کد خبر: ۱۲۱۴۳۶
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۸:۴۲

طنز: غلام همت آنم كه زیر چرخ كبود اگرچه له شود اما شكایتی نكند!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: طنز شبیه واكسن است؛ ویروس رقیق شده یک بیماری هولناک كه شما را مادام‌العمر از ابتلا به آن مصون می‌كند. البته باید جنبه داشته باشید و نیش اولیه سوزن آن را تحمل كنید. جایش در مجله خالی است. هرچند بچه‌های مجله سعی كردند پای بهترین‌های این عرصه را به همشهری جوان باز كنند تا شما از این مقوله دلچسب هم بی‌نصیب نمانید. اما این جماعت هر چه خوش‌ذوق‌تر، بیعار و تنبل‌ترند. ناصر فیض یكی از اعجوبه‌های این وادی است.

به نوشته مجلات همشهری، چند باری همین جا ذكر خیرش شده. تازگی شوخی شوخی با غزلیات حافظ هم شوخی كرده. امضایی ابداع كرده با عنوان «حافیظ» و تك بیت‌هایی ساخته كه برخی محشرند. شاید برخی را در پیامك‌ها و بلوتوث‌هایی كه دست به دست می‌چرخند دیده باشید. حیفم آمد چند تایی را برایتان ننویسم. در این روزگار «وانفسا» بی‌گمان لبخندی به لبتان می‌آورد و اغلب حرف دل بیشتر ما نیز هست؛ حرف دل‌هایی كه این‌طوری گفتنش دردسر كمتر و ثمر بیشتری دارد.

رویه چنین است كه مصراع‌های داخل گیومه – حال اول یا دوم – از حافظ و مصرع دیگر از ناصر است. تک بیت‌ها از غزل‌های مختلفند. برای آنكه تعداد بیشتری را نقل كنید، پی هم نوشتمشان. بین هر بیت اما فاصله‌ای گذاشته‌ام، بخوانید و حالش را ببرید.

1. «به آب روشن می عارفی طهارت كرد»/ و رفته رفته به این كار زشت عادت كرد...
2. «برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر»/ لیلی آمد دم در، گفت: بیا! برق آمد!...
3. «داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید»/ صد و یك عیب چو شد، دلق من از كار افتاد... 

4. «مشكل خویش بر پیر مغان بردم دوش»/ گفت: دنیا شده از مشكل پر، این هم روش... 

5. «در آستین مرقع پیاله پنهان كن»/ كه چوب و غیره در آن ناگهان فرو نكنند... 6. «اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را»/ به دستش می‌دهم كاری كه بار آخرش باشد... 

7. «چه خوش صید دلم كردی، بنازم چشم مستت را»/ ولی از روی پایم خواهشا بردار دستت را... 

8. «خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد»/ بعد از این آب خرابات چه آبی بشود... 

9. «غلام همت آنم كه زیر چرخ كبود»/ اگرچه له شود اما شكایتی نكند... 

10. «صوفیان واستدند از گرو می همه رخت»/ بنده از شرم شدم پشت درختی پنهان... 

11. «جمیله‌ای است عروس جهان، ولی مگذار»/ كه این زمان حركت‌های او شود موزون... 

12. «پیرهن چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست»/ آن‌قدر عربده زد، آبروی ما را برد... 

13. «دستی به جام باده و دستی به زلف یار»/ پس من چگونه پیرهنم را عوض كنم؟... 

14. «سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌كرد»/ بی‌خبر بود كه ما مشترك كیهانیم!... 

15. «دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک»/ رند باید چیز دیگر را نگهداری كند... 

16.«چمن خوش است و هوا دلكش است و می بی‌غش»/ مرا فقط نگرانی ز گشت ارشاد است...
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین