آفتابنیوز : 
داستانهاي تکراري؛ مثل دو برادر که همديگر را گم کرده اند و يک دفعه وسط زمين و آسمان از روي خال سمت چپ ويا انگشت شست پاي يکي، همديگر را مي شناسند و بعد هم کلي صحنه هاي گريه آور ديدار دو برادر با داستان عشقي بين پسر فقير و دختر پول دار و بالعکس که آخر سر به هم مي رسند و ... اصلاً اولين تصوير يک فيلم هندي در ذهن همه يک دختر و پسر هندي لاي درختهايي ا ست که با حرکات موزون قربان صدقه هم مي روند اين فهرست کليشه هاي فيلم هندي را مي توان همين طور ادامه داد. کليشه هايي که در نگاه بيينده غير هندي ظاهري سطحي و حتي ناخوشايند دارد، ولي اکثر اين کليشه ها، از فرهنگ و آداب و رسوم هندي ريشه گرفته اند با فرهنگي که با سابقه چندين هزار ساله در همه جاي زندگي مردم هند حضو دارد. کليشه هايي مثل بازيهاي اغراق شده، صحنه هايي پر از گفتگو، توجه به خانواده و ارزشهاي آن، استفاده مفرط از موسيقي و ...
بازي هاي اغراق شده چيزي که در فيلمهاي هندي، کاملاً به چشم مي زند، بازيهاي اغراق شده و تصنعي است چه در صحنه هاي کمدي و چه در صحنه هاي جدي، در حالي که در دنيا از سال 1950 به بعد و پيدايش التورز استوديو و بازيگري به شيوه ي تراگتينگ، بازيها هر چه بيشتر به سمت واقعي شدن و حذف اضافات غير واقعي پيش رفته اند اين شيوه که در حال حاضر در جهان کاملاً پذيرفته شده و طبيعي است و قله هاي بازيگري مثل رابرت دونيرو، آل پاچينو، جک نيکسن و ... نمونه هاي آن هستند، در فيلمهاي «ماسالا» به هيچ وجه وجود ندارد.
در فيلمهاي هندي، بازيهاي زيرپوستي به چشم نمي خورد. حس و حال نقش بايد به غلو آميزترين شکل، فرياد بزند. اين اغراق، ريشه در نمايشهاي قهرماني دارد که در عاليترين و والاترين نمونه درام در هندديده مي شود. اين نمايشها به اعمال واکنشهاي خدايان، تجسم آنها و نيز قهرمانان و نخبگان و خاندان سلطنتي يا اشراف مي پرداخت.
اين نمايشها در پي آن نبودند که اين شخصيتها را به صورت واقعي به تصوير بکشند؛ آنها اعتقاد داشتند مقام آنها والاتر از آن است که کسي بتواند به جاي آنها بازي کند و شخصيت شان را مجسم سازد. به همين دليل تاکيد اين نمايش بر نوع احساسي بوده که اين شخصيتهاي والا داشته اند. تاکيدي که سبب برجسته کردن اين احساسات و غلو آميز کردن آن از طريق بازيگر بوده تا خود را کاملاً از نقش متمايز کند. و توجه تماشاگر را به سمت آن حس و خصوصيت ببرد. نه به سمت خودش. اين شيوه بازي تصنعي و اغراق آميز که از دوران قديم در هند معمول بود، با پيدايش سينما در فيلمهاي هندي هم جاي خود را باز کرد؛ به طوري که به شيوه بازي شناخته شده فيلمهاي هندي تبدل شد. البته از نگاهي ديگر، اين شيوه بازي براي تماشاگر که به سطحي ديدن و لقمه آماده بليعدن، عادت کرده و هرگونه پيچيدگي را پس مي زند بهترين است.
فيلمها پر از گفتگو
کمتر فيلم هندي را مي توان سراغ گرفت که در آن قهرمان فيلم؛ در جايي از داستان، خطابه ي پرشر و شوري را در باب مسائل اجتماعي، عشق و ... ارائه ندهد؛ سخنرانيهاي پرطمطراق و پر از جمله هاي شعارگونه که به قهرمان فيلم انگار بدون آن چيزي کم دارد.
اين عشق به سخنراني ريشه در يکي از آثارهاي قديمي و مهم هندي،" مهابهارا تا" دارد. جايي در منظومه بهاگاوادگيتا از اين اثر حماسي، دو ارتش از پسرعموها روبه روي هم صف کشيده اند تا يک جنگ برادر کشي را آغاز کنند. در اينجا؛ آرجون، سلحشور بي سلاح، ناگهان دچار شک و دودلي مي شود و چهره اي آشتي جويانه به خود مي گيرد. کريشنا مظهر معنويت که ارابه آرجون است در هجده فصل قهرمان به ترديد افتاده را با موعظه هاي خود وا مي دارد تا جنگ را ادامه دهد در تمام اين مدت دو ارتش با شکيبايي تمام منتظر خطابه هاي کريشنا مي باشند تا ببينند سرانجام آن چه مي شود و آرجون چه تصميمي مي گيرد. حال مردم هند را فرض کنيد که بارها اين قصه هاي را شنيده اند و با صبر به اين خطابه هاي طولاني گوش سپرده اند پس مي بينيد که اين خطابه هاي طولاني پاسخ به نياز مردمي است که به آنها عادت کرده اند و جزئي از فرهنگشان است . جالب است بدانيد محبوب ترين و عام عام ترين نام براي قهرمانان در فيلمهاي حادثه اي هندي با پيام اجتماعي، آرجون است تاثير پذيري عناصر سينمايي هند از مهابهاراتا در موارد ديگري هم به چشم مي خورد يکي ديگر از قهرمانان مهابهاراتا، سلحشور بزرگي است به نام «کارنا» کسي که مي خواهد حقوق حقه اي را که از زمان تولد و رها شدنش از سوي مادر از او دريغ شده است را بازستاند. شخصيتي والا که همه مشخصه هاي لازم براي يک قهرمان اسطوره اي را دارد. قهرماني که با مرگي خائنانه پايان مي يابد. اين همان شخصيتي است که آميتا پاچان در بسياري از فيلمهاي دهه هفتاد و هشتاد خود، ارائه کرد. نقش يک جوان زاغه نشين شهري که از ته دل حسرت حقوق از دست رفته اش را مي خورد و مي خواهد اين حقوق پايمال شده را بست آورد و به همان سرنوشت کارنا هم دچار مي شود.