آفتاب - سرویس اجتماعی: در طی 20 ثانیه بروز زلزله در تهران، بیش از یک میلیون و 300 هزار نفر جان را خود را از دست خواهند داد، تهران تا 40 سال بازسازیاش به طول خواهد انجامید و بدتر آن که امکان فعال شدن آتشفشان قله دماوند نیز با شکستن پوسته شرق تهران فعال خواهد شد موضوعی که رسانهها تاکنون به آن توجهی نکردهاند و میتواند به طور کلی زلزله تهران را به زلزله پرتلفات قرن تبدیل کند.
ماهنامه حفاظت و ایمنی در شماره دوم خود که در شهریور 89 منتشر شده در گفتوگو با دکتر امین عباسی کارشناس دفتر فنی وزارت کشور که دارای مدرک ژئوفیزیک (زلزلهشناسی) از پژوهشگاه زلزلهشناسی و مهندسی زلزله بوده و دکترای خود را در این حوزه دریافت کرده است، به بررسی آسیبپذیری شهر تهران در برابر زلزله، شدت و ابعاد زلزله آتی تهران و خسارات و تلفات ناشی از آن پرداخته است.
تهران در طول تاریخ زلزلهشناسی خود نزدیک به 7 زمینلرزه شدید را به خود دیده است. در شمال تهران و منطقه کن گسلی بهطول 70 کیلومتر وجود دارد که درحالحاضر فعالیتی از خود نشان نمیدهد؛ گسلهای جنوب تهران واقع در نقاطی مانند کهریزک و ری نیز همچون همتای شمالی خود فعال است و با وارد کردن گسلهای شرق تهران نظیر پارچین، مشاء، سرخه و ایوانکی به این جمع کافی است که تهران را منطقه مستعد جهت بروز زمینلرزههای شدید بدانیم.
بیتردید بیتوجهی به خطر زلزله تهران و در نهایت در صورت وقوع، نسبت دادن آن به قهر خداوند از مواردی است که با تدبیر بشر برای ساماندهی به امور خود تناقض دارد. از یک سو ژاپن قادر بوده با مستحکم سازی علمی جلوی تلفات زلزله را بگیرد و از طرف دیگر درایران حداقل 25 سال است که از وقوع زلزله در تهران سخن به میان آمده بدون آن که کار جدی در باره آن صورت بگیرد.
اما صراحت لهجه دکتر امین عباسی در آن است که عدم کارآمدی دولت در باره زلزله را نادیده نمیگیرد و تاکید میکند "اینکه وظیفه دولت در اینباره چیست و حساسیت رسانهها را بالا برده تا رسانهها را وادار به کنش اجتماعی بکند، بهنظر میرسد خوب عمل نشده باشد."
امین عباسی در این گفتو گو با اشاره به اطلاعاتی که از پیرامون دارد و باتوجه به تجربیاتی که درستاد حوادث و سوانح غیرمترقبه کشور داشته، براساس پیشفرضهایش زلزله تهران را بالای 5/6 ریشتر بزرگا یا قدرت قابل وقوع دانسته و میگوید: امکان وقوع این زلزله را بر روی گسل مشاء (در فاصلهای کمتر از 60 کیلومتری شرق تهران) در نظر میگیرم (براساس مطالعات صورت گرفته در رساله دکترا). شایان ذکر است مطالعات و یافتههای دیگر اساتید و دانشمندان هم تأیید میکند که پوسته تهران در شرق در حال شکستن است.
این زمینلرزه سناریو روی نقطهای مانند برج میلاد بهطور مثال شدت تخریبی حدود 9 تا 10 مرکالی بر سازههای اطراف بهدلیل خصوصیات زمین در آنجا وارد خواهد کرد.
محاسبات اولیه ما نشان داده که بر نقطهای مثل برج میلاد و اطراف، شتابی بیش از 45 درصد شتاب ثقل زمین وارد خواهد کرد. از نظر عمق، کانون این زلزله 10 تا 15 کیلومتر زیرزمین خواهد بود.
وی با تاکید براین که در 72 ساعت اولیه پس از وقوع زلزله (Golden Time) باید بیشترین آمادگی را داشته باشیم و بیشترین امداد و نجات را به مردم ارائه دهیم، گفت: تجربیات ما نشان داده است که دراینباره هم از برنامهریزی و تمرینات لازم و کافی بهرهمند نیستیم. درمجموع باید گفت برنامهریزی مدونی که همه ارگانها و سازمانها بدانند وظایفشان چیست تا برای آن تلاش کنند، نداریم. خیلی خوب است که با افزایش آگاهی، مردم را دربرابر حوادث واکسینه کنید.
وی افزود: در کشور ما حداقل پس از زلزله طارم و زنجان که زلزله مهیبی بود و حدود 50 هزار نفر را به کام مرگ فرستاد، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در همین راستا تأسیس شد، مرکز لرزهنگاری کشوری و مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران تقویت شدند. اقدامات اساسی خوبی درخصوص شناخت زلزله صورت گرفت، تلاش شد که آگاهی هم به جامعه منتقل شود، اما میدانید که مراکز علمی و دانشگاهی وظیفه رسانهای ندارند، بلکه آنها می توانند یکی از حلقههای ارتباط با رسانه باشند.
اینکه رسانه ملی یا رسانههای محلی یا سایر رسانههای بخش خصوصی چه میزان به این امر توجه کردهاند، من اطلاعی ندارم اما اینکه وظیفه دولت در اینباره چیست و حساسیت رسانهها را بالا برده تا رسانهها را وادار به کنش اجتماعی بکند، به نظر میرسد خوب عمل نشده باشد. دراینراستا من کارشناس باید آنچنان رابطهام را با رسانه قوی کنم و حساسیت رسانه را بهگونهای تقویت کنم که رسانهها آن را در جامعه بازگو کنند و بدینطریق تعامل میان رسانه – دانشگاه- دستگاه اجرایی- مردم قوی شود.
وی در ادامه در باره میزان تلفات براساس محاسباتش در ارائه طرح سامانه هشدار خطر زمینلرزه تهران (بر مبنای مقایسه با زلزله بم، زلزله لرستان و زلزله کوبه ژاپن) میگوید: در بهترین برآورد حداقل بالای 500هزار نفر خواهد بود. در یک سناریوی میانه ما بالغ بر یک میلیونو 300هزار نفر تلفات خواهیم داشت.
وی در همین چارچوب وجود آتشفشان دماوند در کنار گسل مشاء را یادآوری میکند که این مبحثی است که تاکنون رسانهای نشده است و میگوید: متأسفانه باید بگویم گسل مشاء به سمت شمال و آشیانه ماگمایی آتشفشان دماوند شیب دارد. درحقیقت باید بگویم آشیانه درست همان جایی واقع است که امتداد شکستگی گسل مشاء در عمق قرار دارد.
وی در ادامه میافزاید: اگر زلزله روی گسل مشاء فعال شود، آتشفشان دماوند هم میتواند فعال شود و بالعکس. این اندرکنشی است که بین آتشفشان و زلزله وجود دارد. یعنی هم آتشفشان زلزله را بهوجود میآورد و هم زلزله به آتشفشان منجر میشود. بنابراین دردسر بعدی ما آتشفشانی است که به شعاع 100 کیلومتر تهران را تحت تاثیر قرار میدهد و استان های تهران و مازندران را متأثر میسازد.
دکتر عباسی در یک مقایسه کلی (بر مبنای سناریوهای بم و لرستان و کوبه) در بحث جبران خسارات ناشی از زلزله آینده تهران میگوید: تا 40سال نمیتوانیم خسارات پس از زلزله را جبران و یا بازسازی کنیم. بهصورت خلاصه تمام طول مدت جنبش نیرومند زلزله تهران می تواند کمتر از بیست ثانیه ارزیابی شود؛ به عبارتی ظرف بیست ثانیه انرژی زمین تخلیه میشود و بزرگای آن بالای 6/5 ریشتر در عمق 10 تا 15 کیلومتر پوسته زمین خواهد بود.
درادامه این مصاحبه امین عباسی با اشاره به این که دانش خوبی داریم، اما متاسفانه در دستگاههای اجرایی ارتباط میان علم و کاربرد علم را آنچنان که باید، بدست نیاوردهایم می گوید: امید داریم این فضا کمی بازتر شود تا حلقه مفقوده تجلی دانش در محیطهای کاری جامعه در جای خود قرار گیرد. آرزوی آن را دارم که سامانه هوشمند هشدار خطر زلزله را اجرا و از آن استفاده کنیم. از پیامدهای استفاده از این سامانه، پویا شدن محیط علمی(حلقه اتصال علم و عمل)است.
این کارشناس وزارت کشور تاکید میکند که علاوهبر تهران، کلانشهرهای دیگری همچون تبریز، مشهد و بیشتر شهرهای بزرگ ایران درمعرض خطر زلزله هستند. از اینرو آنچه که امروزه برای تهران میتواند بهمثابه نسخهای عمل کند، آگاهی است. نقش رسانه دراینباره بسیار مهم است. بههمینمنظور تاسیس یک کانال تلویزیونی که از حضور کارشناسان و صاحبنظران استفاده کند پیشنهاد میشود. زلزله روزی اتفاق میافتد؛ پس بهتر است آگاهی و آمادگی خود را برای کاهش و کنترل خسارات جانی و مالی آن و یا مقابله با پیامدهای آن افزایش دهیم.
عباسی در ادامه با اشاره به این که آنچه مسلم است انتظار ما از زلزله تهران، زیر 5/6 ریشتر نخواهد بود. زلزلهای که شاید به فاجعه قرن تبدیل شود تاکید میکند: متاسفانه ساختوسازهای ما ایمن نیستند. این مسأله را حداقل از 25 سال پیش میدانستیم؛ آییننامههایی هم برای ساختو سازهای مقاوم در مقابل زلزله طراحی و چند بار هم ویرایش کردهایم. کار کتابخانهای و مطالعاتی زیادی کردهایم. اما در میدان عمل به نتایج خیلی بارزی نرسیدهایم. واقعیت امر آن است که ما هیچ آمار مستندی نداریم، اما بهطور شهودی میتوان گفت که بالای 80 درصد ساختوسازهای ما ناایمن هستند.
عباسی با ذکر این که در کشور لرزهخیزی مثل ما که هراز چندگاهی زمینلرزههایی با قدرت بالا اتفاق میافتد، هیچوقت تجربیات گذشته را مرور و یا باور نکردهایم، میافزاید: مشکل دستگاههای ما در هدفگذاری (و یا فهم واحد از مبانی و جزئیات اجرا) است. در تعامل و همافزایی در حرکت به سمت هدف است، ما نمیدانیم چه میخواهیم.. بااینهمه اینجانب بهعنوان کسی که در کوران حوادث کشور قرار داشتهام، باید ازنظر روانی این امید را به مردم بدهم که تلاشهایی درحال شکلگیری است یا دستگاههایی درحال توانمندکردن خود هستند.
عباسی درخصوص زلزله تهران و این که مسئولیت این کار محول شده به سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران که برمبنای دانشمحوری و جامعهمحوری بنا شده است درباره سرویس دهی در زمان وقوع زلزله در خیابانهای تهران، گفت: طبق برآوردها معابر تهران نمیتوانند بهاندازه کافی سرویس دهند؛ چون ازنظر عرض، برخی معابر باریک هستند و مسأله ارتفاع ساختمانهای بلند و برجها که در زمان وقوع زمینلرزه ریزش و معابر را سد میکنند، معضلی است که با آن روبهرو میشویم.
وی درباره سامانه هشدار خطر شهر تهران راجع به خطرهای احتمالی برق و گاز و آب گفت: در اینجا مسئله ضرورت وجود سامانه هشدار خطر مطرح میشود. در دنیای توسعهیافته درباره موضوع زمینلرزه سامانه هشدار خطر طراحی شده است. عملکرد این سامانه قبل از رسیدن موج تخریبی زلزله است. یعنی زلزله اتفاق افتاده، اما موج با سرعتی که درحال حرکت است هنوز به شهر نرسیده است.
پیش از رسیدن این موج، سامانه هوشمند بهصورت خودکار شیرهای آب، گاز و برق را قطع و متروها و قطارها را متوقف میکند و یا سرعت آنها را کاهش میدهد. درمورد ترافیک هم باتوجه به اینکه سیستم ترافیک شهر تهران الکترونیکی و هوشمند است، سامانه هشدار میتواند بهخوبی درباره کنترل ترافیک عمل کند تا حداقل در زمان زلزله و پس از آن بزرگراهها و شریانهای حیاتی سرویسدهنده را که البته از قبل برنامهریزی درباره آنها شده است، پوشش دهد.
در این راستا باید راههایی را که به مناطق حساس منتهی میشوند شناسایی کنیم و با سامانه هشدار این مسیرها را در زمان زلزله حفظ کنیم که بتوانند سرویسدهی خوبی داشته باشند. لازم به ذکر است که ما سامانه هشدار نداریم. اما سامانه ترافیک داریم که قطعاً تلاش مثبتی است.
وی در ادامه با اشاره به این که درباره شریان حیاتی گاز در خطوط لوله فشار قوی بیرون از شهر ولی نه در ایستگاههای گاز درونشهری اقداماتی صورت گرفته است گفت: ممکن است دراینخصوص خطوط لوله فشار قوی 42 اینچ یا 56 اینچ از سامانه هوشمند مقاوم دربرابر خطر زلزله بهرهمند باشند. برایناساس شیرهای قطعکننده اتوماتیک لرزهای بر روی این خطوط لوله نصب شدهاند. گفتنی است زلزله وقتی اتفاق میافتد شتابی به زمین میدهد، این شیرها بهگونهای تنظیم شدهاند که وقتی این شتاب مثلا از یکدهم شتاب ثقل زمین(g)بیشتر میشود، این شیرها بهطور خودکار جریان گاز در لوله را قطع می کنند. مشکل ما فقط قطع کردن گاز فشارقوی دورن لوله نیست، بلکه حجم گازی است که در درون لولهها باقی مانده است.
وی افزود:درمورد شریان حیاتی برق، کار ما کمی راحتتر است، چون فرمان دادن به سیستم الکترونیک مثل قطع و وصل کردن چراغ برق است. اما مهم این است که بدانیم برق کجا را کی قطع کنیم و برق کجا را کی وصل کنیم. حرکتهایی را در این مسیر شروع کردهایم، اما در مورد خروجی این حرکت هنوز ارزیابی نداریم. درمورد آب، شیرهای کنترلکننده آب شیرهایی هستند که نمیتوانند با سامانه هشدار ارتباط برقرار کنند.
چون سامانه هشدار در آن واحد باید دستور دهد و عملیات بهصورت الکترونیکی انجام شود. ما فاقد شیرهای الکترونیک آب هستیم. چون درزمان زلزله ممکن است نیروی انسانی در محل حضور نداشته باشد. ما این سیستم کنترل را نداریم.