آفتابنیوز : آفتاب: سرویس اقتصادی - با توجه به مطرح شدن موضوع «اقتصاد مقاومتی» آفتاب در نظر دارد به دلیل اهمیت موضوع در گفتگوهایی رودرو، به انعکاس تجارب و نظرات تعدادی از کارشناسان اقتصادی بپردازد.
در این راستا، خبرنگار آفتاب در مصاحبهای اختصاصی از دیدگاه دکتر محمدباقر نوبخت معاون پژوهشهای اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک و نماینده ادوار سوم، چهارم، پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی در خصوص «اقتصاد مقاومتی» جویا میشود.
سؤال: آقای دکتر، شما به عنوان کسی پس از ١٦ سال حضور در کمیسیونهای اقتصادی، برنامه و بودجه و تلفیق مجلس شورای اسلامی هماکنون در یک مرکز راهبردی، فعالیتهای پژوهشی دارید ابتدا چه تعریف ساده و قابل درکی برای همگان از اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» ارایه میکنید.
جواب: با توجه به تعریف ساده از «اقتصاد» به عنوان علمی که استفاده بهینه از منابع محدود در برابر نیازهای نامحدود را آموزش میدهد میتوانیم «اقتصاد مقاومتی» را یک علم یا یک مهارت بدانیم که راه پاسخگویی معقول به نیازهای فراوان با منابع و امکانات کم را به جامعهای که در حال مقاومت است نشان میدهد.
سؤال: شما هم معتقد هستید که امروز جامعه ایرانی نیاز به «اقتصاد مقاومتی»دارد؟
جواب: فکر میکنم هر کسی که از یک سو به شرایط اقتصادی کشور واقف باشد و از سوی دیگر به ارادۀ ملی برای ایستادگی در برابر تحمیل نظر از سوی برخی قدرتهای بزرگ باور داشته باشد و نمیخواهد با شکسته شدن غرور ملی ایرانیان یک خاطره تلخ دیگر به صفحات تاریخ این سرزمین اضافه شود قطعاً تصمیمگیری در گفتمان «اقتصاد مقاومتی» را به عنوان تصمیمگیری معقول، در راستای اهداف ملی خواهد پذیرفت. من هم همانطور که در دیگر اظهارنظرها تأکید کردم معتقدم که کشور نیازمند برنامهریزی ویژه و شکلگیری «اقتصاد مقاومتی» است.
سؤال: این «اقتصاد مقاومتی» اساساً چگونه شکل میگیرد؟ چه کسانی در فراهم شدن آن باید تشریک مساعی داشته باشند؟
جواب: با پذیرش این واقعیت که «اقتصاد مقاومتی» با رویکرد علم اقتصاد یک اقدام فعالانه است نه منفعلانه اگر برای شرایطی که فشارهای خارجی از طرق مختلف از جمله اعمال تحریم به یک کشور محتوم تلقی شود، برای رفع یا کم اثر کردن آن باید یک برنامهریزی ویژه و متناسب داشت. در این برنامه باید از منطق برنامهریزی تبعیت کرد یعنی ابتدا باید با توجه به محدودیت منابع در راستای آرمانهای ملی، اهداف میانمدت و کوتاهمدتی را تعیین کرد و سپس برای تحقق این اهداف به صورت بهینه تخصیص منابع نمود.
در این حالت اقتصاد داخلی میتواند در برابر اعمال فشارهای خارجی مقاومت کند، البته تحمل این مقاومت با زحمت و رنج نیز همراه است ولی در هر صورت مقطعی است همانطور که با همۀ رنج و آلام فراوان دوران دفاع همهجانبه در برابر تهاجم رژیم صدام مقطعی بود آنچه بعدها در تاریخ کشور به صورت برجسته قابل توجه میماند، نتایج حاصل از مقاومت است. همانطور که امروز وقتی به دورۀ جنگ تحمیلی نگاه میکنیم به مردمی که با تحمل خسارات فراوان عاطفی، انسانی و مادی مقاومت کردند با احترام یاد میکنیم.
بدون تردید اگر کشور برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی خود آن زمان با اجرای برنامهها و طرحهای متناسب «اقتصاد مقاومتی» را شکل نمیداد، نمیتوانست ٨ سال با محدودیت درآمدهای ارزی که در بعضی از سالها کمتر از ٧ میلیارد دلار بود هم هزینههای جنگ را بپردازد و هم در حد مقدور کالاهای اساسی و مورد نیاز را در اختیار عامه مردم قرار دهد. قطعاً اگر با توجه به واقعیتهای آن زمان «اقتصاد مقاومتی» از طریق اجرای سیاستهای متناسب، مثل اولویتبندی در مصارف ارزی، سهمیهبندی در توزیع کالاهای اساسی و ضروری، یک چتر حمایتی هر چند حداقلی برای همه آحاد مردم ایجاد نمیکرد امکان ٨ سال مقاومت نبود.
بنابراین برای شرایط فعلی هم که محدود شدن منابع درآمدی کشور در کنار سایر اختلالات اقتصادی و سیاسی و تشدید شدن آنها قابل پیشبینی است باید هم خیلی شفاف با مردم سخن گفت و هم برای مصون نگهداشتن مردم و یا کم اثر کردن پیآمدهای آن با یک برنامهریزی و اجرای سیاستهای متناسب و مرتبط زمینه شکلگیری «اقتصاد مقاومتی» را فراهم کرد.
سؤال: همانطور که در سؤال قبل مطرح شد، چه کسانی باید در شکلگیری «اقتصاد مقاومتی» ایفا نقش نمایند؟
جواب: قطعاً هم مسئولین و مدیران و همچنین مردم در فرایند شکلگیری «اقتصاد مقاومتی» به تناسب سهم و نقش خواهند داشت.
اگر بر اساس سطوح مختلف مدیریتی یعنی سطح عالی، میانی و اجرایی نقشها و مسئولیتها تفکیک شوند، مأموریت مسئولین عالی نظام قطعاً تعیین راهبردها و سیاستهاست و مدیران میانی هم باید برای اجرایی شدن راهبردها و سیاستهای ابلاغی برنامهریزی کنند تا مدیران اجرایی وصف آن را در دستور کار قرار دهند.
من معتقدم که مقام معظم رهبری با آگاهی کامل از واقعیتهای داخلی و خارجی از مدتها قبل در اجرای اصل یکصد و دهم قانون اساسی هم راهبردها را مشخص نمودند و هم سیاستها را، وقتی پس از ابلاغ سیاستهای کلی اصل ٤٤، سیاستهای اشتغال و دیگر سیاستهای ابلاغی در راستای پیشرفت واقعی کشور جهاد اقتصادی اعلام میشود، وقتی متعاقب آن تکیه بر تولید ملی و استفاده از کار و سرمایه ایرانی مطرح میگردد و شکلگیری «اقتصاد مقاومتی» مورد تأکید قرار میگیرد. یعنی با صراحت به مدیران راهبرد مناسب برای عبور از مقطع سخت آتی ابلاغ میشود ...
حال باید انتظار داشته باشیم فراتر از برگزاری همایش و سخنرانی، مدیران هم برنامه ویژه و متناسبی را برای شکلگیری «اقتصاد مقاومتی» طراحی و به مرحله اجرا بگذارند، تا چتر حمایتی لازم برای صیانت از مردم برای شرایط سختتر فراهم گردد.
و از سوی دیگر مردم هم باید با اجرایی شدن برنامهها در چارچوب «اقتصاد مقاومتی» اطمینان حاصل کنند که مدیران با درک درست از واقعیتها برای کم اثر کردن پیآمدهای تحریم و کمک به اقتصاد خانوارها برنامه دارند، در این صورت مردم فهیم و بزرگ ایران هم با درک شرایط کشور و برای عبور از این گردنه سخت هم انتظارات خود را واقعبینانه میکنند و هم واقعبینانه عمل مینمایند. بنابراین برای شکلگیری اقتصاد مقاومتی یک ارادۀ ملی و یک همکاری جمعی لازم است.
سؤال: اشاره کردید که مقام معظم رهبری در راستای اصل یکصد و دهم قانون اساسی سیاستها و راهبردهای «اقتصاد مقاومتی» را تبیین فرمودند به نظر شما مسئولین اجرایی کوتاهی کردند؟
جواب: شاید کمی بیانصافی باشد بگوییم مسئولین اجرایی کشور در راستای طراحی «اقتصاد مقاومتی» کوتاهی کردند. میدانم که از مدتها قبل در یک همکاری مشترک بین مجلس و قوه مجریه رایزنیهای لازم صورت گرفته ولی انتظارات بیش از این بود. باید تاکنون سازوکارهای این «اقتصاد مقاومتی» در چارچوب یک برنامه ویژه مشخص و اجرایی میشد ولی موضعگیری و اظهارنظر برخی از مدیران اجرایی مأیوسکننده و حاکی از بیبرنامگی است. وقتی مدیری در جلوی دوربین رسانه ملی با عادی نشان دادن شرایط از توزیع ارز و طلا از طریق سوپرمارکتها! سخن میگوید و بعد چند ماه دیگر از تشکیل قرارگاه جنگهای نامنظم اقتصادی خبر میدهد، طبیعی است برای مردم این سؤال پیش آید که در ظرف چندماه چه تحول جدیدی پیش آمده که اینقدر اظهارنظرها متفاوت میشود. چون تحریم و آثار آن که از قبل کاملاً مشخص بود. یا یکی از مدیران از تغییر قیمت ارز مرجع ظرف ده روز آینده خبر دهد و سریعاً قیمت ارز در بازار آزاد بالا برود و روز دیگر مدیران دیگری از بخش اقتصاد اعلام کنند که دولت تصمیمی در این باره ندارد! آیا تشدت مواضع برای مردم اطمینانآور و دلگرمکننده خواهد بود؟
من معتقدم با توجه به ظرفیتهای خوب انسانی و زیربنایی که کشور از آن برخوردار است اگر با استفاده از عقل جمعی به درستی برنامهریزی شود و به دقت هم اجرا شود، با یاری خداوند، ملت ایران میتواند از این مقطع نیز با سرافرازی عبور کند و موجبات غرور و افتخار ملی را در تاریخ ایران برای آیندگان فراهم نماید. همانطور که با درآمد متوسط ١٣ میلیارد دلاری جنگ را اداره کرد و خسارات هزار میلیارد دلاری را هم بعد از جنگ بازسازی کرد و بسیاری از زیرساختها را برای توسعه و پیشرفت گسترش دهد.
سؤال: در ارتباط با شکلگیری «اقتصاد مقاومتی» چه وظیفه و نقشی برای نهادهای مطالعاتی نظام از جمله مرکز تحقیقات استراتژیک میتوان قایل بود؟
جواب: بنظرم این نقش در انجام مطالعات لازم و ضروری برای برنامهریزی متناسب در جهت شکلگیری اقتصاد مقاومتی بسیار مهم و تعیینکننده است مراکز مطالعاتی و پژوهشی باید از بدنه علمی کشور برای انجام مطالعات مرتبط و جمعآوری نظرات اثربخش به نحوه شایسته استفاده کنند تا با پشتوانه علمی همه خبرگان و صاحبنظران برنامه «اقتصاد مقاومتی» تدوین شود. بدون توجه به اینکه بسیاری از مطالعات مفید این مرکز از سوی دستگاههای اجرایی مورد بیتوجهی قرار گرفت ولی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در راستای تأمین نظر مقام معظم رهبری و صیانت از مردم در این خصوص نیز از مدتها قبل با تشکیل کار گروه ویژه مطالعات خود را شروع کرده و امیدواریم دستگاههای ذیربط از نتایج این مطالعات که با همکاری محققان برجسته کشور و افراد باتجربه نظام ارائه میشود به نحو مطلوب استفاده کنند.
اگر بخواهیم واقعا " اقتصاد مقاومتی داشته باشیم ، باید به اهداف اولیه انقلاب برگردیم که درآن خودکفایی در کشاورزی ، صنعت ، دامپروری و تولیدات داخلی ، حرف اول را می زد.
در زمینه کشاورزی ، اگر هر سرمایه گذاری که بشود ، چند برابر ان سوددهی و باروری دارد :
کار برای کلیه کشاورزان
امنیت جامعه از نظر داشتن مواد خوراکی و مایحتاج
احتیاج نداشتن به واردات بی ارزش مواد غذایی
آبادانی روستاها و جلوگیری از تمرکز جمعیت در شهرهای
بزرگ و جلوگیری از مهاجرتهای بی برنامه .
برنامه ریزی حساب شده برای صادرات مواد غذایی اضافه بر
مصرف هموطنان .
چلوگیری از گران شدن نرخ مواد غذایی و به همان نسبت بقیه
مایحتاج دیگر .
مضافا" اینکه کشاورزی مدرن و پیشرفته ، آبروی هر مملکتی
است ، که آن مملکت را خودکفا و قوی خواهد کرد . و نه اینکه
با چند تحریم بخواهیم ، از هم پاشیده بشویم و اوضاع ،نابسامان شود .
به عنوان یک شهروند عامی ، ولی با تجربه ، به نظرم میرسد که این بهترین راه حل اقتصاد مقاومتی است که چند برابر هم بازده دارد .
موفق پيروزباشيد
آينده مال شماست.
gholamreza
مردم نمونه هاي بارزي از اقتصاد مقاومتي را در دوراني كه روحيه مقاومتي در بين مسئولان بود به جان خريدند ولي پس از سالهاي جنگ و آغاز دوران سازندگي كه جنابعالي نيز زحمات فراوان در آن دوران كشيديد يك نوع تجمل گرايي جايگزين آن شد وآغازي بر ناديده گرفتن اقشار آسيب پذير اگر خاطر عالي باشد شعار مسئولان زمان اين بود كه چرخهاي توسعه تعدادي را له خواهد نمود وبا اجتناب نا پذير بودن آين مسئله شروع به آزاد سازي نرخ ارز و .... نمودند و هميشه وعده دادند كه ايران در گردنه توسعه قرار دارد و تا نجات چيزي نمانده از آن روزها 20 سال هم گذشت امروز ميگويند در هدفمني يارنه ها به نقطه صفر رسيده ايم
دكتر اي كاش دولتمردان سايه خود را از همه بازارها ميكشيدند و همچون اكثر دولتهاي دنيا به اخذ ماليات ميپرداختند و اجازه ميدادند تا قوانين نا نوشته علت و معلولي اقتصادي سنگ بناي اقتصاد اين كشور را ميساخت
درسته آخه اون زمان همدلی و همگرایی وجود داشت
در حال حاضر به یک رییس جمهور که بتواند نقش فرماندهی داشته باشد نیاز داریم
گفتمان اقتصادی و عقلانیت و منطق و تدبیر محسن رضایی میتواند تنش ها را کمتر کند
من چند سالی است که برای کار به عنوان کادر هیئت علمی به شهری آمده ام که مرکز استان نیست و جمعیتی حدود ۱۰۰۰۰۰ نفر دارد و روستاهای بسیاری در اطراف آن وجود دارد بسیاری از مردم این شهر در سالهای اخیر از روستا به شهر آمده اند در این مدت آنچه دیده ام این بوده است که دریافت یارانه توسط روستائیان که خانواده هایی عموما پر جمعیت دارند باعث شده آن ها برای تامین معاش خود سعی نکنند! آن ها دیگر طیور و دام نگه نمی دارند و مایحتاج خود را در باغ هایشان به عمل نمی آورند ... حتی بسیاری از آن ها به شهر آمده و آپارتمان نشین شده اند و یارانه ها صرف مخارج روزمره آن ها در شهر می شود در حالی که خانه ی روستایی خود را حفظ کرده و از آب و برق ارزان قیمت روستایی هم استفاده می کنند
همچنین شرکت های بیمه برای خسارات کشاورزی آنها را بیمه می کنند افراد بسیاری در روستاها شغلشان این شده است که باغ ها و مزارع افرادی را که توانایی بیمه ی ملک خود را ندارند بیمه کرده و در پایان سال از شرکت های بیمه خسارت دریافت می کنند این افراد میلیون ها تومان از این طریق در سال کسب درآمد می کنند و طبیعتا کسانی هستند که فامیل و یا آشنایی در آن شرکت بیمه دارند ...
چون بیمه ی پرداختی به روستائیان هدفمند نیست آن ها تلاشی برای بهبود روشهای زراعت یا باغداری خود نمی کنند چون در هر صورت با زحمت کمتر می توانند از بیمه خسارت دریافت کنند و این امر باعث شده هر سال کیفیت محصولات کشاورزی و باغی در این شهر افت کند
بسیاری از این روستائیان در شهر زندگی می کنند در حالی که از بیمه ی روستایی و انواع بیمه های مشاغل روستائیان استفاده می کنند به عنوان مثال افرادی هستند که کارشان فرش بافی نیست با تبانی مامور بیمه خود را به قیمت ارزان بیمه ی مشاغل می کنند ...
می توانم بیش از ۱۰۰۰۰ نفر را در این شهر با نام و آدرس نشان بدهم که وام های کم بهره ای را که روی باغ و ملک خود در روستا برای آبادانی آن گرفته اند صرف خرید پراید و آپارتمان در شهر کرده و ساکن شهر شده اند و کار روزمره ی آن ها تماشای ماهواره شده است!
من عمیقا معتقدم که باید به کشاورزان کمک کرد اما اگر این کمک هدفمند نباشد و مانند آنچه تاکنون انجام شده بی هیچ نظارتی صورت گیرد جز تخریب کشاورزی و نابودی اقتصادمان هیچ نتیجه ای نخواهد داشت
یک استاد دانشگاه
اگر وضع اقتصاد ما در این چند سال خراب شده است دلایل زیادی دارد:
۱- آیا عده ای سرمایه دار کلان اجناس بنجل از کشورهای دیگر وارد نمی کنند؟ آیا ما به واردات سیخ کباب و تشت پلاستیکی و ظروف چینی و دیگ آشپزخانه و مبل یا تشک خواب احتیاج داریم؟
۲- آیا این واردات روزافزون کمر تولید کننده ی داخلی را نشکسته است؟
۳- دولت و بانک مرکزی با سیاسیت محدودیت عرضه ی ارز در بازار قیمت آن را به نفع خود بالا می برند تا بتوانند با فروش دلارهای نفتی کسب درآمد کنند.
۴- آیا افزایش قیمت ارز برای صنایع ما که همه وارد کننده ی مواد اولیه هستند فاجعه آمیز نبوده است؟ آیا خیلی از تولیدکنندگان که توان رقابت را از دست داده اند مجبور نشده اند کالای خود را زیر قیمت تمام شده به فروش برسانند؟
۵- آیا دولت نمی داند اسامی این وارد کنندگان چیست؟
۶- دولت از صاحبان مشاغل آزاد مالیات نمی گیرد ... پزشکان با درآمدهای نجومی مجبور به پرداخت مالیات بالا نیستند و فقط قشر کارمند است که مالیات می پردازد. آیا عدم تحقق درآمدهای مالیاتی توسط دولت باعث نشده که مجبور به فروش دلار باشد؟ آیا همین امر باعث نشده که آقای بهمنی به ارز به عنوان یک کالا که فروشنده ی آن است نگاه کند؟
۷- آیا گرفتن مالیات از مشاغل آزاد این همه مشکل است؟ یا دولت نمی خواهد از آن ها مالیات بگیرد فقط همین؟
این ها تازه مشتی نمونه خروار است ... اگر وضع اقتصاد ما بد است تحریم باعث آن نیست این مشکلات داخلی اقتصاد ما است که اوضاع اقتصادی را به حال فلج درآورده است ...
پس در سیاست اقتصاد مقاومتی باید مشخص شود هدف این مقاومت چیست؟ آیا تحریم های خارج است؟ که در این صورت بی فایده خواهد بود بلکه باید هدف اقتصاد مقاومتی فساد سیستم اقتصادی ما و تمام این نقاط ضعفی باشد که هر کدام به تنهایی می تواند یک کشور را نابود کند
1- جمعیت حدود دو برابر شده
2- جنگ با دشمن خارجی شناخته شده بود ولی حالا دشمن ناشناخته است .
3-وضع مالی اکثریت مردم به این حد بد نبود. طبقه متوسط بسیار بیشتر بود.