کد خبر: ۱۶۹۰۴۱
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۲
نماینده دوره هفتم مجلس

مقابله متحجران با مکتب فکری امام خمینی (ره)

مقاله منتشر حجت الاسلام و المسلمين علي عسکري
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: استفاده از نیروی عقل و تأکید بر تعقل مورد تأکید همه ادیان الهی است. قرآن کتاب آسمانی مسلمانان در آیات مختلف خردورزی را امری ضروری برای انسان دانسته و آن را مورد توجه قرار داده است. به‌عنوان نمونه در آیه‌ای آمده است: «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ»(١): خداوند بر آنها که تعقل نمی‌کنند پلیدی قرار می‌دهد و یا این‌که در آیه‌ای دیگر دارد: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ»(٢): بدترین جنبدگان در نزد خدا کرها و لال‌ها هستند که تعقل نمی‌کنند. این آیه بیانگر آن است که مهم‌ترین مزیت انسان بر مخلوقات دیگر برخورداری او از نیروی عقل و تعقل است و در این میان مطلب بسیار جالب این است که بهترین نوع ارتباط انسان‌ها با یکدیگر از نظر قرآن، تعامل بر مدار عقل و برهان است و این‌که هر چیزی را بدون عقل و برهان نه از کسی بپذیرند و نه بر کسی تحمیل کنند. قرآن در این رابطه می‌گوید: «تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ»(٣)؛ این ادعا و آرزوی آنان است بگو برهان آورید اگر راست می‌گویید. از آیه یادشده چنین مستفاد است که فرهنگ مطلوب از منظر دین و قرآن، فرهنگ عقلانیت است. 

در ادامه و در راستای آیات قرآن، در سنت و حدیث نیز توجه به عقل و بهره‌مندی از طریق و روش عقلانی بسیار بااهمیت معرفی شده است. از منظر سنت و سیره معصومین (علیهم الصلاة و السلام) عقل پیامبر درونی انسان‌ها دانسته شده و بهترین مخلوقات خدا و ارزشمندترین آنها عاقلان و عالمان هستند. در مزیت عقل و خرد، همین بس که در روایتی از امام علی (ع) نقل شده است که جبرئیل بر حضرت آدم (ع) نازل شد و گفت: «ای آدم من بر تو مأمور شده‌ام که تو را در انتخاب یکی از سه چیز مخیر سازم، پس یکی را برگزین و دو تا را واگذار». حضرت آدم (ع) گفت: «آن سه چیست؟»؛ جبرئیل گفت: «عقل، حیا و دین»، حضرت آدم (ع) گفت: «عقل را برگزیدم». جبرئیل به حیا و دین گفت: «شما بازگردید و او را واگذارید». 

آن دو گفتند: «ای جبرئیل! ما مأموریم هر جا که عقل باشد با او باشیم».(٤) اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمود: «هر که عاقل است دین دارد و کسی که دین دارد اهل بهشت است و پاداش هر کسی در آخرت به اندازه بهره‌مندی او از عقل است».(٥) به همین جهت است که فقهای بزرگ و حکمای اسلامی اصول دین را در مباحث معرفتی، امری غیرتقلیدی دانسته‌اند و اثبات آن را در انحصار عقل به رسمیت می‌شناسند و به ملازمه بین عقل و شرع در احکام کلی اسلام، تأکید دارند. 

بنا به آن‌چه گفته شد، لازم است به نکته بسیار مهم و تعیین‌کننده‌ای در باب تعقل اشاره کنم و آن، این است که با مراجعه به تاریخ، به‌روشنی می‌توان ادعا کرد که هر نوع تمدن دینی در جامعه جهانی تا وقتی پابرجا و نقش‌آفرین است که بر منطق عقل و استدلال استوار باشد و بسیار بوده‌اند کسانی که علیرغم داشتن قدرت و برخورداری از مواهب طبیعت و ثروت، چون عقل را نادیده گرفته‌ و سرگرم خرافه و جهالت شده‌اند، گمراهی آنان سبب انحطاط‌شان شده است. شکی نیست که عقل و خردمندی در میان هر ملتی، چراغ راه آنان است و استفاده از روش عقلانی و بهره‌مندی از آن زنجیره‌ای است که مردم را به‌هم پیوند داده و به پیش می‌راند و چنان‌چه این حلقه کارآمد و لازمه حیات و تمدن، مفقود شود، گسست در رشته معنوی یک ملت حتمی می‌گردد و در آن صورت است که عقلانیت جای خود را به بی‌منطقی و زورگویی می‌دهد. بر همین اساس است که با رجوع به تجربه عینی تاریخ کهن گذشته، ضروری است بدانیم که انحطاط و شکست تمدن دینی در میان مسیحیت از آن‌جا شروع شد که کلیسای کاتولیک از عقل کناره‌گیری کرد و با پذیرش تثلیث و موارد موهوم و غلوآمیز دیگر از راه تأکید به تعبد و تقدس‌‌گرایی‌های غیرعقلانی، تحجر و جمود را جایگزین عقل کرد. هم‌چنان‌که اتخاذ یک چنین روشی در مقاطعی از تاریخ، سبب انحطاط در تمدن دینی اسلام و روی کار آمدن قدرت‌های ستم‌پیشه و منحرف در میان مسلمانان بوده است. 

نگارنده بر این باور و اعتقاد است که مکتب فکری امام خمینی (ره) که تمدن دینی را براساس عقلانیت و معنویت منطبق بر شرایط زمان و مکان در عصر بیداری اسلامی احیاء نمود، در صورتی امکان دوام و استمرار خواهد داشت که عقلانیت در آن رنگ نباخته و به تحجر نگراید. 

همه می‌دانیم که آن یار سفرکرده با تأکید بر فقاهت دینی مبتنی بر تئوری ولایت فقیه که تئوری فقه و عقلانیت است، ثابت کرد که هیچ‌گونه دوگانگی بین عقل و دین وجود ندارد و این در حالی است که استراتژی دشمنان دینی مردم مسلمان ایران مبتنی بر تقابل و جداسازی دین از عقلانیت، سیاست و تدبیر بوده است و با جداسازی دین و عقل در سر راه مسلمانان چالش‌آفرینی داشته و دارند. به‌طور قطع روش‌های فکری می‌تواند مختلف باشد ولی مزیت فکری امام خمینی (ره) این بود که با مثبت‌اندیشی و جامع‌نگری مبتنی بر عقلانیت، سیل مردم برخوردار از سلایق و روش‌های مختلف فکری را به فلکه توحید و خدامحوری رهنمون ساخت و به مصداق: «كُلُّ مَنْ في الْوُجودِ يَطْلُبُ صَيْدًا إنَّما الاِخْتِلافُ في الشَّبَكاتِ»، مقصد و مراد تعالی‌بخش انسان برخوردار از تمدن دینی را تصویری جهان‌شمول داد. 

شاگرد فکری امام خمینی (ره)، شهید استاد مطهری در تبیین این تفکر بلند و مثبت‌اندیش دینی می‌گوید: «حکیم مشایی می‌گوید «خدا»، حکیم اشراقی می‌گوید «خدا»، فقیه و محدث کلامی هم می‌گوید «خدا»، عارف و سالک هم می‌گوید «خدا»، تمام این روش‌های فکری همانند خیابان‌های مختلفی است که به فلکه توحید منتهی می‌شود. روش‌ها و سلایق فکری متفاوت است اما مقصد و هدف یکی است».(٦) این نوع از تفکر و عقلانیت که از ویژگی‌های حکمت صدرایی و مکتب فکری امام خمینی (ره) است، امروز نیز به‌مانند گذشته بهترین راه نجات است. امری که بین نگاه‌های سلبی و ایجابی، تعادل برقرار می‌کند و صورت مسئله، موضوع و مسائل مبتلا‌به را به حالت منطقی و عقلانی درمی‌آورد و راه درست و صراط مستقیم و مطلوب را پیش روی انسان طالب حق می‌گشاید. 

نباید فراموش کرد که متحجران مقدس‌مآب در گذشته با این تفکر که مبتنی بر عقلانیت است، مقابله می‌کردند. مرحوم آیت‌اله نجفی‌قوچانی در کتاب «سیاحت شرق» که خاطرات خود را در آن به نگارش درآورده، گفته که مدت دو سال از دست مقدس‌های ظاهرگرای دینی به‌طور قاچاق در حوزه علمیه، دروس علوم عقلی را از متون درسی بزرگان و علما، در نزد استاد خصوصی فراگیری نموده و تحصیل مبانی عقلی و فلسفی، قبل از اذان صبح به انجام می‌رسیده است و حتی دوست هم‌اتاقی او در حوزه و مدرسه دینی، نمی‌دانسته که او به کجا می‌رود و تصور می‌کرده آن مرحوم برای ادای نماز شب و عبادت از حجره خارج می‌شود. چرا که فراگیری فلسفه، امری حرام و نامطلوب برای طلاب معرفی شده بود. شاهد و مثال دیگر برای وضع ناگوار یادشده، اظهارات استاد جوهری است که مدرس علوم عقلی حوزه علمیه مشهد است. ایشان در گفتاری مظلومانه در جمعی دوستانه می‌گفت: «قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در مسجد گوهرشاد در جوار حرم مطهر عالم آل محمد (ص)، حضرت امام رضا (علیه آلاف التحیه و الثناء) منظومه حکیم اسرار مرحوم حاج ملا هادی سبزواری را تدرس می‌کردم. در زمان تدریس، بارها از مسجد اخراج شدم چون مقدسین مشهد که نفوذ فراوانی هم در حکومت و درباره شاه داشتند، خواندن و تدریس فلسفه را از کفریات معرفی می‌نمودند و از استاندار و نایب‌التولیه می‌خواستند کسی در حرم و مسجد، فلسفه تدریس نکند». 

این استاد فرزانه و ساده‌زیست ما که عشق وافر و فراوانی به امام رضا (ع) و اهل بیت (علیهم السلام) دارد، ضمن تجلیل از امام خمینی (ره) به‌طور مکرر، به اینجانب می‌فرمود: «پیروزی امام خمینی (ره) در درجه اول پیروزی عقلانیت بر جمود و تحجر بود!»؛ این نحوه ستیزه‌جویی و روند تقابل تحجر با تعقل در مقاطعی چنان ادامه داشته که امام خمینی (ره) با یادآوری دوران تلخ گذشته در مورخ 3/12/1367 در منشور و پیامی به حوزه‌های علمیه فرمود: «در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم مرحوم مصطفی از کوزه‌ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند چرا که من فلسفه می‌گفتم».(٧) فراموش نمی‌کنیم که امام خمینی (ره) با استدلال و محاجّه عقلی با گورباچف رهبر حزب کمونیست شوروی سابق از راه انذار عقلی به مصاف ابرقدرت کمونیستی شوروی با همکاری و هم‌فکری شاگرد نامدار و عزیز خود آیت‌اله جوادی‌آملی همت گمارد که به تعبیر ایشان، مقدسین بی‌خبر از خدا آن را برنتابیدند و علیه وی و شاگردش اقدام به فتنه‌جویی و جوسازی کرده و با تمسک به فرهنگ عوام و ظاهرگرایانه سنگ دفاع از دین و شریعت را به سینه ‌زدند و او و یارانش را تخریب کردند و در آن هنگام امام خمینی (ره) پیامی را صادر فرمودند که جا دارد دل‌سوزان امام خمینی (ره) و نظام، یک بار دیگر به‌طور عمیق آن پیام را بخوانند زیرا در بخشی از آن پیام آمده است: «تیشه‌ای که مقدسین بی‌خبر از خدا به ریشه اسلام زده‌اند، تاکنون احدی نزده است. . . کسانی که در گذشته کارشان جز تکسّب و تعیش، چیز دیگری نبوده است». 

سران شناخته‌شده و افراد فکری جریان تحجر و جمود مورد اشاره امام خمینی (ره) پس از ارتحال جانسوز ایشان، سعی کردند در بعضی از حوزه‌ها، نهادها و مراکز فرهنگی نفوذ کرده و عهده‌دار رسالت تخدیری و تخریبی از نوع جدید باشند. لیدرهای این جریان در مقطع فعلی، سعی دارند شاگردان عالم، صالح و کارآمد امام خمینی (ره) را که پاسدار مکتب فکری او هستند، سیاسی معرفی کرده و جایگاه علمی، فقاهتی و حتی مبارزاتی آنان را در افکار عمومی مخدوش سازند. این حضرات به‌ظاهر دل‌سوز دین و ولایت که هیچ نوع سابقه حمایت و تأیید از امام خمینی (ره) را در پرونده خود ندارند، جمودگرایانه چنان خود را حامی دین معرفی می‌کنند که گویا فقط خودشان نماد و سنبل دین و شریعت محمدی (ص) هستند نه کس دیگر؟! 

اینان کسانی هستند که فرقه‌های خردستیز و خودسر در پناه فکری و حمایتی آنان در سال‌های اخیر افراط‌گری را پیشه کرده و سبب هتاکی و توهین به بیت امام خمینی (ره) و شاگرد نامدار او آیت‌اله هاشمی‌رفسنجانی شده‌اند. امری که در راهپیمایی روز قدس امسال نیز از آن فروگذار نبودند. قرابت فکری و عقلانی بیشتر به امام خمینی (ره)، از ناحیه متحجران یادشده، امروز هم دارای جرم است و این امری است که در تقابل تحجر با تعقل و تدبیر فی‌الحال بیش از زمان‌های گذشته از سوی متحجران بر علیه چهره‌های عقلانی و اعتدال‌گرا به‌کار گرفته می‌‌شود و نشان می‌دهد که مقابله متحجران با مکتب فکری امام خمینی (ره) پایان ندارد.

منابع:

1. سوره یونس آیه 100
٢. سوره انفال آیه 22
٣. سوره بقره آیه ١١١
٤. اصول کافی، چاپ اسلامیه، کتاب عقل
٥. همان منبع
6. . مراجعه شود به کتاب آشنایی با علوم اسلامی بخش فلسفه و حکمت متعالیه اسلامی، استاد شهید مطهری
7. صحیفه نور، امام خمینی (ره)، جلد ٢١

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۶/۱۵
0
0
با سلام
سوال بنده اینست؟
چرا عکس حضرت امام در اواسط سایت است؟
چرا؟
آیا این کار درستی است؟ آیا بنده سخن بیهوده می گویم؟
پیشنهاد بنده اینست که عکس ایشان همیشه در صدر سایت باشد.همراه با مطلبی از ایشان یا جمله ای متین .آیا پیشنهاد نابجاییست؟
این مطلبم در مورد رهبرم و سرورم نیز صدق می کند ؟
لطفا فکری اساسی و محترمانه در این مورد بنمایید

؟؟آیا درست است که عکس آقای فردوسی پور و بیانات خاله زنکی ایشان بالاتر از عکس حضرت امام که در گوشه ای از سایت تنها و مظلوم دیده شود؟
با تشکر
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین