آفتابنیوز : آفتاب- ابوالفضل جنگی: يكي از مهمترين مباحث امروزه در علم مديريت، بحث رفتار سازماني است كه از اين ميان مدلهاي مختلفي در مديريت شكل مي گيرد. در واقع مدل، الگويي است که از واقعيت گرفته شده است و روابط بين متغيرها را نشان ميدهد و ميتوان از آن براي پيش بيني در تصميمگيري استفاده کرد. همچنين يكي از روشهاي مدل سازي در رفتار سازماني و تشكيل ساختار سازماني، واحدسازي ترتيبي است که در آن مشاغل و فعاليتها در گروههاي منطقي دستهبندي و هر گروه در بخش و واحد بزرگتري ترکيب ميشود تا کل سازمان را شکل دهند.
اما غرض از طرح اين بحث آن است كه به ياد داشته باشيم چگونه مديران موفق بر سازمان خود و بر ديگران تاثير ميگذارند. از ديدگاه نظريههاي نئو کلاسيک ايشان با بهره گيري از نقشهاي ارتباطي، اطلاعاتي و تصميمگيري بر ديگران مي توانند تاثيرات عمده اي داشته باشند.
بر مبناي نقش هاي سه گانه مدير درنظريه نئوكلاسيك و واحد سازي ترتيبي سازمانهاي همكار بوده است كه نظريه مدل مديريتي T شكل بنيان نهاده شده است. مهمترين نكته در مدل مديريتي T روش بهره مندي از نقش هاي ارتباطي توسط مدير سازمان است كه از يك سو با تعيين ساختار سازمان خود ارتباط موثري با رده هاي مختلف كاري سازمان خود بر قرار مي كند و از ديگر سو ارتباطات سازنده اي با سازمانهاي همسطح و همسوي خود برقرار مي كند.
كاربرد ارتباطات افقي سازمان با سازمانهاي ديگر را مي توان در 4 مورد كلي تلخيص كرد:
1)هماهنگ کردن فعاليتهاي مشترك
2)تبادل اطلاعات ميان سازماني
3)حل مسائل مشترك به كمك تجميع توان سازمان ها
4)تحقق و توسعه حمايت ميان سازماني
همچنين مديريت به مدل Tبا توجه به جنبه هاي رفتاري و غير رفتاري مديريت مي تواند تاثير گذاري بهينه را بر ميزان رضايتمندي مشتريان و كاركنان سازمان داشته باشد.
در جنبه هاي رفتاري يك مدير با ايجاد جو حمايتي كه از سازمانهاي همسطح خود به كاركنان خود نشان مي دهد ميزان اعتماد سازمان را به خود افزايش داده و طبعاً سازمان در جهت تعالي خود حركتي همپاي كاركنان طي خواهد نمود.
در جنبه هاي غير رفتاري نيز مدير موفق مي تواند بر پايه مدل T با مشاركت و همياري در برنامه هاي سازمانهاي همسطح نسبت به پيش بيني برنامه هاي خود دقيق تر عمل كرده و در فرايندهاي آتي خود موفق تر ظاهر شود و اجراي موفقيتآميز برنامههاي راهبردي بلند مدت سازمان را تضمين کند.
مدل مديريتي T مستلزم داشتن سبک مشارکتي در رهبري سازمان است كه از نتيجه (وظيفه مداري کم-رابطه مداري زياد) مي توان به عنوان آسيب اين مدل ياد كرد. اما در مقابل اين نقيصه مي توان به اين نكته اشاره كرد كه رهبر و پيروان در اين سبک در تصميمگيري مشارکت ميکنند و نقش اصلي رهبر در اين سازمان ايجاد تسهيلات و ارتباطات بين سازمان خود و ديگر سازمانها و بالتبع ايجاد و تقويت ارتباطات سازنده در داخل سازمان مي باشد.
از نكات مهم در حفظ و بقاي مدل مديريتي T با توجه به ضرورت سازماندهي ترتيبي سازمانهاي مبتني بر اين مدل مي توان به ضرورت حمايت نهادهاي بالادستي از سازمانهاي مبتني بر اين مدل اشاره كرد. علاوه بر اين، وجود بالاترين سطح بلوغ رفتار سازماني و نيز سازماندهي مناسب اين گونه سازمانها به نحوي كه كليه افراد توانايي لازم و كافي را در راستاي انجام امور محوله داشته باشند و هم مايل باشند آنچه را که از آنان خواسته ميشود انجام دهند نيز در حفظ بقاي اين سازمانها و ايجاد زمينه براي مدير سازمان در برقراري ارتباط با سازمانهاي همسو از اهميت شايان توجهي برخوردار مي باشد كه البته اين مهم جز با ساختن سازماني مشاركتي ميسور نمي باشد.