آفتابنیوز : آفتاب: *موضوع استیضاح وزیر ورزش در جلسه دیروز مجلس شورای اسلامی، به کلاف سردرگمی تبدیل شد که ظاهراً همه برای رها شدن از دست آن، ناچار به پاک کردن صورت مسأله شدند. طرح استیضاح آقای عباسی وزیر ورزش در پنجم مهرماه سال جاری و در 21 محور تسلیم هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی شده بود که از آن زمان حواشی بسیاری را به دنبال داشت و تا یک روز مانده به طرح آن در صحن علنی مجلس، حرف و حدیثهای فراوانی پیرامون مطرح شدن یا مطرح نشدن آن شنیده میشد. حتی برخی روزنامههای یکشنبه - که قاعدتاً اخبار خود را شب قبل تنظیم کرده بودند - خبر از منتفی شدن استیضاح داده بودند. این، یعنی طرح یا عدم طرح استیضاح در صحن علنی با وجود آنکه موضوع در دستور جلسه قرار داده شده بود، هنوز برای عدهای قطعی نشده بود و درباره آن تردید داشتند.
*متأسفانه مدتی است موضوع استیضاح در مجلس، شکل عجیب و غریبی به خود گرفته و صرف نظر از اشکال و محتوای استیضاحها، خود موضوع این «حق قانونی»، حالتی «طنزگونه» در انظار عمومی یافته و عملکرد نامناسبی که در این باره به نمایش گذاشته شده، به شدت شأن مجلس و نمایندگان آن را پایین آورده است.
*بحث این نیست که وزیری استیضاح بشود یا نشود کما اینکه سخن بر سر این نیست که نمایندگان از این حق استفاده بکنند یا نکنند، اما این انتظار وجود دارد که چنانچه نمایندگان تصمیم به کاری گرفتند، آن را در چارچوب صحیح و اصول قانونی و اخلاقی به پایان برسانند و شکل کار را به صورتی در نیاورند که هم خود در ادامه کار سردرگم شوند و مردم را متحیر نمایند! در ماجرای دیروز عدهای میگویند، اصلاح جدید آئین نامه داخلی مجلس مبنی بر اینکه پس گرفتن امضا از طرح استیضاح و افزودن به آن در طول استیضاح بلامانع است، دردسر جدیدی برای هیأت رئیسه مجلس در جریان جلسه علنی روز گذشته بوده است، عدهای دیگر پس گرفتن امضا پس از طرح استیضاح در جلسه را غیرقانونی میدانند و جمع دیگری میگویند رفتار سلیقهای با مواد آئین نامه داخلی علت پدید آمدن مشکل دیروز بود. در هر حال اشکال در هر جا که باشد، از دید مردم مجموعه عملکرد مجلس و نمایندگان درباره استیضاحها، عملکرد مثبتی نبوده است. نه به خاطر آنکه یک وزیر از دام استیضاح رهیده و اینکه اصولاً باید ابقاء میشد یا نه، بلکه به خاطر آنکه نحوه مطرح شدن استیضاحها و چگونگی به نتیجه رساندن آنها، شأن مجلس را پائین آورده است.
کشور داري و مصالح آن نيازمند شخصيت هايي از خود گذشته همچون آقاي هاشمي و خاتمي و علي مطهري و ... ميباشد .
حرفهای دیگری میزنند و شخصیتشان ، چیز دیگری است و وقتی که پشت میز نشستند و به اهدافشان رسیدند ، شخص دیگری می شوند و از دنیا و اجتماع ، به دور میشوند و مشکلات را یا اصلا" نمی بینند و یا خیلی راحت از کنار آنها می گذرند . و اینها همه بر میگردد ، به حقوق و مزایای بالای این قشر در جامعه .
برای انتخاب یک نماینده خوب ، باید قوانین زیر وضع گردد :
1- باید حقوق یکسان با یک فرهنگی داشته باشند.
2- هدف فقط رضایت خداوند و خدمت به مردم باشد .
3- کمترین تعطیلی و بیشترین کار را انجام بدهند و درصورت
اضافه کاری مثبت ، حقوق بیشتر شامل حالشان شود .
4- هرکدامشان ، باید به طور ماهیانه بازدید عمومی با مردم
شهرشان داشته باشند و همراه با شوراها ، از مشکلات مردم شهرشان مطلع گردند.
تنها در این صورت است که بعضی از این آقایان ، سالیان سال
به دنبال پست و مقام نمایندگی برنمی آیند و اگر باز هم متقاضی بودند ، می دانند که باید فقط خدمت کنند و از زیرمیزی گرفتنها و مزایای زیاد خبری نیست .
و مزیت دیگری که این پیشنهادات بالا دارد ، این است که دیگر
کسی میلیونها تومان پول خرج تبلیغات خود نمی کند .
و مزیت خیلی مهمتر پیشنهادات بالا این است که کسی که
می آید ، برای رضایت خداوند و خدمت و انجام وظیفه به خلق
جلو می آید و معیارها ، در آن صورت خدایی و مردمی میشود و نه در حال حاضر ، که پست و مقام و پول ، برای بعضیها ، خیلی مهمتر است و شیطان را پشت این میزها میبینند.