کد خبر: ۱۰۴۸
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۸۳ - ۱۵:۵۸
شجاع پوریان در گفت و گو با آفتاب:

شرایط برای اصلاح طلبان مشکل تر از گذشته است

آفتاب‌‌نیوز : برخلاف هشت سال پيش در آستانه انتخابات و در حالي كه جناح هاي اصلي كشور در حال معرفي نامزدهاي خود هستند از اردوگاه اصلاح طلب صداي جدي به گوش نمي رسد دليل اين امر چيست؟ آيا شما اين تحليل را قبول داريد؟
انتخابات اين دوره رياست جمهوري به دلايل مختلف با دوره هاي قبلي متفاوت است. جناح ها و گروه هاي مختلف از شخصيت هاي كاريزماتيك و نسل اول انقلاب عبور كردند و ما شاهد طرح چهره هاي جديد و حضور نسل دومي ها هستيم. شرايط براي اصلاح طلبان هم مشكل تر از گذشته است، بعد از انتخابات مجلس شوراي اسلامي كه اصلاح طلبان در يك رقابت ناعادلانه و يك طرفه بازي را به حريف واگذار كردند شروع به كار مجلس هفتم همراه بود با اعتراض، انتقاد و شبهه افكني درباره عملكرد، ديدگاه ها و اقدامات اصلاح طلبان. در اين فضا همه احساس مي كنند كه اصلاح طلبي به پايان رسيده از اين روست كه ديگر آن نشاط و تحرك دوره گذشته در ميان آنان وجود ندارد هنوز فضاي سنگين انتخابات غيردموكراتيك مجلس هفتم وجود دارد. در آن انتخابات بخش هايي از اصلاح طلبان رويكرد تحريم انتخابات داشتند و حال اگر در زماني كمتر از يك سال بخواهند موضع شان را تغيير دهند يا در رويكرد گذشته تجديدنظر كنند طبيعتاً نياز به توجيه و دليل براي افكار عمومي و هواداران دارند. از طرف ديگر برخي از اصلاح طلبان برخي ديگر از اصلاح طلبان را مسئول ناكامي هاي خود مي دانند و اين باعث يك نوع اختلاف است همه اينها باعث شده است كه اصلاح طلبان نتوانند بر روي يك نفر به اجماع برسند و تحرك و نشاط لازم در اردوگاه خود و مردم هوادار را به وجود آمدند.

آيا فكر نمي كنيد كه در مقابل چهره هاي مطرح براي انتخابات آتي به خصوص در صورت حضور هاشمي رفسنجاني، كروبي و معين چندان وزنه سنگيني براي انتخابات نباشد؟
مي دانيم حضور آقاي هاشمي تا امروز هنوز قطعي نشده است انتخاب دكتر معين از سوي سازمان مجاهدين و جبهه مشاركت توجيهاتي دارد اول اين كه اصلاح طلبان اگرچه براي گرفتن نتيجه در انتخابات بايد حتماً روي يك گزينه اجماع كنند ولي محدود شدن يك نفر ممكن است تبعات منفي و جبران ناپذيري داشته باشد. به عنوان مثال امروز حضور اصلاح طلباني چون كروبي، معين، مهرعليزاده رأي آوري گزينه اصلاح طلبان را ضعيف مي كند بنابراين محافظه كاران از اين ناحيه احساس خطر جدي نمي كنند چون كه بر اين باورند آراي آنان تقسيم مي شود و اين امر مطلوب آن هست پس اگر همه مجموعه تا مدت سه يا چهار ماه مانده به انتخابات روي يك نفر اجماع داشته باشند با توجه به اين كه معدل آراي جامعه به سود اصلاح طلبان است و رأي آوري آن خود را محتمل تر و جدي تر نشان مي دهد در اين صورت هجمه و تخريب او توسط رقيب شدت پيدا مي كند و اين موضوع نبايد مغفول باشد كه نقش ساير كانديداهاي اصلاح طلبان در شرايط فعلي، حداقل تا يك ماه قبل از برگزاري انتخابات مي تواند به نفع اصلاحات باشد يعني به گزينه هاي اصلاح طلبان حاشيه امنيت بيشتري دهد بحث ديگر اين كه الان به شكل واقعي ما نمي توانيم ذائقه جامعه را حدس بزنيم و دريابيم اين كه مثلاً ذائقه جامعه ما به نفع كيست؟ الان روشن نيست؟ به عنوان مثال اگر اصلاح طلبان يك گزينه داشته باشند و نظرسنجي ها نشان بدهد كه او از زمينه كافي و اقبال عمومي در جامعه برخوردار نيست بديهي است در فاصله اي كه يك ماه به انتخابات مانده باشد طرح و جا انداختن يك گزينه ديگر كار سخت و دشواري است. بنابراين از محاسن داشتن گزينه هاي متعدد اين است كه اصلاح طلبان با توجه به شرايط جامعه قدرت مانور براي آنها هست لذا من بر اين باورم اگر در مدت زماني يك ماه مانده به انتخابات به شكل دقيق و اصولي محرز شود كه مستند به نظرسنجي هاي واقعي و مستدل كدام يك از كانديداهاي اصلاح طلب شانس بيشتري دارند مي توان در فرصت يك ماهه با قدرت و قوت او را جا انداخت از اين زاويه حضور چند اصلاح طلب در سطح كلان به نفع جريان اصلاحات و اصلاح طلبان خواهد بود. مشروط به اين كه اصلاح طلبان توافق و نشست هاي مشترك ميان گروهي و دون تشكيلاتي داشته باشند و بتوانند در زمان لازم با تفاهم و تعامل تصميم بگيرند.

فكر نمي كنيد تعدد كانديداها و تحليل هايي مبتني بر آنچه تحت عنوان هجمه و حمله به گزينه اصلي موجب شكسته شدن آراي اصلاح طلبان شود؟
تفاوت ما با جناح مقابل در اين است كه محافظه كاران نسبت به بحث تأييد صلاحيت خود هيچ دغدغه اي ندارند الان در ميان كانديداهاي اصولگرا بحث هايي چون رجال بودن، تأييد صلاحيت و... مطرح نيست در حالي كه ما اصلاً دورنماي كارمان روشن نيست. يعني با احتمالات حركت مي كنيم مسأله ديگر اين است كه آيا كانديداي تأييد صلاحيت شده از اقبال عمومي برخوردار است يا نه؟ آيا همه گروه هاي اصلاح طلب بر روي آن اجماع مي كنند و مهمتر اين كه زمينه مردمي او چقدر است؟
به عبارت كلي تر شرايط ناعادلانه اي كه بين ما و محافظه كاران در انتخابات وجود دارد هميشه اين مشكلات را براي ما ايجاد مي كند به طوري كه يك تصميم گيري صحيح مشترك و مورد اجماع همه گروه ها را دچار مشكل مي كند.

اگر آقاي معين رد صلاحيت شود فكر مي كنيد كانديداي اصلاح طلبان چه كسي باشد؟
جبهه مشاركت اصل را در اين انتخابات به حضور فعال گذاشته است يك زماني در شرايط ايده آل مي توان كانديداي حزبي معرفي كرد اما الان اين شرايط وجود ندارد به تعبيري در يك شرايط نامطلوب حزب از خواسته هاي آرماني خود عدول كرده و آقاي معين را كانديدا معرفي مي كند. من معتقدم ممكن است آقاي معين رد صلاحيت شود ولي تصميم جبهه مشاركت براي آن شرايط الان روشن نيست و براساس مقتضيات آن شرايط تصميم مي گيرد و آن تصميم در همان فضاي نزديك انتخابات كه بحث تأييد صلاحيت ها روشن شده باشد قابل بحث و تصميم گيري است.

آيا شما معتقد به حمايت بخشي از اصلاح طلبان از آقاي هاشمي به صورت پنهاني هستيد؟
برخي از گروه هاي 18گانه دوم خرداد به صورت آشكارا از حضور آقاي هاشمي حمايت مي كنند مانند كارگزاران سازندگي، حزب اسلامي كار و خانه كارگر كه رسما در پي تلاش براي متقاعد كردن حضور آقاي هاشمي در صحنه انتخابات هستند و اين تصميم بر كسي پوشيده نيست.

منظور من جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين است؟
به عنوان يك موضع رسمي تا الان هنوز اعلام نكردند ولي آن چيزي كه گاهي بحث و طرح مي شود اين است كه هركس به سرنوشت و پيشرفت كشور دلبستگي دارد و دوست دارد روند توسعه كنوني كشور متوقف نشود و مجموعه نظام با يك عقب گرد زيان بار مواجه نشود خردمندانه رضايت به تضعيف منافع ملي و تزلزل موقعيت كشور نمي دهد و اگر تفكري كه بر مجلس هفتم حاكم است به قوه مجريه هم دست يابد و حاكميت يكپارچه شود دغدغه آسيب رسيدن به آهنگ توسعه كشور هست و اين در چنين شرايطي هرچند عملكرد آقاي هاشمي در گذشته مورد نقد اصلاح طلبان بوده و در آينده نيز نظر آنان را تأمين نمي كند اما معتقديم اگر قرار است قوه مجريه در دست اصلاح طلبان نماند حداقل به دست محافظه كاران هم نيفتد تا روياي يكدست شدن حاكميت آنان تعبير نشود و آسيب ها كمتر باشد.

آيا به نظر شما آقاي هاشمي در انتخابات حضور مي يابد؟
آقاي هاشمي رفسنجاني با توجه به اين كه يكي از مؤسسين و بنيانگزاران نظام و انقلاب است حتماً دغدغه هايي براي سرنوشت نظام و انقلاب دارند امروز ايشان هم به عملكرد اصلاح طلبان و هم به رويكرد بخش افراطي جناح اصولگرایان نقد دارد در اين شرايط شايد تحليل ايشان اين باشد كه عدم حضورشان در صحنه موجب بالا رفتن نزاع ها و چالش هاي فرسايشي در نظام شود. فكر مي كنم تحليل عملكرد مجلس هفتم از يك سو و نگاه هاي انتقادآميزي كه آقاي هاشمي به بخشي از اصلاح طلبان دارد از سوي ديگر ايشان را به اين تحليل نزديك كند كه حضورشان در انتخابات براي تعادل بخشي به نظام لازم باشد.

چرا جبهه مشاركت يك كانديداي حزبي مانند دكتر محمدرضا خاتمي ندارد؟
بنده در جايگاه سخنگوي حزب نيستم، براساس تصميم حزب مواضع رسمي حزب توسط دبيركل آن بيان مي شود اما جبهه مشاركت در كنگره اعلام نمود كه ايده آل كانديدايي، حزبي است ولي چون مجموعه شرايط كشور طوري است كه معرفي كانديداي حزبي بي فرجام است و براي اين كه جبهه مشاركت حسن نيت خود جهت حضور در انتخابات را نشان دهد با درك مسائل بغرنج تأييد صلاحيت ها و عدول از كانديداي حزبي و اعلام تصميم براي شركت در انتخابات به كانديداي غيرحزبي ولي نزديك به خود روي آورده است بقيه امور از دست جبهه مشاركت خارج است.
حالا بايد ديد آيا از طرف شوراي نگهبان شاهد تصميمي براي مشاركت حداكثري كه استراتژي نظام است خواهيم بود يا نه؟ احساس مي كنم جبهه مشاركت يك اقدام عاقلانه سياسي و با تدبير حكيمانه انجام داده كه طبيعتاً در تاريخ آينده حزب هم به خوبي از آن ياد خواهد شد و با اين رويكرد بنا را بر شركت در انتخابات گذاشته و از تحريم فاصله گرفته است.

آيا بازتاب رد صلاحيت شدن كانديداي حزبي بهتر از نامزدي نيست كه شانس رأي كمتري دارد؟
جبهه مشاركت اين نگاه را به كانديداي خود ندارد و بر اين باور است اگر يك انتخابات پرشور برگزار شود و يخ جامعه باز شود و بخش هاي روشنفكري و نخبگان جامعه روي بحث انتخابات بيايند و ايده ها و برنامه هاي نامزدهاي آنان فرصت طرح بيابند اقبال به آنان نسبت به كانديداهاي ديگر بهتر خواهد بود.

آيا جبهه مشاركت براي انتخابات آينده به شعار جديدي مي انديشد يا همچنان بر محور اصلاحات تأكيد دارد؟
يكي از مشكلات اصلاح طلبان در اين هشت سال وجود اختلاف پردامنه و وسيع ديدگاه ها در گروه هاي دوم خرداد بوده است نگاه جبهه مشاركت به دليل اين كه بخش هاي روشنفكري بيشتري را در خود دارد و مايه هاي كار حزبي در آن نسبت به ساير تشكل هاي درون جبهه اصلاحات قوي تر است جبهه مشاركت بر اين باور است كه در حد ظرفيت و چارچوب و آستانه تحملي كه در كشور وجود دارد و براساس اعتنا به بافت سنتي و ساختارهاي قانوني و البته با تفسير نو و ديدن نيازهاي امروز جامعه حرف بزند و حركت كند جبهه مشاركت و اعضاي آن در گذشته درگير كارهاي اجرايي چون مجلس ششم و دولت بودند اما اكنون فرصتي پيش آمده تا با بسط دادن ديدگاه ها و طرح هاي تئوري در باب معرفت شناسي و مباني خود حركت كند و نشريه آيين شروع و طليعه اين حركت مبارك است.

با توجه به فضاي بين المللي كه كشور ما را به شدت تحت تأثير قرار مي دهد فكر مي كنيد رئيس جمهور آينده بايد داراي چه ويژگي هايي باشد و اين ويژگي ها در كدام يك از كانديداهاي موجود يافت مي شود؟
امروز ما در مقايسه با فهمي كه در سال اول انقلاب در حوزه بين الملل و سياست خارجي و تعامل با همسايگان و جهان داشتيم تجربه هاي گرانسنگي را به دست آورديم. بنده معتقدم بايد به اين تجربه احترام بگذاريم در بعد مسائل اقتصادي ما سه برنامه را پشت سر گذاشتيم و سال 84 شروع برنامه پنج ساله چهارم كشور است تجربه آزمون و خطايي كه ما را به اين ثبات رساند بايد ارج بگذاريم يعني در مجموع رئيس جمهور آينده بايد بر اعمال نقاط قوت بحث توسعه اقتصادي در دوران هاشمي و نقاط قوتي كه علاوه بر بحث هاي اقتصادي در حوزه بحث هاي سياسي و اجتماعي در دوران آقاي خاتمي وجود داشت استراتژي آينده خود را طراحي كند مهم آن كه ما بايد تجربه گذشته را مدنظر داشته باشيم و دور نيندازيم و احساس نشود همه چيز بايد از صفر شروع شود ما در زماني كه انبوه جمعيت جوان در كشور در شرايط سني براي تأمين نيازهاي واقعي خود هستند و فرصت تجربه اندوزي جديد را نداريم مانند مجلس هفتم كه بسياري از تجربه هاي گذشته را ناديده گرفت و مي خواهد خود تجربه و آزمون و خطا كند.
اين مسأله خيلي هزينه سنگيني بر نظام و كشور تحميل مي كند. اين مسأله اي است كه حتما بايد مورد توجه رئيس جمهوري آينده باشد. رئيس جمهور آينده بايد جميع جهات مثبت رئيس جمهورهاي گذشته را داشته باشد و از نظر شخصي در حد و قواره بين المللي باشد و بتواند با بهره گيري از تمام ويژگي ها و دستاوردهاي مثبت گذشتگان روي خلأها، نقص ها و كاستي هاي موجود برنامه ريزي و كار كند و رئيس جمهور مطلوب نظام و ملت شود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین