آفتاب: شورای انقلاب فرهنگی که خود را مسئول ترویج و اعتلای فرهنگی می داند در آستانه ی یک آزمون اخلاقی تاریخی قرار گرفته است. این شورا در یکی از جلسه های آتی خود باید در باره نصب رییس دانشگاه آزاد اسلامی اتخاذ تصمیم نماید. هیات امنای جدید این دانشگاه فردی را به عنوان رییس دانشگاه به شورای انقلاب فرهنگی معرفی نموده است. علی الظاهر همه چیز مطابق اساسنامه و وفق قانون به پیش رفته است [1].
بنا به روایت رسمی مصوبه هیات امنا واجد حداقل های شکلی حقوقی است و فقط از فقدان یک حقیقت معنوی رنج می برد و آن مخالفت قدرت مؤسس است. اینک چنانچه شورا به روال معمول اداری انتصاب رییس پیشنهادی را تصویب نماید از رعایت اخلاق در پاسداشت حرمت نظر مؤسس غفلت کرده است و اگر به نظر مؤسس احترام بگذارد در تنگنای فشار سیاسی قرار خواهد گرفت. این نمونه یکی از موارد ناب انتخاب اخلاقی است. و باید دید دستگاه مروج اخلاق آیا اخلاقی عمل خواهد کرد و یا با غفلت از کنار آن خواهد گذشت و سرمایهی اجتماعی را که رو به کاهش است یک مرحله ی دیگر کاهش خواهد داد.
اینجانب چه در دوره ی مسئولیت و چه پس از آن همواره از منتقدان نحوه ی توسعه ی دانشگاه آزاد و کیفیت آموزش و پژوهش در آن بوده ام. لیکن نقد داشتن به هر پدیده ای موجب آن نمی شود که انسان از مرزهای اخلاقی عبور کند. قران کریم که برای ما حجت و راهنما است می فرماید "ای مؤمنان در راه خدا به داد برخیزید و به عدل گواهی دهید و دشمنی تان با برخی از مردمان شما را بر آن ندارد که بیداد کنید؛ دادگری کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند به آنچه می کنید آگاه است [2]”.
به هرروی، شورای انقلاب فرهنگی با پدیده ی ناب انتخاب اخلاقی روبرو است و هر تصمیمی که اتخاذ کند در آینده به عنوان یک نمونه ی تمام نمای توجه و یا عدم توجه به اخلاق در حوزه ی سیاست و عمل بطور عام و رابطه ی عمل دینی و مدیریت سیاسی بطور خاص مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. این شورا بیش از همگان واقف است که چگونه قدرت سیاسی اجرایی با استفاده از نظام دیوانسالاری با لطایف الحیل در ارکان مدیریت این دانشگاه رسوخ کرده است و بر خلاف نظر مؤسس آن در صدد است که بر ارکان مدیریتی آن تکیه زند و روز روشن و فراروی چشمان مؤسس اثری را که وی خلق کرده است از کنترل وی خارج و بر خلاف اراده ی وی در آن تصرف می کند. متصرفان به حتم برای مداخله ی خود بر نقاط ضعف عملکرد این دانشگاه که به دلیل سرعت گسترش و تنوع رشته های علمی حتما اندک نیست انگشت می گذارند. آنان اندر باب ضرورت دخالت در متصرفه ی خود به عنوان هایی چون وحدت سیاست گذاری، جانبداری از منافع بهرهبرداران، کاهش شهریه و ارتقای سطح کیفی متصرفه ی خود چنگ خوهند زد. لیکن شورا بهتر از هر کس می داند که چنانچه حضرات در اهداف خود صادق بودند، بهترین، کمهزینه ترین، مؤثرترین و کارآمدترین راه همکاری با مؤسس است و هر راه دیگری جز ایجاد بی اعتمادی عمومی و کاهش سرمایه اجتماعی ثمری ندارد. آنان به این گفته ی قران کریم نیک آگاهند که خداوند متعال صرفا عمل پرهیزگاران را می پذیرد [3].
مسجدی که برتقوا بنا نشده باشد باید برچیده شود و ارزش نمازگزاری ندارد.
ساخت مسجد، کتابخانه و مدرسه در کشور ما رایج است. همه ی این موارد در ردیف فعالیت های عام المنفعه و غیر خصوصی قرار دارند. لیکن کمتر کسی شنیده است که مؤسسی را از موسسه ی خود بیرون برانند و یا عامدانه وی را محدود سازند. حداقل تا زمانی که مؤسس در قید حیات است اخلاق حکم می کند که نظر مؤسس رعایت شود هر چند مؤسس قدرت اداره را واگذار کرده باشد. اینک مؤسسی دانشگاهی را برپا داشته است که با کیفیت های متفاوت نیمی از دانشجویان کشور در آن به تحصیل مشغولند. اینک گروهی بنام دین و فرهنگ در پی آن هستند که حرمت مؤسس را زیر پا گذاشته و اثر معنوی وی را تصرف کنند. آیا زمان آن نرسیده است که اندکی بیندیشیم که چه بر سر ایمان دینی مردم می آوریم و چگونه سرمایه اجتماعی این ملت را برباد می دهیم. از برای خدا، لختی درنگ کنید و خود را در جایگاه یک ناظر عادی قرار دهید. او صحنه را چنین می بیند. مردی از درون قدرت، نه از درون قدرت بلکه از بنیان گذار نظام اداری آن و با تکیه بر ارزش های نظام سیاسی حاکم به برپایی نهادی عمومی که در زمان خود از جمله مهم ترین خواسته های عمومی بوده است دست یازیده است. اکنون که معادلات قدرت برای مدتی تغییر کرده است نورسیدگان به قدرت با تکیه بر نهادهای اداری او را کنار می گذارند و اثر معنوی وی را به تاراج می برند. و کسانی نیز که خود را متولی و پاسدار حرمت اخلاق و فرهنگ می دانند نه تنها در برابر آن ایستادگی نمی کنند، بلکه هم شرایط را برای تحقق آن فراهم می آورند و هم مهر تایید بر آن می زنند. در این شرایط آیا جایی برای مشارکت اجتماعی افراد عادی و اعتماد عمومی به تسلط مردمان بر آثار معنوی شان باقی خواهد ماند؟ اندکی انصاف دهید و ببینید چگونه روان اجتماع مورد تاخت و تاز قرارگرفته است؟ به قول خواجه عبدالله انصاری اگر بی انصاف نداند که انصاف چیست انصاف داند که بی انصاف کیست [4]!
شورای انقلاب فرهنگی این روزها بیش از گذشته نگران ایمان دانشگاهیان است. از همین رو مقرر داشته است که آنان دوره های آموزش معرفت دینی را طی کنند و با یافته های جدید آموزگارانِ رسمی معارف آشنا گردند. لیکن اینک خود در عمل باید به گفته های خود عمل کنند و مشمول گفتار امام صادق (ع) قرار گیرند که فرمود: مردمان را با کردارتان به حق دعوت کنید [5]!
حضرت امام (ره) در این باب سیره ای دارند که تامل در آن درخور ارزش است. مرحوم صاحب دیوان املاکی را در ترشیز (در ناحیه ی کاشمر) به آستان مقدس رضوی (ع) وقف نموده است و مقرر داشته است که متولی آستان در هر عصر و زمانی موظف است که روز سوم شعبان مصادف با میلاد حضرت ابا عبدالله (ع) اشراف، اغنیا و صاحب منصبان را دعوت کند و از آنها به با شکوه ترین وجهی با بهترین خوراکی ها و نوشیدنی های فصل پذیرایی نماید. در بحبوحه ی انقلاب و در شرایط جنگ متولی بر سرِ دو راهی عمل به نظر واقف (مؤسس) و تحمل طعن و کنایه سیاسی ناظران و یا رعایت مصلحت فضای اجتماعی و قهرمانی توده گرایی قرار گرفته بود. بنا به مشهور متولی آستان قدس موضوع را از امام (ره) استفسار می کند و ایشان بیانی به این مضمون می فرمایند که عمل به وقف نامه شرط است. لیکن به منظور تلطیف فضای اجتماعی با استفاده از مازاد درآمد موقوفه و سایر درآمدهای آستان در آن روز از فقرا نیز پذیریی به عمل آید. این یک نمونه ی عمل اخلاقی است!
در این شرایط قحطی عملِ اخلاقی در کشور، اقدام های اخلاقی در این سطح می تواند سنگ های زیربنای بازگشت اعتماد عمومی به جامعه باشد و به مثابه ی بذری در جهت توسعه سرمایه ی اجتماعی ملی عمل کند. باشد که به یمن عمل صالح این بذر تبدیل به درختی تنومند گردد! این پدیده را از جهات مختلف اخلاقی می توان بررسی کرد. لیکن در این کوتاه مقال از دو منظر موضوع مورد واکاوی است، یکی انصاف و دیگری جزای احسان است. به گفته مولی امیرالمومنین (ع) انصاف برتری فضیلت ها است [6].
و هم او (ع) گوید که انصاف سرلوحه ی زیرکی و بزرگی است و شیوه ی مردمان شریف است [7].
اینک باید دید که چگونه قاعده ی انصاف در موضوع مورد بحث اعمال می گردد. صورت مسأله این است که مؤسسی بنایی را بنا نهاده است. قدرت حاکم به تکیه به ظواهر حقوقی در حال پیشبرد رأیی است که بر حسب ظاهر با مشکل حقوقی روبرو نیست لیکن فاقد یک عنصر اساسی است و آن رضایت مؤسس است. این یک نمونه ی ناب غلبه ی شکل بر محتوی است. فهم این موضوع نیاز به دانش وسیع حقوقی و یا علم اخلاق ندارد. هر وجدان سالمی درک می کند که این مصداق کامل عمل رندانه است و وجدان عمومی رندی را بر نمی تابد. اجرای قاعده ی انصاف دراین مورد کار دشواری نیست. حضرت امیر (ع) در خطبه 207 می فرماید "حق به سود کسی جریان نمی یابد مگر آنکه به زیان او نیز جاری گردد" [8].
بنابراین، کافی است که برای یک لحظه در ذهنمان جای دو طرف را عوض کنیم، آنگاه ببینیم چگونه رای می دهیم. اینک شورای انقلاب فرهنگی به عنوان داور رسمی اخلاقی باید داوری کند. امیرالمومنین (ع) می فرماید انصاف زینت فرمانروایی و حکمروایی است [9].
و هرکس که از انصاف دادن خودداری کند، خداوند امکان و قدرت را از وی باز ستاند [10].
این پدیده از منظر قاعده ی احسان نیز می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. در اینکه مؤسس با اقدام خود نهادی مستحسن بنا نهاده است کسی تردید ندارد. تمام منتقدان در صادقانه ترین وجه در پی پوشش دادن به کاستی های آن هستند و گرنه در نیکو بودن بنیان آن که تردید ندارند. وگرنه می بایست بنا را بر انهدام و انحلال آن می گذاشتند. بنایی که سنگ بنای آن محکم و استوار باشد قابل اصلاح و توسعه است و گرنه بنای سست بنیان هرچه بیشتر بر آن بار بگذاری زودتر به خرابی می گراید. خداوند متعال در قران کریم در این باره مثال کلمه طیبه و کلمه خبیثه را برایمان به ارمغان آورده است. حال باید دید که آیا جزای احسان جز احسان است [11]؟
حضرت امیر (ع) می فرماید که هر آنکو نیکی را به افزون تر از آن پاداش دهد حق نیکی را بجای آورده است [12]،
وگرنه پاداش نیکی به هموزن آن فضیلتی ندارد. در این ارتباط طرفه حدیثی از امام صادق (ع) منقول است که فرمود ای هشام گفته ی خدای تعالی "آیا جزای نیکی جز نیکی است" بر مومن و کافر و نیکوکار و بدکار جریان دارد. هر کس که در معرض نیکی ای قرار گرفت بر اوست که به نیکی پاسخ دهد. اما اگر در پی فضیلت هستی پادش نیکی آن نیست که همانند آن پاداش دهی بلکه باید فزونتر از آن در مقام جزا برآیی و اگر همانند او کنی فضیلت با اوست که در نیکی پیش قدم بوده است [13].
آیا پاداش مؤسسی که نهادی چنین سترگ بنا نهاده است آن است که چشم در چشم وی اراده ی مدیریتی وی از او سلب گردد؟ آیا این پاداش نیکی به نیکی است؟ و شما ما را به مثل اینی فرمان می دهید؟
شما هر چه کنید نام نهاد دانشگاه آزاد با مؤسس آن گره خورده است و اقدام شما نزدیک سی سال سابقه ی این دانشگاه را محو نخواهد ساخت. پس چه بهتر که نام نیکی از خود بجای گذارید و با عمل اخلاقی خود راهی را در جامعه باز کنید. شوربختانه ناهمزبانی بین متولیان رسمی فرهنگ و دانشگاهیان رو به فزونی است. مدتها است که در خانه ی دانشگاهیان اتفاقاتی می گذرد که برای اهالی خانه ناشناخته است. لیکن دانشگاهیان اغلب سکوت می کنند باشد که خانه را برای نسل بعدی سالم نگاه دارند. در این باره نیز اکثریت دانشگاهیان سکوت اختیار کرده اند، لیکن زهی خیال باطل اگر آن را حمل بر رضایت آنان نمایید. دانشگاهیان قشر فرهیخته و اهلِ علم این کشورند. این تصور که آنان توجهی به آنچه که در پیرامون آنان می گذرد ندارند سخت بی بنیان است. در این میان گاهی ناله ای از کسی برمی خیزد [14]
لیکن چه اندکند گوش های شنوا! به هرروی، اهل علم هرچند همواره قانع و کم توقع بوده اند، لیکن هشیار و آگاهند. آنان فاصله ی دست و زبان را نیک می دانند!
--------------------------------------------------------------------------------
[1] هر چند بر اساس اخبار منتشره صحت خبر اعلامی مورد تردید است، لیکن به هر روی آنان که کار را بدینجا رسانده اند حتما تا به نتیجه رساندن کار مطابق نظرشان از پای نخواهند نشست.
[2] قران کریم. سوره ی مائده، آیه ی 8
[3] قران کریم، سوره ی مائده، آیه ی 27.
[4] لغتنامه دهخدا، واژه ی انصاف.
[5] مصباح الشریعه، ترجمه حسن مصطفوی، ص 370.
[6] غرر الحکم و درر الکلم آمدی ترجمه ی سید هاشم رسولی محلاتی، جلد دوم، ص476
[7] همان، ص 476
[8] نهج البلاغه، با تصحیح عزیزالله عطاردی، چاپ بنیاد نهج البلاغه، سال 1372، خطبه 207، ص 251.
[9] همان، ص 476
[10] همان، ص 479
[11] قران کریم، سوره ی الرحمن، آیه ی 60
[12] غرر الحکم و درر الکلم آمدی ترجمه ی سید هاشم رسولی محلاتی، جلد دوم، ص 185
[13] تفسیر المیزان جلد 19 ذیل بحث روایی در تفسیر آیه ی 60 سوره ی الرحمن.
[14] رجوع کنید به رضا منصوری، سرمقاله ی روزنامه ی شرق، 20دی1390