کد خبر: ۱۱۶۷۳۶
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۸۹ - ۱۰:۳۲

پاریس، شهر سینما

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: در منطقه‌ی 2 پاریس، كنار بولوار پواسونیه، یكی از قدیمی‌ترین سالن‌های سینمای شهر قرار گرفته كه سابقه و تاریخچه‌ای پرماجرا دارد؛ سالن سینما ركس با 2700 نفر ظرفیت، بزرگ‌ترین سالن سینمای اروپاست. این سالن عظیم، پرده‌ای بسیار بزرگ و سقفی پرستاره به ارتفاع 30 متر دارد. این سالن را ژان هائیک، یكی از تهیه‌كننده‌های متمول سینما در سال 1932 ساخته است

شهر پاریس علاوه بر دیگر ویژگی‌های فرهنگی‌اش، شهر سینماست. نه تنها شهری است كه سینما در آن متولد شده، بلكه نشانه‌های سینمایی و تصاویری از تاریخ سینما از ابتدای پیدایشش تاكنون در هر عمارتی، در هر كافه‌ای و در هر معبری كه تصور كنید به چشمتان می‌خورد.

به نوشته مجله "24"؛ از فروشگاه‌های بزرگ خیابان شانزه‌لیزه كه ویترینشان را با تصاویر بزرگ بازیگران قدیمی سینمای فرانسه شكل داده‌اند، تا دست‌فروش‌های كنار رود سن كه مجله‌های قدیمی سینمایی یا پوسترهای خاطره‌انگیز فیلم‌ها و بازیگران سینمای كلاسیک را كنار هم چیده‌اند تا بتوانید همه را یک دل سیر تماشا كنید و بعد بر سر قیمتشان چانه بزنید. اما نكته‌ اساسی این است كه حضور سینما در شهر محدود به برانگیختن این نوع حس‌های نوستالژیک نیست؛ فرهنگ فیلم‌دیدن جمعی هنوز زنده است و تماشای فیلم به همراه مردم جداً لذت‌بخش است. 

وقتی در یک روز وسط هفته برای تماشای فیلم جدید دیوید فینچر به سینما می‌رویم، در كمال تعجب می‌بینیم تمام صندلی‌های سالن بزرگ نمایش پر شده. تماشاگران ردیف به ردیف می‌نشینند، با فیلم همراهی می‌كنند، واكنش‌های بموقع نشان می‌دهند و خیلی‌هایشان تا تمام‌شدن تیتراژ پایانی سالن را ترک نمی‌كنند و موقع خروج دارند درباره‌ی شخصیت‌ها و پایان‌بندی فیلم با هم بحث می‌كنند.

در فروشگاه‌های عرضه‌ دی‌وی‌دی و بلوـ‌ری هركسی با هر سروشكلی آن‌قدر فیلم می‌خرد كه دیگر دستش جا ندارد و صف صندوق آن‌قدر شلوغ می‌شود كه حداقل باید پانزده دقیقه توی صف ایستاد. اما نه‌تنها اعتراضی به این ازدحام و معطلی ندارند، بلكه در همان پانزده دقیقه، شروع می‌كنند به خواندن كتاب جدیدی كه خریده‌اند و هنوز نوبتشان نشده تا پولش را حساب كنند!
برای كسانی كه فیلم‌های كلاسیک سینمای فرانسه یا فیلم‌هایی را كه به هر دلیل در پاریس فیلمبرداری شده می‌شناسند، یكی از سرگرمی‌های بسیار لذت‌بخش، پیداكردن لوكیشن‌های این فیلم‌های خاطره‌انگیز است.

نشانه‌هایی از این لوكیشن‌ها در نقاط مختلف شهر دیده می‌شود، از خیابان‌های مشهور و محله‌های شناخته‌شده‌ای كه در فیلم‌های كلاسیك به محل زندگی شخصیت‌ها تبدیل شده تا كافه‌ای معمولی در خیابان لوپیک محله‌ مونمارت كه وقتی توسط ژان پی‌یر ژونه در فیلم املی مورد استفاده قرار گرفت، به لوكیشن محبوبی برای مردم تبدیل شد و حالا عكس‌های ادری توتو و مجسمه‌ی بابانوئل فیلم را هم در همان كافه قرار داده‌اند تا رضایت خاطر كسانی را كه برای دیدار از لوكیشن فیلم محبوبشان به این كافه می‌آیند به طور كامل جلب كنند. كمی دور‌تر از این كافه، در قبرستان مونمارت، لابه‌لای قبرهای به‌هم‌چسبیده‌ی اموات شناخته‌شده یا گمنام، دو فیلمساز مشهور سینمای فرانسه از دو نسل آرمیده‌اند: فرانسوا تروفو و هانری ژرژ كلوزو.

سینما ركس و تجربه‌ی چنددقیقه‌ای ستاره‌شدن 

در منطقه‌ی 2 پاریس، كنار بولوار پواسونیه، یكی از قدیمی‌ترین سالن‌های سینمای شهر قرار گرفته كه سابقه و تاریخچه‌ای پرماجرا دارد؛ سالن سینما ركس با 2700 نفر ظرفیت، بزرگ‌ترین سالن سینمای اروپاست. این سالن عظیم، پرده‌ای بسیار بزرگ و سقفی پرستاره به ارتفاع 30 متر دارد. این سالن را ژان هائیک، یكی از تهیه‌كننده‌های متمول سینما در سال 1932 ساخته است.

برای برآورده‌كردن خواسته‌ی كسانی كه می‌خواهند جذابیت‌های ساختمان وسیع این مجموعه را از نزدیک ببینند، توری پنجاه‌دقیقه‌ای در نظر گرفته شده، به این ترتیب كه در كنار مجموعه سالن‌های ركس كه به نمایش فیلم‌های روز اختصاص دارند، برنامه‌ی گردش بامزه و سرگرم‌كننده‌ای طراحی شده تا مخاطبانی كه می‌خواهند یک تفریح سینمایی را تجربه كنند و از پشت‌صحنه‌ی سینما هم سر دربیاورند، بلیت جداگانه‌ای بخرند و وارد موزه‌ی سینما ركس شوند.

برای ورود به موزه، از بیست‌وچند پله پایین می‌رویم و وارد زیرزمینی تاریک می‌شویم. طراحی فضای عمومی موزه بر مبنای نورپردازی كم و تاریك نگه‌داشتن فضاست تا هم ظاهر سینمایی پیدا كند و هم اطلاعات ذره‌ذره داده شود و موقعیت مرموز به نظر برسد و مدام غافلگیر شویم. 

راهنمای انسانی در كنارمان حضور ندارد؛ تمام مدت در موزه تنها هستیم و فقط به وسیله‌ی صدایی كه پخش می‌شود، هدایت می‌شویم. در اولین مرحله، دری خودبه‌خود باز می‌شود و وارد سالن گردی می‌شویم كه در آن، تصاویری به شكل صدوهشتاد درجه احاطه‌مان می‌كنند. 

فیلم‌هایی در مقابل ما پخش می‌شود كه تاریخچه‌ی تأسیس سینما ركس و تغییراتش در طول دهه‌های گذشته را توصیف می‌كند. 

سپس در سالن باز می‌شود و صدایی كه در فضای نیمه‌تاریك شنیده می‌شود از ما می‌خواهد وارد آسانسوری شویم. آسانسور شروع به حركت می‌كند و بالا می‌رود. گوینده می‌گوید ما پشت پرده‌ی غول‌آسای نمایش سینما ركس هستیم و داریم طول پرده را طی می‌كنیم. ساخت این آسانسور از تمهیدات ویژه‌ی فیلیپ هلمن، مدیر سینما ركس برای بازدید از پرده‌ی عظیم سینما بوده و خود آسانسور را هم گری كوپر در سال 1957 افتتاح كرده. بعد از این تغییر ارتفاع چشمگیر، از آسانسور بیرون می‌آییم و وارد سالن نمایش دیگری می‌شویم كه در اصل، دفتر مدیر سینماست و جوایز و نشان‌های افتخارش هم در گوشه‌وكنار اتاق چیده شده. روی مبلی می‌نشینیم تا روی پرده‌ی مقابلمان، تصاویری از حضور ستاره‌های مهم تاریخ سینما در سالن سینما ركس نمایش داده شود. 

از ستاره‌های هالیوودی تا سینماگران سرشناس اروپایی در دوره‌های مختلف مهمان این سالن بوده‌اند. وقتی پخش فیلم تمام می‌شود، پرده‌ی نمایش به شكل غیرمنتظره‌ای كنار می‌رود و پشت آن، دری باز می‌شود به آپارات‌خانه! داخل آپارات‌خانه كه می‌شویم، آپاراتچی تأكید می‌كند كسی تا به حال به این بخش از سینما راه داده نشده و این موقعیت، اختصاصی ماست!

در اینجا دستگاه‌های نمایش فیلم و قطعه فیلم‌های كوتاهی را می‌بینیم كه آپاراتچی در طول سال‌های كارش در گوشه‌وكنار اتاق جمع كرده. صدای گوینده تأكید می‌كند فضای این اتاق دقیقاً مثل آپارات‌خانه‌ی سینما ركس طراحی شده. نور كم آپارات‌خانه ضعیف‌تر می‌شود، همه‌جا تاریك می‌شود و از ما درخواست می‌شود از پله‌های پشت اتاقك آپاراتچی بالا برویم. ناشناخته‌بودن موقعیت و این‌كه قرار است با چه مواجه شویم، هیجان‌انگیز است.

انگار واقعاً داخل یک فیلم سینمایی شده‌ایم. وارد راهروی چرخان و معلق شفافی می‌شویم كه زیر پا، بالای سر و در اطرافمان ستاره‌های كوچكی سوسو می‌زند. اینجا مرتفع‌ترین نقطه‌ی ساختمان است. در آن سوی راهرو تصاویر به‌شدت نوستالژیكی از ستاره‌های سینما پخش می‌شود كه رو به ما حرف می‌زنند؛ منتخبی از لحظه‌های مشهور معرفی و ورود ستاره‌ها به صحنه‌ای از یك فیلم كلاسیك با دیالوگ‌های خاطره‌انگیزشان. 

حالا شروع به پایین آمدن از پله‌ها می‌كنیم و هم‌زمان از ما درخواست می‌شود كه در مراحل تولید یك فیلم مشاركت كنیم و ستاره‌بودن را تجربه كنیم؛ می‌رویم روی یک تخته‌ی معلق كه در مقابل پس‌زمینه‌ای خالی قرار داده شده. پشت سر ما را پرده‌ی سبز پوشانده. پروژكتورها روشن می‌شود، نور توی صورتمان می‌‌تابد و گفته می‌شود شما الان روی عرشه‌ی یک كشتی قرار دارید و در طوفان گرفتار شده‌اید. سعی كنید حس چنین لحظه‌ای را داشته باشید!

توربین‌ها شروع به كار می‌كنند و باد، لباسمان را تكان می‌دهد، به وسیله‌ی پمپی، آب به صورتمان پاشیده می‌شود و تخته‌ی زیر پا به حركت درمی‌آید و تكان‌تكان می‌خورد! مدتی در همین وضعیت هستیم تا فیلمبرداری تمام می‌شود و گوینده می‌گوید حالا بروید طبقه‌ی پایین توی اتاق مونتاژ.

تصوری از این‌كه قرار است در اتاق مونتاژ چه اتفاقی بیفتد، نداریم، اما چند لحظه بعد، تصاویر مونتاژ‌شده‌ی خودمان را می‌بینیم! حركات ما روی همان تخته كه حالا بعد از انجام مرحله‌ی كروماكی، می‌بینیم روی عرشه ایستاده‌ایم و تصاویری از دریای طوفانی پشت سر ما دیده می‌شود و چند تصویر از ناخدای كشتی و چند ملوان در نقاط دیگر عرشه با تصاویر ما تركیب شده و ما با همان لباس‌های خودمان به آدم‌هایی سرگردان بر روی عرشه، وسط یك طوفان خطرناك تبدیل شده‌ایم! 

باز هم از پله‌ها پایین می‌آییم. در پاگرد بعدی، گوینده اعلام می‌كند فیلمی درباره‌ی حمله‌ی كینگ‌كنگ در حال تولید است و به چند سیاهی‌لشگر برای حضور در آن نیاز دارند. از ما درخواست می‌كنند به عنوان سیاهی‌لشگر برویم سر صحنه! وارد اتاق تاریكی می‌شویم كه در مجاورت یك گروه فیلمبرداری قرار گرفته: رو‌به‌روی ما، پشت شیشه، سایه‌هایی از عوامل پشت‌صحنه‌ی یك فیلم حركت می‌كنند و پشت‌صحنه‌ی مفصل تولید فیلمی را می‌بینیم بر مبنای داستان كینگ‌كنگ!
ماكت كینگ‌كنگ به حركت درمی‌آید و گروه مشغول فیلمبرداری می‌شود. وقتی كینگ‌كنگ خشمگین می‌شود اتاق ما به لرزه درمی‌آید و صندلی‌هایی كه رویشان نشسته‌ایم می‌لرزند! یك بار هم اشیایی به سمت ما پرت می‌شود و به شیشه‌ی مقابلمان برخورد می‌كند كه باعث واكنش‌ ناخواسته‌ی ما می‌شود. 

دوباره از پله‌ها پایین می‌آییم و به اتاق صداگذاری و میكس می‌رسیم. گوینده از ما می‌خواهد پشت میكروفن بایستیم و به جای ستاره‌های فیلم‌های كلاسیك حرف بزنیم و دیالوگشان را دوبله كنیم... 

شرح با جزئیات كافه لومی‌یر و سینماتك قدیم هم بخش دیگر گزارش را تشكیل می دهد كه در نسخه كامل، می توانید بخوانید.

سینما تک جدید 

سینما تک جدید در خیابان برسی، هم ساختمانی پست مدرن و متفاوت دارد و هم در محله‌ای دور از مكان‌های آشنا و سمبل‌های مشهور شهر پاریس واقع شده، اما در عوض همه‌ی آنچه برای استفاده‌ی درست از قابلیت‌های یک سینما تک فعال لازم است در آن تعبیه شده: دو سالن نمایش به نام «سالن ژرژ فرانژو» و «سالن ژان اپستاین» در طبقه‌ی همكف قرار دارد، موزه و كتاب‌فروشی در طبقات دوم و سوم واقع شده، سالن بزرگی به اسم «سالن هانری لانگلوا» و آرشیو فیلم و كتاب هم در طبقه‌های چهارم و پنجم گنجانده شده. 

هر سال 2000 نوبت نمایش فیلم در سه سالن این مجتمع برگزار می‌شود. برنامه‌ی این روزهای سینماتك، مروری بر آثار دیوید لینچ است و وقتی ما رسیدیم قرار بود تا ساعاتی دیگر نسخه‌ی 35‌میلی‌متری اینلند امپایر نمایش داده شود. بر خلاف تصور اولیه‌ی ما كه انتظار داریم در چنین محافلی، فقط تعداد اندكی از فرهیختگان و مخاطبان خاص سینما حضور داشته باشند، صف درازی برای تهیه‌ی بلیت تشكیل شده بود.

و عجیب‌تر آن‌كه داخل موزه كه شدیم به گروه‌هایی از كودكان در سنین مختلف برخوردیم كه در غرفه‌های مختلف موزه، دور مربی‌شان حلقه زده یا روی زمین نشسته بودند و با علاقه به توضیحات او درباره‌ی ارتباط شعبده‌بازی با جلوه‌های ویژه (در توضیح فعالیت‌های ژرژ ملی‌یس) یا نحوه‌ی كار دستگاه‌های اولیه‌ی پخش فیلم متحرک گوش می‌دادند! به‌تدریج فهمیدیم سینماتك پاریس هنوز زنده است و مخاطبانی علاقه‌مند در گروه‌های سنی متفاوت دارد....
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین