آفتابنیوز : آفتاب: بهنظر میرسد افاضات اخیر، ادامه تفسیر تز «مکتب ایران به جای مکتب اسلام» است. ایشان میگوید: «برای آنکه جان، سر، تن و جوارح ما از عشق به ایران سیراب شود راهی نداریم جز آنکه ایران را بشناسیم.» سئوال این است که آیا ما باید خود را از عشق به ایران سیراب سازیم یا از عشق به اسلام؟
علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در مطلبی که به طور اختصاصی برای «تابناک» ارسال کرده، مباحثی را پیرامون طرح مکتب ایران عنوان نموده است که به شرح زیر میآید:
آقای اسفندیار رحیم مشایی در آیین پایانی طرح ملی «ایران مرز پرگهر» افاضات جدیدی درباره انسانگرایی و تعظیم پرچم فرموده اند که همچون افاضات گذشته ایشان رمزآلود و متشابه و چندپهلو است.
گویی ایشان همچون عرفا نمیتواند مکاشفات خود را که با زبان دل دریافت کرده است با زبان عقل بیان نماید، لذا شنونده هیچ گاه به مقصود ایشان دست نمییابد مگر مانند خود آقای مشایی مرد سلوک و مکاشفه باشد و به آن حقایق واصل شود.
به نظر میرسد افاضات اخیر، ادامه تفسیر تز «مکتب ایران به جای مکتب اسلام» است. ایشان میگوید: «برای آنکه جان، سر، تن و جوارح ما از عشق به ایران سیراب شود راهی نداریم جز آنکه ایران را بشناسیم.»
سئوال این است که آیا ما باید خود را از عشق به ایران سیراب سازیم یا از عشق به اسلام؟ عشق به ایران عشق به وطن است و البته پسندیده است ولی مشترک میان انسان و حیوان است و مایه امتیاز برای انسان نیست. یک حیوان نیز لانه و کاشانه خود را دوست دارد و از آن دفاع میکند. آنچه که انسان را از حیوان متمایز میکند عشق به مکتب و ایدئولوژی است که یک امر اکتسابی و اختیاری است. شما میتوانید بگویید من افتخار می کنم به این که این مکتب و این راه و رسم زندگی را انتخاب کردهام، اما اگر بگویید من افتخار میکنم که در این نقطه از زمین به دنیا آمدهام، مستحق مدح عقلا نخواهید بود زیرا میگویند این امر به اختیار تو نبوده و تشخیص و انتخاب تو نقشی در آن نداشته است.
ایشان از تعظیم پرچم سخن گفتهاند. اگر مقصود تعظیم در مقابل پرچم باشد شکستن حریم توحید است و خالی از شائبه شرک نیست، زیرا در مقابل هیچ موجودی غیر از خدا نباید تعظیم کرد.
به نقل از شهید آیتالله مطهری، مرحوم آیتالله بروجردی زمانی که به مشهد سفر کرده بودند به وعاظ مشهد می گفتند به مردم بگویید هنگامی که به زیارت حرم امام رضا علیه السلام می روند پیشانی خود را بر ضریح قرار ندهند تا حالتی شبیه حالت سجده پیدا نکنند زیرا شائبه شرک در آن است و حریم توحید باید محفوظ بماند.
اما در سخنان آقای مشایی نشانههایی از گرایش به اومانیسم و اصالت انسان نیز وجود دارد. ایشان می گوید: «اگر کسی دنبال تعظیم خداست باید دنبال تعظیم انسان باشد. دین، حقیقت انسان گرایی است. مکتب اومانیسم درست میگوید، انسان محور است اما تعریف درستی از این انسان ندارد. باید قدر انسان شناخته شود و آدمی همه چیز را برای خود بخواهد.»
همچنین می گوید: «هرچه انسان بهتر شناخته شود خدا شناخته میشود، چون هیچ مسیری بالاتر از خدا برای شناختن انسان وجود ندارد.»
معلوم نیست خدا را باید به وسیله انسان شناخت یا برعکس. آنچه در تعالیم اسلامی آمده این است که یکی از دروازه های شناخت خدا نفس انسان است (من عرف نفسه فقد عرف ربه)، یعنی انسان می تواند از طریق شناخت نفس خود خدا را بشناسد.
اینجاست که میگویم آقای مشایی اصرار دارد رمزآلود صحبت کند و البته بیان مکاشفات قلبی به زبان عقل کار مشکلی است! نمیدانم ایشان در انجام کارهای روزمره دفتر رئیسجمهور نیز با جناب آقای احمدینژاد با همین زبان سخن میگویند یا خیر؟ اگر همینطور باشد کار آقای رئیسجمهور بسیار مشکل است.