کد خبر: ۱۱۴۶۷۵
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۰
افشای نقش مرداول تاریخ بریتانیا در تراژدی هند:

این‌مرد، باعث مرگ 3 میلیون بی‏گناه

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: "هیچ‌كس توان اجرای مراسم مخصوص مردگان را نداشت. در دهكده‌های بنگال سگ‌ها و شغال‌ها روی تل‌های جنازه جشن می‌گرفتند. زنانی كه با روسپیگری توانستند برای خانواده‌شان غذا تهیه كنند زنده ماندند. موخرجی می‌نویسد: "مادران به جنایتكار تبدیل شده بودند، و دختران زیباروی دهكده‌ها به روسپی و پدرها به قاچاقچیان دختران‌شان!"

در حالی‌كه كه كل تلفات حمله اتمی به هیروشیما و ناكازاكی در جنگ دوم به صدهزارتفر هم نرسید، پس از 67 سال سرانجام نقش وینستون چرچیل نخست‌وزیر انگلیس در مرگ 3 میلیون هندی بیگناه اثبات شد. 

به گزارش بی بی سی هند، سال ۱۹۴، در بحبوحه جنگ جهانی دوم؛ مكان، لندن. كابینه جنگ بریتانیا برای رسیدگی به وضعیت مستعمره‌اش، هند كه با موج قحطی دست به گریبان است، تشكیل جلسه داده است.

میلیون‌ها نفر از اهالی، به خصوص در بنگال شرقی گرسنه هستند. لئوپولد امری، وزیر امور هندوستان، و فیلد مارشال سِر آرچیبالد واول، كه كمی بعد به عنوان نایب‌الحكومه هند منصوب شد، درباره نحوه انتقال مواد غذایی بیشتر به این مستعمره مشورت می‌كنند. ولی وینستون چرچیل، نخست‌وزیر آتشین مزاج وقت، در مقابل‌شان قرار می‌گیرد.

سِر واول در یادداشت‌هایش در مورد این جلسه می‌نویسد: "ظاهرا نجات یونانی‌ها و دیگر كشورهای آزادشده از نجات هندی‌ها مهمتر است". 

لحن آقای اَمِری صریح‌تر است. او می‌نویسد: "شاید وینستون درست بگوید كه گرسنگی بنگالی‌ها – كه به هر حال دچار سوء‌تغذیه هستند – كمتر از گرسنگی یونانی‌های خوش بنیه جدی است. ولی او به احساس مسئولیتی كه در این كشور نسبت به كل امپراتوری وجود دارد توجه لازم را ندارد". 

حدود سه میلیون هندی در قحطی سال ۱۹۴۳ جان خود را از دست دادند. بیشتر تلفات در بنگال اتفاق افتاد. مادوسری موخرجی، كه خبرنگار است، در كتاب تكان دهنده جدیدی بنام جنگ پنهان چرچیل، كه به تازگی به چاپ رسیده، سیاست‌های چرچیل را مسبب اصلی این واقعه، كه یكی از بزرگترین قحطی‌های تاریخ هند است، می‌داند. این كتاب تحقیقی مستند و جالب توجه در مورد واقعه‌ای است كه باید به عنوان یكی از ننگین ترین صفحات تاریخ امپراتوری بریتانیا به‌حساب آید.

به‌گفته موخرجی، علت كمبود مواد غذایی، صادرات وسیع آن از هند برای مصرف در میادین جنگ و نیز خود بریتانیا بود. بین ماه های ژانویه و ژوئیه سال ۱۹۴۳ و در حالی كه قحطی در هند شروع شده بود، این كشور بیش از۰۰۰ ،۷۰ تن برنج صادر كرد.این مقدار برنج برای زنده نگاه داشتن۰۰۰ ،۴۰۰ نفر به مدت یك سال كافی بود.

چرچیل به بهانه كمبود كشتی با تقاضاهای صدور مواد غذایی به هند مخالفت كرد، آن هم در حالی كه كشتی‌هایی بودند كه با عبور از هند از استرالیا به اروپا گندم می‌بردند تا برای مصرف آینده انبار شود. حدود سه میلیون هندی در قحطی سال ۱۹۴۳ جان خود را از دست دادند.

با كاهش واردات، قیمت‌ها به‌شدت افزایش یافت و محتكران دست به كار شدند. به‌علاوه، چرچیل در سواحل بنگال "سیاست زمین سوخته" را اِعمال كرد كه به نام سیاست دانیل معروف شد. دلیل این امر این بود كه او بیم داشت ژاپنی‌ها در این مناطق نیرو پیاده كنند. در نتیجه مقامات، قایق‌ها را كه وسیله حیاتی ارتباطی منطقه بودند از آنجا منتقل كردند و پلیس ذخایر برنج را مصادره و یا نابود كرد.

موخرجی در پی برخی از بازماندگان قحطی رفته است و تصویری هراس آور از اثرات گرسنگی و محرومیت ارائه می دهد. پدر و مادرها فرزندان گرسنه شان را در چاه‌ها و رودخانه‌ها می‌انداختند. بسیار ی با انداختن خود به زیر قطار جان خودكشی می‌كردند. مردمان گرسنه برای گرفتن آبی كه در آن برنج پخته شده گدایی می كردند. كودكان برگ مو و دیگران درختان، ریشه سیب زمینی هندی و علف می‌خوردند. مردم حتی جان نداشتند جسد مردگان خود را بسوزانند.

یک بازمانده به موخرجی می‌گوید: "هیچكس توان اجرای مراسم مخصوص مردگان را نداشت". در دهكده‌های بنگال سگ‌ها و شغال‌ها روی تل‌های جنازه جشن می‌گرفتند.

آنهایی كه جان سالم به در بردند مردانی بودند كه برای كار به كلكته رفتند و زنانی كه با روی آوردن به روسپیگری توانستند برای خانواده‌شان غذا تهیه كنند. موخرجی می‌نویسد: "مادران به جنایتكار تبدیل شده بودند، و دختران زیباروی دهكده‌ها به روسپی و پدرها به قاچاقچیان دخترانشان!"

قحطی بالاخره زمانی به پایان رسید كه در آخر سال بازماندگان آن، محصول برنج‌شان را درو كردند. اولین محموله‌های جو و گندم تنها در ماه نوامبر به افراد نیازمند رسید، و تا آن موقع ده‌ها هزار نفر از آنان تلف شده بودند.

در طول پائیز ۱۹۴۳ ذخایر غذایی و مواد خام بریتانیا برای جمعیت ۴۷ میلیونی آن – كه ۱۴ میلیون كمتر از جمعیت بنگال بود – به ۵،۱۸ میلیون نفر می‌رسید.

موخرجی با صراحت خاصی می نویسد: "در آخر، مسأله چندان به نژادپرستی مربوط نمی‌شد، بلكه موضوع عدم توازن ذاتی قدرت موجود در هرم اجتماعی داروینی بود كه بیان می‌كند چگونه بروز قحطی در هندوستان قابل تحمل است، اما جیره بندی نان در بریتانیای دوران جنگ، محرومیتی تحمل ناپذیر به‌حساب می‌آمد."

برای آنهایی كه از وقایع عصر استعمار متأسف هستند، خواندن این كتاب ضروریست. این كتاب شرح وحشتناكی است از اینكه قدرت استعماری تا چه حد استثمارگر است، و در این مورد به خصوص، این ویژگی به‌وسیله مردی كه هیچ تردیدی در تحقیر هندوستان و مردمانش به خود راه نمی داد، تشدید هم شده است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین