آفتابنیوز : آفتاب: دینو دلورنتیس تهیهکننده پرکار و سرشناس ایتالیایی روز چهارشنبه در خانه خود در بورلی هیلز در 91 سالگی درگذشت.
دلورنتیس یکی از اولین تهیهکنندگان سینما بود که هنر پیشفروش در بازار خارجی را درمورد سرمایهگذاری روی فیلمها به کار برد و در همین حال تولیدات مشترک بینالمللی را به استودیوها پیشنهاد میکرد.
اولین نمونه از فیلمهای حماسی دینو دلورنتیس، «جنگ و صلح» بود که سال 1956 به کارگردانی کینگ ویدور و با بازی آدری هپبورن و هنری فاندا ساخته شد.
در دهههای بعد، آثار حماسی بینالمللی و استراتژیهای او در قالب فیلمهایی چون «کتاب مقدس» (1966)، «باربارلا» (1968)، «فلش گوردون» (1980)، «رگتایم» (1981)، «بونتی» (1984)، فیلم 45 میلیون دلاری «دون» ساخته دیوید لینچ و شاید از همه معروفتر بازسازی سال 1976 «کینگ کونگ» با بازی جف بریجز و جیسکا لانگ - که آن زمان بازیگری ناشناخته بود - متبلور شد.
هرچند تنها تعداد کمی از این فیلمها به موفقیت تجاری بسیار دست پیدا کردند و واکنش منتقدان هم متفاوت بود، اما دلورنتیس با جلب نظر مطبوعات و راه انداختن رویدادهای نمایشی در جشنوارههای بینالمللی مانند کن، اکران هر کدام از آنها را به یک «رویداد» تبدیل میکرد.
دلورنتیس به قدری پرکار بود که فیلمهایش به لحاظ هنری همه شاخهها را دربرمیگرفت، از دو کلاسیک فدریکو فلینی - «جاده» (1954) و «شبهای کابیریا» (1957) - گرفته تا «آرزوی مرگ» (1974) و «سرپیکو» (1973). در این بین، انواع و اقسام فیلمهای جنایی، گانگستری و ... هم بود.
دلورنتیس اولین فیلم خود را سال 1941 در 23 سالگی تهیه کرد. این فیلم «L\'amore canta» نام داشت و او هزینه ساخت آن را به تنهایی در تورین تامین کرد. دلورنتیس همان سال شرکت فیلمسازی «رییل چینه» را در تورین راه انداخت و سال 1942 مدیر تولید شرکت «لوکس فیلم» شد.
او یکی از اولین تهیهکنندگان فیلمهای نئورئالیستی پس از جنگ مانند «راهزن»، «دختر کاپیتان» و «موسولینو راهزن» بود. اولین موفقیت تجاری دلورنتیس در سطح بینالمللی سال 1949 با فیلم «برنج تلخ» حاصل شد که رگههایی از نئورئالیسم را در خود داشت.
او سال 2009 در مصاحبهای با ورایتی، گفت نقش تهیهکننده «خلق یک رویا» است. دلورنتیس درباره صحنه فیلمسازی ایتالیا پس از جنگ، گفت: «پس از جنگ، صنعتی در کار نبود. ما در جنگ شکست خورده بودیم. تمام شهرهایمان تخریب شده بود. نه پولی بود، نه استودیو، نه سینما، نه دوربین و نه تجهیزات. ما در خیابانها فیلمبرداری میکردیم. ما بازیگر نداشتیم. هیچی نداشتیم، اما میخواستیم فیلم بسازیم و بهترین فیلمهای دنیا را ساختیم.»
دلورنتیس در اوایل دهه 1950 در فیلمهایی چون «آنا» و «گرگ سیلا» با کارلو پونتی، دیگر تهیهکننده سرشناس ایتالیایی همکاری کرد. فیلم سال 1954 «اولیس» آنها با بازی کرک داگلاس چیزی به اعتبار دلورنتیس در سطح بینالمللی اضافه نکرد، اما «جاده» فلینی با بازی جولیتا ماسینا همسر فلینی، یک رویداد بزرگ بود.
«جاده» برنده جایزه بزرگ جشنواره ونیز، جایزه منتقدان فیلم نیویورک و اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان شد. دلورنتیس دومین اسکار خود را سال بعد با «شبهای کابیریا» فلینی به دست آورد. با این حال او خود را از تولید «زندگی شیرین» (1960)، موفقترین فیلم فلینی در سطح بینالمللی کنار کشید.
دلورنتیس همچنین تهیهکننده چند فیلم اکشن شهری و تلخ مانند «سرپیکو»، «سه روز کندور» و «آرزوی مرگ» بود که فیلم آخر بسیار موفق از کار درآمد و دنبالههای بیشمار به همراه داشت.
دینو دلورنتیس با نام اصلی آگوستینو دلورنتیس هشتم اوت 1919 در شهر کوچک توره آنونزاتا در نزدیکی ناپل به دنیا آمد. خانوادهاش میخواستند او حرفه خانوادگی را که تولید پاستا بود، ادامه بدهد، اما دینو در 17 سالگی از خانه به رم گریخت و در رشته بازیگری مشغول تحصیل شد.
چیزی نگذشت دلورنتیس به پشت صحنه صنعت سینما کشیده شد و کار خود را به عنوان دستیار کارگردان و مدیر تولید پروژه آغاز کرد. او سال 1964 شرکت فیلمسازی بسیار مجهز «دینوچیتا» را با بودجهای 25 میلیون دلاری بیرون شهر رم تاسیس کرد، هرچند این شرکت بعدها ورشکسته شد.
او اواسط دهه 1990 به ایالت متحده رفت و شرکت فیلمسازی «دلورنتیس اینترتینمنت» را تاسیس کرد، اما این شرکت هم اواخر دهه ورشکست شد. با این حال او هیچگاه دست از کار نکشید. دلورنتیس سال 1990 شرکت «دلورنتیس کامیونیکیشنز» را تاسیس کرد که چند فیلم نه چندان موفق مانند فیلم سال 1993 «بدن شاهد» با بازی مدونا در آن تولید شد.
دلورنتیس زندگی آرامی داشت. او سال 1949 با سیلوانا مانگانو ستاره «برنج تلخ» ازدواج کرد. آنها 34 سال بعد از هم جدا شدند. دلورنتیس بعدا با مارتا شوماخر تهیهکننده 33 ساله ازدواج کرد که رئیس شرکت فیلمسازی جدید او بود.
مارتا دلورنتیس درباره او گفت: «نه اینکه به پول اهمیت نمیداد، اما پول برای او آخرین چیز بود.»
خودش گفت: «از دید من تنها ستاره واقعی فیلم، نویسنده است و من همکاری خیلی نزدیکی با نویسندهها دارم، از اولین نسخه فیلمنامه تا آخرین نسخه. کار بعدی من حمایت از کارگردان است تا بهترین فیلم را بسازیم. بعضی تهیهکنندهها سعی میکنند از کارگردانها عبور کنند، اما کار من حمایت از آنهاست.»
در میان صدها فیلمی که دلورنتیس در تولید آنها نقش داشت، تعدادی هولناک بودند، خیلیها فراموش شدهاند، اما از دیگر فیلمهای درخور توجه میتوان به «کازانوا» فلینی (1976)، «تخم مار» اینگمار برگمان (1977) و «بوفالو بیل و سرخپوستها» رابرت آلتمن (1976) و «مخمل آبی» لینچ (1986) اشاره کرد. ««ظهور هانیبال» (2007) از آخرین فیلمهای دلورنتیس در مقام کارگردان است.
او سال 2000 در مراسم اسکار جایزه معتبر اروینگ تالبرگ را دریافت کرد.