آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه کیهان در شماره روز شنبه 21 خردادماه خود به تبیین راهبرد اصلی آمریکا در مقابل ایران پرداخت.
به گزارش آفتاب، سرمقاله نویس روزنامه کیهان راهبرد اصلی آمریکا در ایران را نه تقابل نرم و نه تقابل سخت، که «عملیات اطلاعات پایه» یا «نیمه سخت» میداند و در تبیین این موضوع مینویسد: «فتنه 88 زمان آزمون بود. آمریکاییها باید تست میکردند تا ببینند از آنچه با این همه زحمت فراهم آوردهاند چه نتیجه ای میتوانند گرفت.
در بخش اجتماعی پروژه حتی یکی دو ماه هم دوام نیاورد. مردم به سرعت به دروغ گویی جریان فتنه پی بردند و از آن جدا شدند و آنچه باقی ماند -آنطور که مثلا در واقعه عاشورای 88 دیدیم- همان بخش سازمان یافتهای بود که حالا دیگر در هماهنگی کامل عملیاتی با ضد انقلاب خارجی و سرویسهای غربی و یا شاید بهتر باشد بگوییم تحت فرمان آن عمل میکرد.
بااز دست رفتن بدنه اجتماعی که سران فتنه از طریق دروغگویی و مظلومنمایی فراهم آورده بودند، عملا بخش «نرم» پروژه براندازی به بن بست رسید.
عملیات نرم اساسا مبتنی بر دو رکن حضور مردم و پروژه سازی رسانهای است که فتنهگران به فاصله چند ماه از 22 خرداد 88 دیدند که در هر دو حوزه ناتوان شدهاند.
عملیات سخت (درگیری نظامی) هم که اساسا هیچ وقت در دستور کار طرف غربی قرار نداشت چرا که به خوبی میدانستند نه امکان پذیر است و نه به نتیجه مورد نظر آنها ختم میشود.
تنها گزینه باقی مانده چیزی است که آمریکاییها خود آن را «عملیات اطلاعات پایه» یا «نیمه سخت» نامیدهاند و طیفی از اقدامات از خرابکاری و ترور گرفته تا عملیات سایبری را در بر میگیرد.
تبدیل شدن عملیات نیمه سخت به راهبرد اصلی آمریکا در مقابل ایران به چند دلیل بسیار مهم رخ داده است.
نخست اینکه آمریکاییها احساس میکنند باید انرژی خود را روی کند کردن تواناییها ایران از طریق عملیات ایذایی متمرکز کنند تا به این ترتیب از سرعت ایران کاسته شود و برای پروژه اصلی آنها که ایجاد نارضایتی از طریق تلفیق شکافهای سیاسی و مشکلات اقتصادی در بلند مدت است، زمان فراهم شود.
دوم، اکنون تمرکز غرب بر افزایش نارضایتیها از طریق ایجاد اختلال در روند جاری امور، انجام خرابکاری و غافل کردن دولت از روند خدمت رسانی است.
تنشهای سیاسی هم که پی در پی از جانب برخی گروههای سیاسی مشکوک تولید میشود به این فرایند کمک کرده است.
و سوم، اکنون برای غربیها کاملا روشن است که در شرایط عدم همراهی مردم تنها راه پیش پای آنها این است که دوباره به گروهکهای دست ساز خود مراجعه کنند و از این گروهکها هم کاری بیش از عملیات ایذایی ساخته نیست.
آمریکاییها میدانند که این نوع از عملیات نهایتا تاثیر بسیار ناچیزی روی محاسبات راهبردی ایران دارد اما احساس میکنند همین که برای مدتی جامعه امنیتی ایران را مشغول کنند و برای دوستان خود در داخل دلگرمی و حاشیه امنیت ایجاد نمایند، ارزش ریسک کردن را دارد.
تمام عملیاتهای ترور، انفجار، بمبگذاری و خرابکاری که ظرف دو سال ما بعد فتنه در ایران انجام شده در چارچوب پروژهای قرار دارد که در این نوشته بسیار به اجمال توصیف شد و اقدامات اخیر دستگاه امنیتی نشان میدهد روی آن اشراف کامل وجود دارد».