آفتابنیوز : 
قطعاتى كه در اين كنسرت مهم نواخته خواهند شد به ترتيب عبارتند از: اورتورى از آثار «كارل ماريا فون وبر» به نام Eurqante، كنسرتو ويولن اثر «آنتونين دورژاك» و بالاخره سمفونى دوم اثر آهنگساز بزرگ فنلاندى «يان سيبليوس» اين مطلب نگاهى دارد به زندگانى و عرصه تأثيرگذارى اين چند آهنگساز:
كارل ماريا فون وبر و اووتور (Overture) Eurqante:
اين آهنگساز برجسته به تاريخ هجدهم نوامبر سال ۱۷۸۶ در آلمان متولد شد و به تاريخ پنجم ژوئن سال ۱۸۲۶ در لندن چشم از جهان فروبست. اورتورى كه قرار است از او اجرا شود حدوداً ميان سالهاى ۱۸۲۲ تا ۱۸۲۳ تصنيف گشته است و نخستين اجراى آن برمى گردد به تاريخ بيست و پنجم اكتبر همان سال كه خود آهنگساز در نقش رهبر اركستر نقش ايفا كرد. اين نكته نيز بسيار حائز اهميت است كه اورتور Eurqanthe در حدود ۱۱۳ سال پيش به رهبرى «والتر دارموش» در مجموعه كارنگى هال و توسط اركستر سمفونيك نيويورك اجرا شد.
مى توان گفت كه اين قطعه اغلب سازهاى موجود در يك اركستر بزرگ را طلب مى كند. سازهايى كه در اجراى اين اثر به كار مى روند عبارتند از: دوفلوت، دو ابوا، دوكلارينت، دو فاگوت، چهار هورن، دو ترومپت، سه ترومبون، تيمپانى و البته مجموعه كامل سازهاى زهى شامل بر دو گروه ويولن اول و ويولن دوم، گروه آلتوها، گروه ويلنسل ها و بالاخره گروه كنترباس هاى غول پيكر.
لازم به ذكر است كه Eurqnanthe درواقع اپرايى است در سه پرده كه در كنسرت اركستر سن پيترزبورگ تنها اولين قطعه اين اپرا كه اورتور نام دارد اجرا مى شود. البته اين سنتى است بسيار ديرينه. در واقع اورتور قطعه اى است اغلب سازى بدون حضور خوانندگان كه در ابتداى هر اپرا قرار مى گيرد و شنوندگان و حضار را در جريان حال و هوا وفضاى اپرايى كه قرار است بزودى بشنوند مى گذارد. درواقع اورتور اپرا نقش مهم و تعيين كننده اى در موقعيت يا شكست يك اپرا ايفا مى كند و نتيجتاً آهنگسازان توجه ويژه اى در تصنيف اورتور مبذول مى داشتند تا جايى كه اورتور به يكى از قطعات برجسته هر اپرا بدل گشته و حتى به طور جداگانه قابل اجرا است. چه بسا اپراهايى كه امروزه به كلى به دست فراموشى سپرده شده اند اما همچنان اورتور آنها در برنامه اركسترهاى معتبر جهان جاى دارد.
آنتونين دورژاك و كنسرتو ويولن اش
دورژاك به تاريخ هشتم سپتامبر سال ۱۸۴۱ در بوهميا چشم به جهان گشود و در روز نخست از ماه مه در سال ۱۹۰۴ درگذشت؛ مرگ وى در شهر پراگ رخ داد. كنسرتو ويولن دورژاك در گام لامينور نوشته شده است. تصنيف اين اثر بين ماههاى جولاى و سپتامبر سال ۱۸۷۹ صورت گرفته است. البته دورژاك يك سال بعد مجدداً اين اثر را بازنويسى و ويرايش كرد و در سال۱۸۸۲ آخرين تصحيحات اش را انجام داد. يك سال بعد از آن اين قطعه براى نخستين بار در شهر پراگ به اجرا درآمد. يازده سال پس از اين واقعه، مجموعه كارنگى هال ميزبان اين اثر بود كه در اين كنسرت «هنرى مارتيو» در نقش تكنواز ويولن ظاهر گشت.
دورژاك در حين تصنيف كنسرتو ويولن خود از راهنمايى ها و پيشنهادات ارزنده ويولنيست بزرگ مجار يعنى «يوزف يواخيم» بهره هاى بسيار برد. به اين ترتيب حاصل كار بسيار درخور توجه از آب درآمد. ويژگى هاى منحصر به فرد اين اثر باعث شده اند تا اهميت آن تا حد آثار جاودان در اين ژانر، برسد؛ يعنى كنسرتو ويولن هايى كه توسط بزرگانى چون مندلسون، چايكوفسكى و بروخ تصنيف گشته اند.
خصيصه هاى شاخص اين اثر موجب شده كه به جهاتى آن را با كنسرتو ويولن از يوانس برامز مقايسه كنند، گرچه ميان اين دو اثر تفاوت هاى چشمگيرى وجود دارد اما اگر در بررسى اين دو كنسرتو دقت نظر ويژه اى كه به راستى لازمه اين كار است به خرج داده شود، اهميت اين كار و به طور كلى وجه ضرورت اين گونه مقايسه ها مشخص خواهد شد.
يان سيبليوس و سمفونى دوم اش
سيبليوس به تاريخ هشتم دسامبر سال ۱۸۶۵ در فنلاند به دنيا آمد و پس از سپرى كردن عمرى به واقع پربار در سن نودويك سالگى به تاريخ بيستم سپتامبر سال ۱۹۵۷ در هلسينكى دار فانى را وداع گفت و جهان موسيقى را در سوگ خود نشاند.
سمفونى شماره دو سيبليوس ميان سالهاى ۱۹۰۱ و ۱۹۰۲ به رشته تحرير درآمده است و در همان سالى كه تصنيف اش به پايان رسيد به مورد اجرا قرار گرفت. طبق روال آن دوران، آهنگساز شخصاً رهبرى اجراى اين اثر را برعهده گرفت.
اركسترى كه اين سمفونى براى اجرا طلب مى كند تفاوت چندانى با اركستر قطعه نخست كنسرت ماه جارى اركستر فيلارمونيك سن پيترزبورگ، يعنى اورتور اپراى Eurqanthe اثر وبر ندارد، به غير از يك تفاوت و آن اضافه شدن ساز توبا، يعنى بزرگترين و بم ترين ساز از گروه سازهاى بادى برنجى است.
درواقع سيبليوس پس از دريافت كمك هاى مالى از سوى دولت در سال ۱۸۹۷ توانست وقت و انرژى خود را بر روى آثارى كه شخصاً مى پسنديد و سفارش دهنده اى نداشتند، متمركز كند. طبيعى است كه اگر اثر خاصى از سوى شخص يا ارگانى به يك آهنگساز سفارش داده شود، وى بنابر خواسته هاى سفارش دهنده موظف به رعايت بسيارى از اصول و قواعد بى ربط و بازدارنده و حتى گاهى مخرب خواهد شد و در نتيجه حاصل كار معمولاً اثر ماندگارى نخواهد بود بلكه تنها شخص يا ارگان سفارش دهنده با اجراى آن قطعه موسيقى به مقاصد خير يا شر خود خواهند رسيد. اما دست كم سمفونى هاى سيبليوس در اين مغاك گرفتار نيامده اند. آنها محصول اداره و نظر شخصى آهنگساز و از جمله برجسته ترين آثار وى مى باشند.
البته سمفونى هاى سيبليوس گرچه داراى شاخص هاى والاى موسيقايى هستند و از ابتداى پيدايششان همواره مورد توجه متخصصان موسيقى بوده اند اما هيچگاه آن محبوبيتى كه لايق آن بودند را كسب نكردند تا اينكه لئونارد برنشتاين فقيد با درك و توان حيرت انگيز خود اجراى سرى كامل سمفونى هاى سيبليوس در برنامه كارى اركستر فيلارمونيك نيويورك قرار داد و خود شخصاً در رأس اجراى اين آثار در مقام رهبر اركستر قرار گرفت و حاصل كار گنجينه اى بود كه به شنوندگان ارائه شد. از آن هنگام تا زمان حاضر سمفونى هاى سيبليوس از محبوبيت ويژه اى برخوردار گشته اند و در برنامه هاى اركسترهاى معتبر جهان جاى گرفته اند. اين سنت را نيز اركستر فيلارمونيك سن پيترزبورگ در كارنگى هال ادامه خواهد داد تا بارى ديگر آواى سرزمين فنلاند در نقطه اى دور دست و دريكى از معتبرترين تالارهاى موسيقى جهان طنين افكند و مردمان اروپاى شمالى بارى ديگر به اسطوره موسيقى ميهنشان افتخار كنند.