حالا ايران براي آمريكا به يك منطقه امنيتي تبديل شده و ديگر يك منطقه دموكراتيك نيست. يعني آنها ايران را به عنوان سرزمين روياهاي خود در قلب خاورميانه مي بينند؛ يك خاورميانه عربي كه در سال هاي آينده هم منطقه پرآشوبي خواهد بود.
بنابراين آنها مي خواهند ايران هم به آنها بپيوندد. اما ايران نمي خواهد. مسأله اين است كه ايران مي خواهد منافع منطقه اي خود را با منافع بين المللي تركيب كند.
در مورد سخنان بوش هم به نظرمن، او دموكراسي را يك وسيله مي بيند. پس اول مسأله امنيتي مهم است و پس از آن دموكراسي مهم است.
آمريكا، ايران را در «محور شرارت» قرار داده است. كاندوليزا رايس هم ايران را در ليست «پايگاه هاي زور» گذاشته است. ايران تا چه حد اين تهديدات را جدي مي انگارد؟
پيش از بوش، مارك پالمر در واشنگتن مي گفت ايران، هدف قرار گرفته است. اما من مي گويم اگر دموكراسي را در ايران مي خواهيد، چرا فوراً اقدام نمي كنيد؟ اگر آنها تحريم هاي ايران را بردارند، شرايط و طبقه جديدي در ايران ايجاد مي شود.
به هرحال فكر مي كنم، اينها همه زمينه سازي هستند. منظورم همان ترس بين المللي در مورد ايران است. خيلي ها مي گويند اسرائيل مي خواهد به تأسيسات هسته اي ايران حمله كند.
فكر مي كنيد واقعاً احتمال آن وجود دارد؟
خب آنها به كار خود براي بي ثبات كردن ايران ادامه مي دهند اما مقابله با آن هم سخت تر خواهد شد. چون ايران از تمام امكانات خود براي مقابله با آن استفاده خواهد كرد.