آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه خراسان در سرمقاله خود با عنوان «مکتب ایرانی، جزایر ایرانی و قبضهای ایرانی» نوشت:
*در این روزها خبرها و گزارشهای مختلف درباره تصمیم امارات برای دستاندازی به جزایر سه گانه تا ابد ایرانی ،کم انتشار نیافته است، با این حال نه جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به عنوان موسس و نه هیچ یک از مروجان مکتب ایرانی، درباره ضرورت بیچون و چرای حراست از تمامیت ارضی ایران و اتخاذ واکنشی در خور نسبت به تحرکات امارات سخنی نگفتهاند. جای این شگفتی واقعا وجود دارد که اگر ایران و تمامیت ارضی آن محور و گوهر مکتب ایرانی نیست پس این مکتب از چه رو وصف «ایرانی» را برای خود برگزیده است.گمان نمیکنم این شگفتی تنها به خاطر ما خطور کرده باشد، شاید سفیر امارات در تهران نیز از خود بپرسد که چرا این روزها به وزارت خارجه احضار و مراتب اعتراض مقامهای کشورمان به وی ابلاغ نشده است؟
*از هنگامی که جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر رئیسجمهوری با طرح مکتب ایرانی طرحی نو در مکاتب جهان در انداخته اند، مدت قابل توجهی میگذرد اما مولفهها و وجوه گوناگون این مکتب نه برای اصحاب مطبوعات و نه برای خوانندگان مطبوعات چندان روشن نشده است. فرض ما در این یادداشت این است که طبعا سجایای اخلاقی باید جایگاهی رفیع در مکتب ایرانی داشته باشد. براساس این فرض رفع مشکلات مردم را وظیفه ای غیرقابل کتمان برای موسس و پیروان مکتب ایرانی میدانیم و از موسس محترم یعنی جناب آقای مشایی میخواهیم برای رفع یکی از این مشکلات که از قضا گریبانگیر تعداد قابل توجهی از هم وطنان ایرانی، البته در برخی شهرها همچون مشهد شده است، اقدام کنند. بیشک، رئیس دفتری توانمند همچون جناب آقای مشایی میتوانند با تعاملی سازنده با سایر دستگاههای اجرایی، مشکلات به وجود آمده از نحوه محاسبه گاز بها در برخی قبوض را که به عملکرد عالی دولت در اجرای هدفمندی یارانهها لطمه میزند رفع کنند و به عیان نشان دهند که مکتب ایرانی صرفا برای اهداف سیاسی ناگفته تاسیس نشده، بلکه در رفع مشکلات عینی مردم نیز کارآمد و راهگشاست.
*فارغ از این تاکنون ندیدهایم مکتب ایرانی گرهی از مشکلات روزمره مردم گشوده و تمام قد در برابر جسارتهای بیگانگان ایستاده باشد، موسس و مروجان مکتب ایرانی را با کمال احترام به پاسخ گفتن به این سوال فرا میخوانیم که چرا تاکنون نتوانستهاند این مکتب را در کلام امام و خلف صالحش بیابند و استدلالهای خود را با تکیه به تصریحات این دو بزرگوار قوت بخشند. آیا تاکنون در گفتارها و نوشتارهای چمرانها، باکریها، همتها، کاوهها، باقریها و ... که ایران و ایرانی همواره مدیون مجاهدتها و رشادت های دلاورانه آن هاست، اثری از آثار مکتب ایرانی یافتهاید؟