کد خبر: ۱۳۳۲۱۵
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۶

عسگری: جبهه پایداری و جریان انحرافی با هم تقابل می‌کنند

شهردار شدن احمدی‌نژاد با حمایت‌ ناطق، باهنر و لاریجانی میسر شد
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- حامد طبیبی(روزنامه شرق): چهره‌هایی که در تشکیلات سنتی جناح راست فعالیت کرده‌اند، چه در مقام ادبیات و چه در جایگاه عمل، تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای نسبت به جوان‌تر‌هایی دارند که بعدها با نام اصو‌ل‌گرایی به ایجاد ساختار تشکیلاتی برای خود پرداختند. شاید همین تفاوت‌ها بود که در نیمه سال 87، بحث دولت وحدت ملی با حضور فردی مانند علی‌اکبر ناطق نوری را بر سر زبان بخشی از سیاسیون انداخت تا نوعی عقل‌مداری مدارا‌گونه در فضای سیاسی و مدیریتی کشور ملاحظه شود؛ اتفاقی که رخ نداد. 

علی عسگری از جمله چهره‌های نزدیک به طیف میانه‌رو جناح راست که کار سیاسی را از مشهد و در کنار یکی از بزرگان این جریان یعنی آیت‌الله واعظ‌طبسی آغاز کرد. او در انتخابات مجلس هفتم، از مشهد راهی مجلس شد و امروز، مشاور رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام است. او که از حامیان جدی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی است، در گفت‌وگو با «شرق»، از تلاش‌های جریانی که آنها را مدعی اصول‌گرایی می‌نامید، برای بر هم زدن وحدت این جناح سیاسی سخن گفت. او به برخی وقایع هم اشاره کرد که تاکنون کمتر برای افکار عمومی باز شده است.

‌بعد از انتخابات تعیین‌کننده دوم خرداد 76، شورای اول، مجلس ششم و انتخابات سال 80 که جناح راست چهار ناکامی پیاپی را تجربه کرد، گروه‌هایی از جناح راست که جوان‌تر بودند، اعلام موجودیت کرده و بزرگان جناح راست که عموما در جامعه روحانیت حاضر بودند را به باد انتقاد گرفتند که «ایده‌ای برای پیروزی ندارید، دوران شما به سر آمده و باید بازنشسته شوید.» این اولین زمزمه جوان‌ترها بود تا از چهره‌هایی که فراز و فرودهای دو دهه قبل را تجربه کرده بودند و به نوعی به عقلانیت سیاسی رسیده بودند، عبور کنند. این فرآیند عبور چطور آغاز شد؟ 

پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد و رقابت آقای ناطق نوری با آقای خاتمی – که من ریاست ستاد آقای ناطق در استان خراسان را بر عهده داشتم – آقای ناطق یک کار بدیع اخلاقی انجام داد و پس از آنکه ستادها به ایشان خبر دادند که انتخابات را به رقیب واگذار کردیم - به رغم اینکه شمارش آرا نهایی نشده بود- پیام تبریک برای آقای خاتمی فرستاده و بر اساس قاعده کار سیاسی، پیروزی رقیب را تبریک گفته و اعلام کردند برای اعتلای کشور، حاضرند هر نوع مشاوره‌ای که لازم است در اختیار دولت اصلاحات قرار دهند. پس از آن آقای ناطق جلساتی را ساماندهی کرد که گستره بیشتری را شامل می‌شد و اکثر احزاب و جریانات سیاسی رقیب اصلاحات هم که به نحوی به ایشان اتکا داشتند، در آن حاضر بودند. البته روند گسترش آن تدریجی بود و از دل آن، شورای گسترده‌ای که تحت همین نام در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم فعالیت کرد، شکل گرفت. 

‌با این حساب زمان تشکیل شورای هماهنگی به عنوان یک حرکت انسجامی و واحد، بعد از 76 بوده است. پس شورای هماهنگی که سال 84 به منصه ظهور رسید و قرار بود به فرآیند انتخاب کاندیدای واحد جناح راست برسد -که ناکام ماند- هشت سال سابقه کار داشته است؟ 

بله. ایشان تزی داشتند که نه تنها نباید از شکست ناراحت شد، بلکه آن را پلی برای یک همگرایی و هم‌افزایی قرار داد. شاید کمتر به آن اشاره شده باشد که آغاز حیات سیاسی جدی آقای احمدی‌نژاد هم با مدیریت همین شورا به نتیجه رسید و محصول انسجام اصول‌گرایان بود نه پراکندگی آنها. 

‌انتخابات شورای دوم؟ 

بله و البته انتخابات مجلس هفتم که ما توانستیم با مدیریت و پشتیبانی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، وارد مجلس شویم. اینها از آثار و برکات کاری آقای ناطق در آن برنامه‌های تشکیلاتی منسجم بود که همان‌طور که گفتید به انتخابات سال 84 رسید. 

‌اما گفته شده سازماندهی آن انتخابات در جبهه پیروان خط امام و رهبری صورت گرفت و آقای احمدی‌نژاد هم مسئول اجرایی آن انتخابات بود. حامیان سابق دولت که امروز در جبهه موسوم به پایداری جمع شده‌اند، می‌گویند در شورای دوم و مجلس هفتم، اتفاقاً آن ساز و کار سنتی «معیوب» را کنار زده و با تابلوهای جدیدی چون آبادگران و با فعالیت جریانی مانند ایثارگران، عمل کردند و ساز و کار آقای ناطق جواب نداد. 

کسانی که مدعی این موضوع هستند که آبادگران نقش‌آفرین شد و احمدی‌نژاد هم محور آبادگران قرار گرفت، ناشی از نوعی خود‌شیفتگی و البته توهمات آنهاست. واقعاً در آن دو انتخابات، آقای ناطق و مجموعه همراه ایشان شب و روز نداشتند. حتی چند نوبت به مشهد آمدند برای اینکه کار تشکیلاتی را به سامان برسانند. در انتخابات شوراها جبهه پیروان به همراه چند گروه دیگر مانند جامعه اسلامی مهندسین، زیرمجموعه و عضو شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بودند. یعنی مدیر ارشد و محور جریان، جناب آقای ناطق بود و آقای باهنر هم مدیر اجرایی. آقای احمدی‌نژاد هم به عنوان یک عضو عادی، مشغول فعالیت تشکیلاتی و حزبی بود و برخلاف مباحث امروز، علاقه زیادی هم به آن نشان می‌داد. البته اگر دقت کنید، خود شهردار شدن آقای احمدی‌نژاد هم با حمایت‌ها و رایزنی‌های آقایان ناطق، باهنر و حتی علی لاریجانی میسر شد. 

‌‌نقش تشکیلات جامعتین که همواره پدر معنوی جریانات راست به شمار می‌رفتند، چه بود؟ 

آقای ناطق نوری عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است و طبیعی بود که حرکت ایشان مورد حمایت روحانیت مبارز و جامعه مدرسین قرار بگیرد و به عنوان یک نیروی انقلابی که همه جریانات سیاسی و حتی اصلاح‌طلبان وی را قبول داشتند و قاعده کار سیاسی را هم بلد بود نقش مهمی در تنظیم ساز‌و‌کارهای سیاسی درونی اصول‌گرایان داشت. اینکه دوستان در این شش‌سال مدام مدعی شده‌اند که احمدی‌نژاد نماینده گفتمان انقلاب است و اصول‌گرایان از او هیچ حمایتی نکرده‌اند به طنز بیشتر شبیه است. من فراموش نمی‌کنم که او به عنوان عضو رابط شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، چند بار به خراسان آمد وبه عنوان یک رابط تشکیلاتی با یک استان فعالیت می‌کرد؛ اما بعد از روی کار آمدن مجلس هفتم که با کار تشکیلاتی آقای ناطق شکل گرفت، فضا عوض شد. برخی مدعیان امروز که حتی در خواب هم نمی‌دیدند نماینده شوند اولین هدف خود را آقای ناطق قرار دادند. آنها سعی کردند با ریش‌سفیدی آقای ناطق مقابله کنند. فراموش نمی‌کنم در مجلس هفتم و در جلسه فراکسیون اصول‌گرایان، آقای ناطق تشریف آوردند و این افرادی که تازه مدعی اصول‌گرایی شده بودند، از مدت‌ها قبل علیه آقای ناطق رسماً موضع‌گیری می‌کردند و فضا را تشدید کرده بودند. در آن جلسه انصافاً به آقای ناطق سخت گذشت. 

‌دستور کار جلسه چه بود که حضور آقای ناطق را ضروری کرده بود؟ 

آقای ناطق تلاش می‌کرد تا اصول‌گرایان به یک ساز‌و‌کار مشخص برای انتخاب کاندیدای واحد و مورد پسند عامه برای انتخابات ریاست‌جمهوری نهم برسند. جالب اینجاست که مدعیان اصول‌گرایی از تلاش‌های آقای ناطق برای نفی آقای هاشمی نیز بهره بردند. با توجه به فعالیت‌های گسترده‌ای که در شهرداری، شورای شهر و برخی نمایندگان مجلس برای پذیرش آقای احمدی‌نژاد به شورای هماهنگی نیروهای انقلاب آغاز شده بود، وی هم جزو فهرست شش نفره قرار گرفت. قرار بر این بود که این کاندیداها کار کنند و هرکدام که در افکارسنجی‌ها محبوبیت بیشتری داشت، بماند و بقیه کنار بروند. افرادی که اطراف آقای احمدی‌نژاد جمع شده بودند علاقه‌ای به همکاری با شورای هماهنگی نشان نداده و قاعده کار بازی را به هم زدند. آنها کار را به جایی رساندند که آقای دکتر ولایتی قهر کرد و با آقای لاریجانی هم که بعدها مورد نظر آقای ناطق، باهنر و اکثریت جناح راست قرار گرفت، وارد تقابل شدند. 

‌دیدگاهی که مطرح می‌کردند عدم بی‌طرفی شورای هماهنگی بود و مدعی بودند که نظرسنجی‌هایی که شما در شورای هماهنگی به آن استناد می‌کردید، توسط صدا و سیما انجام شده و دارای گرایش غیرواقعی به علی لاریجانی است. این موضوع را می‌پذیرید؟ 

البته که نه. شرایطی که به انتخاب آقای احمدی‌نژاد منجر شد، کاملاً متفاوت بود و در مرحله دوم نیز، تخریب‌ها علیه آقای هاشمی به حد بی‌سابقه‌ای رسیده بود. مدعیان اصول‌گرایی به هیچ صراطی مستقیم نبودند. در واقع آنها انسجام‌گریز بودند در حالی‌که حیات سیاسی خود را مرهون همین انسجام می‌دانستند که آقای ناطق بانی آن بود. در خصوص رفتارهای غیرقابل تصور آنها بهتر است خاطره‌ای را نقل کنم تا موضوع بهتر جا بیفتد. در همان مقطع آقای مهدوی‌کنی صحبت اخلاقی کردند و تاکید ایشان این بود که اصول‌گرایان خوب است که حرف پدر پیر خود را بشنوند و وحدت داشته باشند. یادم نمی‌رود در همان مقطع یکی از آقایانی که امروز جزو جبهه پایداری است، پیغامی به من داد تا برای آیت‌الله مهدوی‌کنی ببرم. جالب است که او نماینده مجلس هفتم و مدافع داغ احمدی‌نژاد بود اما حالا که دیدند احمدی‌نژاد مورد انتقاد است و جایگاه سابق را ندارد، تاکتیک عوض کرده است. 

‌پیغام چه بود؟ 

گفت شما که روحانی هستید و با این پدر بزرگ‌ها حشر و نشر دارید به آنها تذکر بدهید که دوران پدربزرگ‌ها به پایان رسیده و بهتر است بازنشسته شوند تا ما کار را به شکلی که خودمان می‌دانیم، به پیش ببریم. 

‌یعنی برای نامیدن چهره‌های با تجربه جناح راست، از واژه پدربزرگ استفاده کرد؟ 

بله، چون جناب آقای مهدوی‌کنی از روی خضوع از این تعبیر زیبا استفاده کرده بودند که به نصیحت پدر پیرتان که پای او لب گور است، توجه کنید، آن فرد هم از واژه پدربزرگ برای نامیدن آقای مهدوی‌کنی استفاده کرد. امروز هم می‌بینید که آقای مهدوی‌کنی به صورت اخلاقی وارد سیاست شده است. او هم مانند آقایان ناطق و هاشمی مورد جفای این گروه تندرو قرار گرفته و در چند سال اخیر، اصول‌گرایان برکات محور بودن ایشان را از دست دادند. حتی به یاد دارم که آقای هاشمی هم در آن مقطع تاکید داشتند که اگر روی آقای ولایتی اتفاق‌نظر صورت بگیرد، اصلاً کاندیدا نمی‌شوند و خودشان هم برای آقای ولایتی تبلیغ می‌کنند تا بر اهمیت انسجام سیاسی جریانات تاکید کنند. بعدها در مورد آقای علی لاریجانی هم همین نظر را داشتند اما وقتی دیدند که یک گروه و جریان خاص قاعده بازی سیاسی را بر هم زدند، محکم ایستادند و در صحنه رقابت‌ها – به‌رغم میل باطنی- حضور یافتند. 

‌چرا با گذشت شش سال، این جریان امروز هم به انسجام‌گریزی علاقه نشان می‌دهد؟ 

این جزو ویژگی‌های آنهاست. آنها امروز هم با آقای مهدوی‌کنی همراهی ندارند. در ظاهر ناچار شدند بعد از اعلام موجودیت خود به خدمت آقای مهدوی‌کنی برسند اما بسیار بعید است که به محوریت ایشان تن بدهند. آنها به دنبال جریان‌سازی از نوع جدید هستند تا بتوانند خواسته‌های خود را با عنوان اصولگرایی، بار بر مردم و اصولگرایان واقعی کنند. 

‌مشکل اینها با راست سنتی و انسجام با چهره‌های با تجربه‌ای که سال‌ها کار سیاسی کرده‌اند و مسئولیت داشته‌اند، در کجاست؟ در شرایطی که در برخی مقاطع، حتی اصلاح‌طلبان از حضور این چهره‌ها در فضای سیاسی و رقابت صحیح سیاسی با آنها استقبال کرده‌اند، چرا جریانات خاص مورد اشاره شما، انسجام‌گریزی را ترجیح می‌دهند؟ 

مشکل اصلی افراد نیستند، بلکه تفکر افراطی است تاکنون با موج‌آفرینی و مدیریت شوک در عرصه سیاسی توانسته به خواسته‌های قدرت‌طلبانه خود نایل شود. آن چیزی که رسیدن به قدرت را از هر راهی نهی کرده و از رفتارهای غیراخلاقی در سیاست پرهیز می‌دهد، نقش‌آفرینی چهره‌ها و روحانیون اخلاق‌گرا و دارای صداقت سیاسی هستند. جریان افراطی مذکور به چشم مانع به اینها می‌نگرند و در نتیجه سعی آنها بر این است که خود را ارزشمدار معرفی کنند اما برای رسیدن به قدرت، نه تنها تخریب رقیب، بلکه از نفی و عبور از بزرگان جریان اصول‌گرا هم ابایی ندارند. 

‌فکر نمی‌کنید اشکال کار از ساز‌و‌کار درونی خود شماست؟ حتی اجازه داده نمی‌شد تا رقیب شما یعنی اصلاح‌طلبان، انتقادات اصولی از روش‌ها را مطرح کند. شش سال بعد خود شما به حرف آنها رسیدید. 

یکی از مشکلات نظام و انقلاب در مقطع فعلی، وجود احزاب قوی و کارآمد است. اگر در دو طیف سیاسی که دارای سلایق مختلف سیاسی و پایگاه اجتماعی منحصر به خود هستند اما کلیات و مشترکات را همیشه مورد نظر دارند، قاعده مورد نظر مرحوم بهشتی و کسانی که قانون اساسی را وضع می‌کردند، پذیرفته می‌شد و احزابی مانند عدالت و توسعه ترکیه یا مانند خود حزب جمهوری اسلامی را پایه‌گذاری می‌کردند مشکل به وجود نمی‌آمد. شما خدمات حزب جمهوری و اثر‌گذاری تشکیلاتی آن را دیده‌اید. 

‌اما دیدگاه‌های حزب‌گریز بیشتر شد. این موضوع چه ربطی به جریانات سیاسی دارد؟ در دوران اصلاحات با فضای ایجاد شده، تلاش شد تا تفکر تحزب نهادینه شود اما پس از آن، آیا این روند ادامه یافت؟ 

اگر مشی آقای بهشتی در دستور کار بود، امروز احزاب کارآمدی داشتیم. آقای بهشتی عقیده تشکیلاتی عجیب زیادی به حزب داشت و به گونه‌ای برای راس هرم نظام، این امر را جا انداخته بود که امام می‌فرمودند حزب ما (حزب جمهوری اسلامی) می‌خواهد آمال انبیا را محقق کند و امام همیشه از طریق آقای هاشمی و شهید بهشتی به حزب کمک مالی می‌کرد. با این تجربه که روحانیت عزیز داشتند اگر کمی صبر به خرج داده می‌شد و دو حزب جدی با رعایت اصول شکل می‌گرفت، کار به اینجا نمی‌رسید که شاهد ائتلاف‌های موسمی و ظهور نیروهای خلق‌الساعه در جامعه باشیم. مشکل اینجاست که چون اینها دارای تشکیلات شفافی نیستند، قوه قضاییه هم نمی‌تواند با دروغ‌ها و ایجاد تنش این جریان خاص در فضای سیاسی مقابله کند و آنها خود را مصون نگه می‌دارند. آنها از خلأ تشکیلاتی کشور بهره‌جویی می‌کنند. 

‌این تغییر مواضع ناگهانی که در اینها دیده می‌شود، باید کار انسجام را ساده‌تر کند. به هر حال اینها خرج خود را از آقای احمدی‌نژاد سوا کرده‌اند و رهبران جریان راست شاید بتوانند آنها را به تغییر موضع مجاب کنند. 

همان‌طور که اشاره کردید تغییر موضع در اینها بسیار سریع اتفاق می‌افتد چون فاقد مرام‌نامه مشخص هستند اما تنها با جریاناتی همسو می‌شوند که منافع آنها را تامین کنند. من در بخشی از این گفت‌وگو اشاره کردم که آنها، چهره‌های روحانی معتدل و غیرافراطی را مانع خود می‌بینند. تغییر موضع این دسته از جریانات هم جالب است تا دیروز اینها آقای احمدی‌نژاد را ذخیره الهی و معجزه هزاره سوم می‌نامیدند و خودشان برای روی کار آمدن او همه کار کردند. اما امروز جریان‌سازی می‌کنند که آقای احمدی‌نژاد بعد از دورکاری و خانه‌نشینی 11‌روزه‌ای که داشت حتی در سفرهای استانی هم کسی برای او دست تکان نمی‌دهد. همان‌طور که همه دیدید امروز هم خود را در قالب جبهه پایداری تقویت می‌کنند تا بر اسب مراد سیاست سوار شوند. 

‌این تحلیل وجود داشت که مشایی و حلقه اطرافیان او، عامل اصلی عدم همراهی رییس دولت و دیگر نزدیکان این جریان با رهبران جناح راست هستند و او نمی‌خواهد حرکت منسجمی باشد چون در این صورت، جریان حامی دولت باید به اندازه وزنش سهم می‌گرفت. اما این چهره‌های عملیاتی‌تر که امروز از دولت بیرون گذاشته شده‌اند این شیوه را پی می‌گیرند. 

امروز باید به بحث جریان انحرافی و جبهه پایداری به طور جدی نگریسته شود. با توجه به اینکه جریان موسوم به انحرافی‌-‌اعضای جبهه پایداری را به عنوان اخراجی‌های دولت از کار برکنار کرده و دیگر اینها را در دولت نمی‌پذیرد و از طرف دیگر هم افراطی‌گری‌ها باعث شده که اینها نتوانند در میان اصول‌گرایان معتدل، پایگاهی برای خود دست و پا کنند، سعی کرده‌اند با استفاده از آیت‌الله مصباح وارد میدان فعالیت سیاسی شوند. جالب است که در هر دو مقطع هم خود را اصول‌گرایان راستین نامیده و خودشان را از تک‌و‌تا نمی‌اندازند. من نام اینها را گذاشته‌ام «اصولگرایان دایمی». اینها هم در مقطعی آقای احمدی‌نژاد را تجلی اصول‌گرایی و ذخیره الهی می‌دانستند اصول‌گرا بودند و هم امروز که جریان موسوم به انحرافی را اطراف او می‌بینند باز هم خود را بیش از دیگران اصول‌گرا می‌دانند و نقشی در به وجود آمدن این وضعیت برای خود قایل نیستند. چون در حرف، مدعایی هم نیست و هر کسی می‌تواند هر چه دلش خواست بگوید! 

‌این بحث مطرح شده که به رغم اینکه 190 نماینده مجلس از آقای مهدوی‌کنی حمایت کرده‌اند و گروه‌های شناسنامه‌دار‌تر جریان راست کنارش هستند، با این همه اتفاقی که برای شورای هماهنگی نیروهای انقلاب افتاد و باعث کناره‌گیری آقای ناطق از فعالیت رسمی سیاسی شد، برای آیت‌الله مهدوی‌کنی هم بیفتد. تحلیل شما چیست؟ 

با منشور اصول‌گرایی که جامعتین (روحانیت مبارز و جامعه مدرسین) آن را تدوین کردند و ورود آنها و آیت‌الله مهدوی‌کنی که جریانات تازه ظهور‌کرده مدعی اصول‌گرایی را بهتر از همه می‌شناسند، جریان اصول‌گرا و بسیاری از نیروهای آن امیدوار شده‌اند که با محوریت آقای مهدوی‌کنی، انصاف و سلامت رفتاری را در عالم سیاست دنبال کنند و با توجه به اینکه عوامل افراطی با برخی رفتارهای خود در سال‌های اخیر، باعث ضربه به اصولگرایی شدند، نوعی بازسازی و ترمیم صورت بگیرد. در حال حاضر هم باز تعریف جریان اصولگرا توسط آقای مهدوی‌کنی به خوبی انجام می‌شود. از سوی دیگر این دو جریان انحرافی و جبهه پایداری در تقابل با هم وارد شده‌اند که التهاب‌آفرین است. 

‌یعنی پیش‌بینی شما این است که آنها با یکدیگر نوعی تقابل خواهند داشت؟ 

شکی نیست که با هم تقابل خواهند داشت و تقابل آنها که هر دو خود را اصول‌گرا می‌دانند در شکل افراط‌آمیزی صورت می‌گیرد. نتیجه آن، این است که جریان اصلی و متعادل اصول‌گرایان آسیب ببیند. موضع‌گیری‌های اینها علیه هم نیز جالب است. اعضای جبهه پایداری از سوءاستفاده از مسایل مالی توسط جریان انحرافی در دولت برای انتخابات و مقاصد سیاسی سخن می‌گوید و توزیع سهام عدالت و یارانه‌ها را عامل آن می‌داند. سوال ما از اینها این است که شما که در دولت و مجلس میدان‌دار بودید چرا گذاشتید شرایط به این صورت پیش برود و دولت در میان مردم با این شیوه‌ها پول توزیع کند که اثر چندانی هم بر تولید ثروت که مد نظر مقام معظم رهبری هم هست، نداشته باشد. اینها تا موقعی که در دولت حاضر بودند هیچ انتقادی نمی‌کردند و حالا که از قافله جا مانده‌اند، سر و صدای آنها بلند شده است. نگرانی اصولگرایان این است که جبهه پایداری ممکن است در افراطی‌گری، از جریانات دیگر هم حرکت تند‌تری داشته باشد. 

‌به باور شما، فضای سیاسی این نوید را می‌دهد که فارغ از موضوع انتخابات، افرادی که باتجربه و معتدل هستند میدان‌دار شوند تا نوعی عادی‌سازی در شرایط صورت بگیرد؟ 

آقای مهدوی به رفتارشناسی این جریانات افراطی مدعی اصول‌گرایی وارد است و اگر آقای مصباحی‌مقدم می‌گوید آقای عارف و اصلاح‌طلبان بیایند برای این است که انتخابات رقابتی و آزاد مدنظر قرار بگیرد. 

‌بحث من انتخابات نیست؛ اصلاح‌طلبان توسط بزرگان خود در این‌باره اعلام موضع کرده‌اند و شروطی دارند. بحث من بازگشت عقلانیت به فضای سیاسی و طرد گروه افراطی است. 

اگر انتخابات آزاد، سالم و مشارکت‌جویانه باشد و همه دلسوزان به عرصه ورود کنند موضوع کاملاً متفاوت خواهد شد. همان‌طور که گفتید آنهایی که امروز در حال ارزیابی هستند و نگاه می‌کنند چه اتفاق سالمی می‌افتد، باید بدانند افراطی‌ها آمده‌اند که مانع عادی شدن شرایط شوند. آنها نمی‌گذارند مکتب فکری امام یعنی مردمسالاری دینی و میزان رای ملت است، مد نظر قرار بگیرد و با هوچی‌گری سعی در بر هم زدن حرکت‌های عقلانی دارند که انسجام اخیر، یکی از آنهاست. 

‌به هر حال روش مدنظر آنها جواب داده است؟ 

برداشت من این است با توجه به شناختی که مردم از اینها به دست آورده‌اند دیگر این تاکتیک‌ها جواب نخواهد داد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین