليد سريال هايي با دوبله فارسي نموده اند؟ مگر نمی بینم که صحنه ها ی عریانتر و الفاظ ی رکیک تر در سایر شبکه ها وجود دارد، چرا در برابر آنها ساكتيم و مانند فارسي1 به نقد آنها نميپردازيم؟ چرا وقتي مي بينيم كه وقتي بازرگانان همگی از اثرات معجزه آسای رسانه های جمعی در بالا بردن میزان فروش کالاها آگاه هستند و بدین جهت همه روزه مبالغ گزافی برای تبلیغ کالاهای خویش از طریق ماهواره ها اختصاص می دهند و مسلماً از برکت همین وسایل چندین برابر سود به کف می آورند،به آسيب شناسي اين موضوع در تمامي شبكه هاي ماهواره اي نمي پردازيم و مانند ساير موضوعات،تنها يك جنبه از كار را پررنگ نموده و بعد از مدتي جارو جنجال،آن را به موزه تاريخ مي سپاريم؟
چرا وقتي كه براي گردانندگان شبكه هاي ماهواره اي حتي ساعات پخش برنامه هايشان براي مخاطب ايراني نيز مهم است و آنها تلاش مي كنند تا خود را با برنامه زندگي روزمره ايرانيان هماهنگ نمايند،ما نمي توانيم با يك آسيب شناسي اساسي و نه تبليغاتي،به بررسي ريشه هاي گرايش مردم به ماهواره ها بپردازيم؟مي دانيم كه معمولاً اعضای خانواده برنامه کار و زندگی خود را طوری تعیین می کنند که بتوانند بموقع از تماشای برخی از برنامه ها بهره مند شوند. بسیاری از بینندگان برنامه ها نیز می کوشند به هر وسیله ای که شده باشد در ساعت نمایش خود را به نزدیک ترین گیرنده تلویزیون يا ماهواره برسانند. تاثیر برنامه های تلویزیونی و ماهواره اي در تغیر ساعات خواب کودکان را می توان به خوبی مشاهده کرد؛ اغلب کودکان با توجه به علاقه شدید خود به برنامه های تلویزیونی و ماهواره اي،برنامه استراحت و خواب خود را تغییر می دهند؛ با پایان برنامه به خواب رفته و با آغاز برنامه آن بیدار می شوند و در موارد بسیاری امکان اینکه آنها را بتوان قانع کرد که بموقع و پیش از پایان برنامه های تلویزیون يا ماهواره بخواب روند و یا بموقع تکالیف مدرسه خود را آماده کنند، وجود ندارد.
وقتي ما با واقعيتي تا بدين حد عريان رو برو هستيم،چرا با يك نگاه كارشناسانه تلاش نمي كنيم تا با توليد محتوا براي مخاطب ايراني،اگر مي توانيم نگاه مخاطب را از بيرون به درون مرزها منتقل نماييم؟چرا تنها مي كوشيم تا با نفي ديگران به اثبات خودمان بپردازيم؟و بدتر از آن چرا تنها با هجمه بر عليه يك شبكه كه اين روزها آن شبكه فارسي1 نام دارد،ساير شبكه ها را فراموش نموده و عملكرد مخرب آنها را به بايگاني مي فرستيم؟
اين سوالات و سوالات بيشمار ديگر موضوعاتي است كه توجه به آنها براي شفاف سازي افكار عمومي اين روزها بيش از هر زمان ديگري ضروري مي باشد.
درحاليكه در سريالهايي چون هانا مونتانا، جونس برادرز، اسليپ اور كلاب، ساني و يکشانس و زاک و كوددي مي بينيم كه چه آموزش هاي كاربردي به فرزندانشان ياد مي دهند!
همانطور که به زیبایی نوشته اید دراین مملکت همه تلاش برای توجیه ضعفهای خودشان با نفی دیگران است.
آقایان بخدا دنیا عوض شده و کسی هم با دیدن 4تا فیلم خارجی خانوادگی ایمانش را از دست نمیدهد. تمام 5-6 ملیارد مردم دنیا دهها کانال تلویزیونی و غیره دارند و هزارجور از این فیلم ها رو می بینند اتفاقی هم نمی افتد و به توسعه و پیشرفت کشورشون و خودشون مشغولن
آقایون صبح تا شب حرف توسعه و دسیسه و تهاجم میزنن و فکر و ذکرشون شده این چیزا
نه پدرجان فارسی-1 یک بیزینسه که براساس خلاء شدید موجود رسانه ملی پا گرفته هرروز هم موفق تر خواهد بود.
فیلم هاشم در همون حدیه که تمام دنیا میبینن اتفاقی هم نمیفته
دست از این افکار عصر حجری بردارین و ببینین مشگلتون کجاست