آفتابنیوز : آفتاب - علي عسكري: عالمان ديني و مبارزان واقعي دوران انقلاب چهرههاي بافضيلت و گرانقدري هستند كه در راه پيروي از پير مراد و رهبر راحل و سفركرده خودشان به قلههاي معرفت و آزادي دست يافتند.
آنان با ايمان آگاهانه و استقامت و پايداري، سردمداران ظلم و جهل و رياكاري را تحقير و طلسم دغلكاري آنها را در هم شكستند و در مصاف با دشمن و عوامل مزدور آن، از جان و آبروي خودشان فروگذار نشدند. اراده و تصميم عارفانه و عاشقانه اين بزرگ مردان خدامحور و نوعدوست، تجليگر انديشه ناب ديني و اصولگرايي در ميدان عمل است و تدبير حكيمانه آنان مصداق روشن و بارز سياستورزي اسلامي بوده و هست. انسانهاي صغوه و برگزيدهاي كه در عصر كنوني و در مسير پيروي از اهل بيت رسول خاتم (ص) نماد «الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ» محسوب گشته و پيشينه، حال و آينده آنها تجربه گرانسنگي براي انسانهاي آزاده و طالب حق و حقيقت است.
كساني كه سرمايه مهم معنوي و انساني كشور و نظام هستند و در ميان مردم شهيدپرور ايران، معروفيت دارند. جمع شناختهاي از اين ابرار و نيكان به مثل حضرات آيات بهشتي، مطهري و باهنر شربت شهادت نوشيدند و «فَمِنْهُمْ مَّن قَضَى نَحْبَهُ» را به تصوير كشيدند و به مراد خودشان رسيدند و جمعي ديگر از اين مردان مرد، خون دلها خوردند و در ميان ما باقي ماندند و مصداق «وَ مِنْهُمْ مَّن يَنتَظِرُ» هستند. اينان انسانهاي بزرگ، ارزشمند، با اصل و نسب و داراي عزت نفسي هستند كه قدرشناسي از آنها ضرورتي انكارناپذير است. يكي از چهرههاي شناخته شده كه به علم و فقاهت، دلسوزي و شجاعت، تدبير و سياست، برنامهريزي و آيندهنگري معروفيت دارد، آيت الله هاشميرفسنجاني است. كمتر كسي است كه پيشينه مبارزات و خدمات ارزشمند او را بتواند انكار كند. مبارزات سياسي و استراتژي جهادي او در كنار امام خميني (ره) زبانزد همگان بوده و هست. او كسي است كه مكتب تشيع را در شهر خون و قيام قم، بر مبناي اصول فكري امامان شيعه (عليهم السلام) و افكار بلند امام خميني (ره) راهاندازي كرد و مقابله با شاه و طاغوت و خط عدم سازش با دربار شاه را سرلوحه كار خود قرار داد.
آغازين روزهاي مبارزاتي او و دوستانش برخلاف روال رايج حوزههاي علميه دستگيري به بهانه سربازي، توقيف اجباري و فشار روحي در پادگان نظامي شاه در تهران را در پي داشت. اقدامي كه به جهت مصادف شدن با ماه محرم و عاشوراي حسيني، آشنايي نظاميان با فلسفه قيام عاشورا و نهضت الهي سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) را باعث گشت و پس از آن هم دستگيري و تعقيب و گريزهاي پي در پي و شكنجههاي طاقتفرساي ساواك شاه، نتوانست اراده عاشقانه و آهنين او را در هم بشكند و او توانست به قهرمان مبارزات اسلامي و مجاهد نستوه، معروفيت يابد.
تفسير راهنماي قرآن كريم، كتابهاي سرگذشت فلسطين و اميركبير، تنها بخشي از آثار فكري و قلمي او در قبل از پيروزي انقلاب اسلامي است. رادمردي كه حضورش در هر نقطه از ايران، عوامل حكومت شاه را در دهشت و وحشت قرار ميداد. در كنار مبارزه عملي با طاغوت و روشنگري فكري و سياسي در ميان مردم، براي گشايش در زندگي بسياري از همفكران و مبارزين به ويژه روحانيت و كمكرساني به خانواده كساني كه در بند طاغوت بودند، سر از پا نميشناخت. چيزي كه رهبر معظم انقلاب اسلامي در خطبه نماز جمعه آن هم در فضاي ملتهب سياسي پس از انتخابات دهم رياست جمهوري، بدان تأكيد فرمود و اعلام كرد: «در مورد آقاي هاشمي بايد بگويم كه او همه سرمايه و مكنت خدادادي خودش را صرف انقلاب كرد و در مورد ايشان دچار توهم نشويد».
نظر به روحيه تشكيلاتي و كار جمعي كه در او وجود داشت، پس از پيروزي انقلاب اسلامي با تأسيس حزب جمهوري اسلامي در كنار ديگر همفكرانش آقايان بهشتي، باهنر، خامنهاي و موسوياردبيلي، ساماندهي و مديريت سياسي كشور را عهدهدار شد و به ياري امام خميني (ره) و انقلاب همت گماشت و در ادامه مسئوليتهاي حساس و خطير از نوع رياست مجلس شوراي اسلامي، فرماندهي جنگ و دفاع مقدس، رياست جمهوري، خطيب جمعه تهران، رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و رياست خبرگان رهبري را بنا به ضرورت و نياز انقلاب، بر عهده گرفت.
تدابير درست، توانمندي سياسي و حركت تشكيلاتي و ساماندهي سياسي او در سالهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي چون باعث گرديده بود تا جريانهاي مخرب و گروهكهاي حراميتر از حرام ره به جايي نبرند و در بنبست قرار بگيرند، سران نفاقپيشه و افراطي فرقان اقدام به ترور ايشان كردند. در آن هنگام با توجه به زخمي شدن او و نافرجام ماندن ترور و شهادت ايشان، امام خميني (ره) در تاريخ 5/3/1358 خطاب به ملت ايران فرمودند: «بدخواهان بدانند، هاشمي زنده است چون نهضت زنده است» و در ادامه فرمودند: «نميتوانند شخصيت انساني مطهري و هاشمي را ترور كنند و من به آقاي هاشمي فرزند برومند اسلام تبريك ميگويم كه در راه هدف تا نزديك شهادت به پيش رفت و سلامت و ادامه خدمت ايشان را از خداي متعال خواستارم». از تاريخ ترور فيزيكي در سال 1358 تاكنون سال 1389، عليرغم دشمنيها و ترور شخصيتي و انساني عدهاي فرومايه و افراطي، با دعاي امام خميني (قدس سره) و گوسفند قرباني كردن آن مرد ملكوتي و الهي براي سلامتي آيت الله هاشميرفسنجاني، خدمات سازنده و گرهگشايانه ايشان استمرار پيدا كرده و انشاءالله ادامه خواهد يافت. هم چنان كه از آن روز تاكنون، دهها و بلكه صدها برگ زرين خدمت صادقانه در كارنامه پرافتخار ايشان به ثبت رسيده كه مهمترين آنها توفيق اداره درست مجلس خبرگان رهبري و انتخاب رهبر معظم انقلاب اسلامي به عنوان خلف صالح امام خميني (ره) است. آزادي كشور از فتنه منافقين و ليبرالها، اداره و فرماندهي جنگ تحميلي، بازسازي خرابيهاي ناشي از جنگ و تقويت زيرساختهاي كشور، مقابله با متحجرين و عبور دادن نظام از بحرانهاي داخلي و خارجي، بخش ديگري از اين خدمات است.
و آن هنگام كه دوران هشت سال رياست جمهوري ايشان پايان پيدا كرد و رقابت انتخاباتي بين سه چهره روحاني ديگر آقايان ناطقنوري، ريشهري و خاتمي براي تصاحب قوه مجريه جريان داشت، در مورد كم نظير بودن چهره ارزشمند ايشان در تاريخ 2/3/76 مقام معظم رهبري فرمودند: «از اين سه چهره مطرح براي رياست جمهوري، هر كدامشان انتخاب شوند، برايم فرقي نميكند. البته براي من هيچ كس هاشميرفسنجاني نخواهد شد». اين فرموده مقام معظم رهبري در روزهاي پاياني رياست جمهوري آيت الله هاشميرفسنجاني بر اثربخش بودن شخصيت ايشان دلالت دارد. مطلبي كه بارها پيش از آن و پس از آن، از زبان معظم له بازگو شده است.
به عنوان نمونه در تاريخ 21 مرداد سال 1368 فرمودند: «خدا را شكر كه اراده ملت عزيز بار سنگين امانت و مسئوليت الهي را بر دوش تواناي مردي بزرگ از فرزندان اسلام و حواريين امام عظيم الشأن (قدس سره)، عالمي مجاهد و فقيهي اسلامشناس و سياستمداري هوشمند و مدتبري دردآشنا و دلسوز قرار داد. شخصيتي كه پرونده تلاشش در راه خدا و مجاهدتش براي حاكميت دين و اعتلاي كلمه اسلام، حتي پيش از روزهاي شروع نهضت آغاز شده و سرگذشت رنجها، سختيها و فعاليتهاي كم نظيري را در خود گنجانيده است. چهره موجهي كه به بركت حركت در صراط مستقيم همواره امين امام خميني (قدس سره) و محبوب امت بوده و انشاءالله از اين پس نيز خواهد بود».
هم چنين مقام معظم رهبري در 15/3/69 در تجليل از شخصيت ايشان، فرمودند: «امروز رئيس جمهور ما از نظر من كه ساليان متمادي است ايشان را ميشناسم، يك مجتهد قطعي است. اين هم از بركات خدا بر ماست. ما رئيس جمهوري داريم كه از لحاظ درسهاي حوزه يك مجتهد و از لحاظ تفكرات اسلامي يك متفكر سطح بالا با سوابق فراوان است».
و در ادامه تجليلها و تكريمها، مقام معظم رهبري خطاب به آيت الله هاشميرفسنجاني، در مرداد سال 1376 فرمودند: «من فراموش نميكنم در روزهاي بعد از جنگ در آن جلسهاي كه به دستور امام خميني (ره) تشكيل شد، چند نفري براي طرح خطوط اصلي بازسازي كشور نشستيم. به نظرمان آرزوي بزرگي را در نوشتههاي خودمان آورديم، بحث كرديم كه انشاءالله در طول چندين سال انجام گيرد. آن چه در اين هشت سال رياست جمهوري شما اتفاق افتاد از آن چه در آن روز ما آرزو داشتيم، بيشتر است و حقيقتاً كشور بازسازي شد». پس از اين اعلام نظر مثبت مقام معظم رهبري، در رابطه با دوران سازندگي و بازسازي خرابيهاي جنگ تحميلي بود كه در همان سال 1376، ايشان به رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام كه نهاد فرا قوهاي كشور و بالاترين مرجع تصميمسازي نظام است، منصوب شدند. نهادي كه رفع اختلاف شوراي نگهبان و مجلس شوراي اسلامي در آن به انجام ميرسد، رسيدگي به معضلات كشور از وظايف مهم و ذاتي آن است و سياستهاي كلي نظام از قبيل چشمانداز بيست ساله كشور و سياستهاي كلي اصل 44 و غيره در آن تعيين و تصويب شده است و عاليترين بازوي مشورتي و قانوني براي رهبري است. غير از مجمع تشخيص مصلحت نظام، رياست مجلس خبرگان رهبري كه نهاد حاكميتي مهم ديگري است، بر عهده آيت الله هاشميرفسنجاني است و بر همين اساس است كه او خاكريز نظام محسوب ميشود و هميشه در معرض ترور شخصيتي بدخواهان نظام و سادهلوحان قرار داشته و دارد. تلاشهاي تخريب سازمانيافته اخير بر عليه ايشان به مراتب بيشتر از تخريب ليبرالها و منافقين عليه آيت الله بهشتي است. خاطره تلخي كه خود او آن را اين گونه بيان ميكند و ميگويد: «به بهشتي شهيد گفتم: «سيد! با اين همه تهمت و توهين چه ميكني؟» خنديد و گفت: «آسياب به نوبت».»؛
در تخريب ايشان منافقين جديد و قديم با يكديگر همدست و همداستان هستند. فرقي بين فرقان، اصلاحطلبان افراطي از نوع اكبر گنجي و خط انحرافي اصولگرانمايان افراطي و مخالف روحانيت و فقاهت ديني نيست. كساني كه از انتخابات نهم رياست جمهوري تاكنون بر ناقوس مخالفت و تخريب عليه آقاي هاشمي نواختهاند و تذكرات ديروز و امروز مقام معظم رهبري را هم برنتابيدهاند. بد نيست اشاره كنيم كه در مورد اين تخريبها مقام معظم رهبري در 7 تير سال 1384 فرمودند: «در خلال اين انتخابات (دوره نهم رياست جمهوري) برخي كارهايي انجام گرفت كه بنده به عواملي كه اين كارها را انجام دادند، بدبينم. اين تخريبها كه صورت گرفت البته بعضي از روي بيتوجهي بود. بعضي از آقايان و نامزدها يا طرفداران آنها با محاسباتي، حرفهايي نسبت نظام زدند كه واقعبينانه نبود. خيلي از مثبتات، از كارهاي بزرگ نظام ناديده گرفته شد و سياهنمايي شد و پيشرفتهاي عظيمي كه به وسيله دولتها در اين سالها به وجود آمده بود، نديده گرفته شد. اينها از روي غفلت بود لكن بعضي از تخريبها از روي غفلت نبود، تعدادي از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري مورد تخريب قرار گرفتند. تخريبها غيرمنصفانه و ناجوانمردانه بود. حتي شخصيت موجهي مثل آقاي هاشميرفسنجاني كه شخصيت محترم و باسابقهاي است از دم اين تخريبها در امان نبود. اين حادثه بدي بود. رحمت الهي را نبايد با اين گونه كارها آلوده كرد. . .» هم چنان كه از مسائل مطرح شده در مناظره انتخاباتي دوره دهم عليه آقايان هاشمي و ناطقنوري ابراز تأسف و گلهمندي نمودند ولي اين رشته و زنجيره تخريب پس از مناظرههاي مربوط به انتخابات دوره دهم رياست جمهوري نيز به شكل گسترده ادامه يافت و بعضي چهرههاي سياسيكار و بريده از رحمت الهي، به تهمت و رفتارهاي خلاف اخلاق خودشان تا آن جا ادامه دادند كه گروهي خواهان ولايت بي هاشمي شدند و به دروغ و از راه تزويز و ريا در جريده مربوطه خودشان ياران هاشمي و ياران رهبري را به شكل جدا از هم به تصوير كشيدند. كاري كه منافقين خارجنشين و دشمنان قسم خورده نظام از آن مسرور و خوشحال شدند. به نظر ميرسد عوامل افراطي جريده ياد شده، از روشهاي كهنه و زنگزده دشمنان ولايت در صدر اسلام بهرهجويي داشتند و چون نفي رهبري به صورت غيرمستقيم مبناي كارشان بود، قطع بازوان رهبري را پيشه خود ساخته بودند و اين اقدام رذيلانه را با قدسيزدايي از بسياري از ياران امام خميني (ره) و رهبري از آن جمله آيت الله هاشميرفسنجاني خواستند بر جامعه القاء كنند. غافل از اين كه آيتالله هاشمي رفسنجاني بارها ثابت كرده است كه بر سر انقلاب و رهبري با هيچ جرياني اهل معامله و كنار آمدن، نيست و سابقه همكاري و هم فكري او با رهبري، بيش از پنجاه سال است كه ادامه دارد و بارها و بارها اين دو بزرگوار از استحكام روابط خويش در جلسات خصوصي و حتي در سخنرانيها و مصاحبههاي عمومي سخن گفتهاند و بر پيوند ديرين آنها با بيش از نيم قرن رفاقت، همكاري و همسنگري در تلاطم مبارزات سياسي در دو حوزه انديشه و عمل تاريخ معاصر كشورمان و بسياري از نخبگان شهادت ميدهند و اين عزيزان، برگهاي زرين مشروعيت و مقبوليت نظام را با كمك يكديگر به اثبات رسانيدهاند و از آن پاسداري كردهاند. هر دو صبرپيشه بوده و هستند و بر گردن مردم و انقلاب اسلامي، حق بزرگي دارند و امروز انقلاب اسلامي ايران با نام آنان در دنيا و در ميان سياستمداران منصف و واقعبين مطرح و شناخته شده است و عدول از آنان، يكي به عنوان رهبري نظام و ديگري به عنوان رهرو و البته مشاوري دلسوز و امين زيبنده كشور و نظام نيست و اگر حفظ نظام واجب است، به عنوان مقدمه واجب، حفظ و ماندگاري سرمايههاي انساني نظام نيز واجب است. بر همين اساس يكي از اساتيد و بزرگان حوزه ميگفت: «هاشمي اگر از انقلاب گرفته شود، تاريخ عيني انقلاب از آن گرفته ميشود و تأكيد ميكرد كه حذف هاشمي از انقلاب ميسور نيست، مقبول هم نيست و حذف او اقدامي است خلاف عقل، وجدان و شرع» و بسيار بجا است بازگو كردن سخن تاريخي امام راحل (ره) كه فرمودند: «هاشمي زنده است چون نهضت زنده است». او مثل بعضيها، چسبيده به قدرت نيست. قدرت به او اعتبار نميبخشد. او سرمايه معنوي نظام است كه با تمام توان خودش را وقف نظام كرده است. كنار رفتن ايشان حتي از بعضي نمادهاي قدرت رسمي كه در گذشته نيز پيش آمده از شخصيت او چيزي نميكاهد. مردم و به ويژه نخبگان ميدانند كه اگر ايشان در خانه خودش بنشيند و يا در قم مشغول تدريس و فقاهت باشد، باز هم هاشمي نظام و انقلاب است و به تنهايي خودش يك اتاق فكر اثرگذار براي مردم، رهبري و انقلاب محسوب ميگردد و چه بسا كه بازگشت او به حوزه خلأ فكري، انديشه حكومت و فقه حكومتي را پر خواهد كرد. چيزي كه در اظهارات اخير خود ايشان به عنوان تمايل قلبي خودشان مطرح شده است. در هر حال هاشمي هر جا كه باشد هاشمي نظام و انقلاب است.