کد خبر: ۱۸۴۱۸۴
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۱

نمره وزیر آموزش و پرورش در درس ادبیات زیر ۱۰ است

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: شیرزاد عبداللهی"این اولین بار نیست که وزیر آموزش و پرورش در سخنرانی های خود یا در پاسخ خبرنگاران مطلبی سبک و یا غیر منطقی بیان می کند. متاسفانه در موارد زیادی آقای حاجی بابایی، شان بزرگترین وزارتخانه فرهنگی کشور را رعایت نکرده است. در آغاز دوره وزارت، آقای حاجی بابایی در جمع معلمان کرج گفت که برای قبول وزارت دو شرط تعیین کرده بود. اولی مشورت با پدر و دومی تفال به دیوان حافظ . آنگاه به جای غزل، یک رباعی خواند!

داستان گفتگوی خصوصی حاجی بابایی با پدر، تحت عنوان "پدر دکمه ات را ببند" که تیتر روی جلد یکی از مجلات آموزش و پرورش به نام پیوند با تیراژ ۳۶۰ هزار شد، این بحث را پیش آورد که گفتگوی خصوصی حاجی بابایی با پدر، چگونه در نماز جمعه، توسط خبرنگار مجله پیوند ضبط و ثبت شده و اصولا این مطلب واجد چه اهمیتی بوده که تیتر روی جلد نشریه ای دولتی شود.

ادبیات عوامانه وزیر در شان یک معلم نیست. به دو دلیل: اول معلمان معمولا با ادبیات پاکیزه و غیرعوامانه سخن می گویند و حتی یکی از ایرادهایی که به معلمان می گیرند این است که بیش از اندازه لفظ قلم حرف می زنند. دوم از یک فرد تحصیلکرده در حد دکتری که ۱۳ سال در مجلس حضور داشته بعید است که با چنین ادبیاتی سخن بگوید.

باز هم به سوابق مراجعه می کنیم . وزیر در جای دیگری گفت: "دانش‌آموزی که نخبه است و معدل ۲۰ دارد به کلاس‌های بیشتر احتیاج ندارد بلکه چنین دانش‌آموزی به کارهای جانبی مثل مشاوره و پرورشی احتیاج دارد که تا سیم‌هایش عایق‌کاری شده و اتصال نکند! ".... و باز هم: "برای انتقال دانش‌آموزان از نوبت عصر به نوبت صبح کمبود ساختمان نداریم اما گویا تاکنون وقت و حال نداشته‌ایم که وضعیت فضاهای آموزشی را بررسی کنیم". استخدام اصطلاحات عوامانه مانند حال نداشتن و اتصال سیم و عایق کاری در مقوله های آموزش و پرورشی از سوی یک مقام وزارت آموزش و پرورش کم سابقه است.

اوایل سال ۸۹ حاجی بابایی در جمع کارکنان آموزش و پرورش در مشهد گفت: "خبرنگاران هر گاه بیکار می شوند یاد موضوع استخدام و حق و حقوق معلمان می افتند... به کسی ربطی ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند." وزیر خطاب به خبرنگاران گفت: "مگر ما از شما سؤال می کنیم که شما چقدر حقوق می‌گیرید؟"

مجادله با خبرنگاران، جواب سوال را با سوال دادن و تندگویی، زیبنده یک مسئول فرهنگی و آموزشی در سطح رییس منطقه هم نیست تا چه رسد به وزیر آموزش و پرورش. ممکن است این ادبیات بین سیاستمداران عوامگرا رایج باشد، اما برای وزیر آموزش و پرورش عیب بزرگی محسوب می‌شود. روی این صندلی که امروز حاجی بابایی نشسته، در گذشته بزرگان شعر و ادب نظیر ملک الشعرای بهار نشسته بودند.

در اسفند ۸۹ دکتر غلامعلی افروز رئیس سازمان نظام مشاوره و روانشناسی نتیجه یک تحقیق در مورد میزان بزهکاری در میان کودکان بازمانده از تحصیل را اعلام کرد. وزیر آموزش و پرورش با ادبیاتی تحقیر کننده گفت: «چندی پیش فردی در یکی از سایت های اینترنتی گفته بود بزهکاری در آموزش و پرورش افزایش یافته است که به شدت متعجب شدم و گفتم تماس بگیرند و از او بپرسند آمار و اسامی بزهکاران را ارائه کند و بگوید براساس کدام شاخص‌ها این آمار را ارائه کرده است»! بعد هم اضافه می‌کند: "کسی تا معلم نبوده باشد و در کلاس درس گچ به دست نگرفته باشد اگر ۵۰۰ کتاب تربیتی هم نوشته باشد معلم نمی‌شود". این در حالی است که دکتر افروز استاد دانشگاه تهران است. مدتی بعد با همین شیوه با دکتر گلزاری برخورد کرد.

واکنش وزیر به سوانح آموزش و پرورش تا قبل از آتش سوزی شین آباد الگوی معینی داشته است: آمیزه ای از انکار و پرخاش. در جریان آتش سوزی خوابگاه دبیرستانی در چاه بهار وزیر آموزش و پرورش با این مقدمه: "شما می‌توانید بگویید که هیچ هواپیمایی سقوط نکند؟" افزود: "همه توانمان را در خصوص پیشگیری به کار می گیریم، حالا ممکن است در خوابگاهی چند سیم روی هم قرار بگیرند و جرقه خورده باشد...". در جریان سقوط اتوبوس حامل دانش آموزان و مرگ ۲۶ دختر دانش آموز گفت: "بروید از مسئولش بپرسید". در حادثه آتش سوزی مدرسه شین آباد در واکنش به سوال خبرنگار مهر در خصوص درخواست استعفایش توسط برخی نمایندگان مجلس با خنده گفت: «خبرنگاران چی؟ خبرنگاران را برکنار کنیم یا نه؟ اگر به موقع خبر می دادید مواظب مدرسه شین آباد پیرانشهر باشید این اتفاق روی نمی داد».

نحوه عذرخواهی وزیر در مجلس هم خبر ساز شد. وی گفت: «این که اگر واقعا وزیر آموزش و پرورش باید بیاد بگه من عذرخـواهی مـی‌کنم. من الان تا قیامت عذرخواهی می‌کنم هر اتفاقی بیفتد توی آموزش و پرورش». این سخنان علاوه بر ایرادات نگارشی و ادبی در حد دبیرستان، شباهتی به عذرخواهی یک مقام رسمی ندارد.

گاهی روابط عمومی اطلاعیه می دهد که منظور وزیر این بود و آن نبود، گاهی هم وزیر حرفهای خود را بعدا اصلاح می‌کند. این اصلاحیه ها کسر شان آدمی در موقعیت وزیر است. نکته شگفت انگیز این است که وزیر آموزش و پرورش با این ادبیات ویژه علاقه زیادی به سخنرانی در جمع فرهنگیان و حضور در تلویزیون دارد. در بسیاری از این سخنرانی ها خبرنگاران حضور ندارند تا شوخی ها، سخنان آمیخته به انکار و پرخاش و برخی حرف های غلو آمیز وزیر در باره خودش، معلمان و کارهای انجام شده را ثبت کنند و به اطلاع افکار عمومی برسانند.

*کارشناس مسائل آموزشی
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
United States of America
|
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۶
0
0
خلایق هر چه لایق
این رییس جمهورو وزیر از سر این مملکت هم زیاده
جمشيد بسم الله
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۶
0
0
ميدونيد چه فكري بد جور ذهن منو مشغول كرده ؟ اين كه ما اين اقا را مسلمان و شيعه و بهشتي ميدونيم ولي اوبامايي كه بخاطر مرگ چند تا دانش اموز تعطيلاتش را رها كرد و برگشت محل كارش و زار زار گريه ميكرد را كافر و جهنمي حالا مثلا اين اقا برا دانش اموزان ما بايد الگو باشه از قديم گفتن:از كوزه همان برون تراود كه در اوست
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۶
0
0
بالاخره رییس جمهورهم یکی رو انتخاب می کنه که مث خودش حرف بزنه دیگه!!
ناشناس
|
United States of America
|
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۶
0
0
مقصر اول کسی است که او را به عنوان مهمترین وزیر تربیتی و فرهنگی مملکت معرفی کرده و در مرحله دوم کسانی که به او رای اعتماد!!!! داده اند و سوم همانها جرات استیضاح وی را ندارند. وا اسفا
ماه یزد یار
|
United States of America
|
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۶
0
0
ببینید بر سر منسبی که بهارها و ریاحی ها برایش خون دل خوردند چه آمده است. این داستان تلخ غروب یک فرهنگ است. و افسوس که به سادگی فراموش می کنیم که هر کدام از ما در این داستان نقش داشته ایم. به برخوردهای روزانه خود در خانه، خیابان، و یا اداره اگر کمی فکر کنیم شاید چندان تفاوتی با حضرت وزیر فرهنگ نداشته باشد؛ به احساس مسئولیت پذیری و احترام به دیگران که رخت بربسته از میان ما؛ و به ادبیاتی که جایی در تربیت فرزندانمان نداشت... پدر و مادر من حدود چهل سال از جان و دل به این وزارت خانه، شاید بهتر باشد بگویم به این فرهنگ، خدمت کردند و می دانم با چشمانی اشکبار و دلی پر خون سخنان وزیر محترم را در مورد حادثه گوش می دادند. "- بروبینبا دلت خوش شما هم آغا. فرحنگ. فرنگ. چت زدی داش... دلار خدا تومن اومد روش تو همین پنج دغیغه که تو نشستی اینجا در مورد فرنگ هرف میزنی. من دارم وزیریم رو میکنم. کارم هم، چی؟ بلتم. بهار کیلو چند؟ - عذرخواهم. -جان؟! - منظورم این بود: عرز میخام. -حالا شد. برو بچه تفقف بیجا مانه کسب و کار است. اینجا وزارتخونه است. مدرسه که نی. "
امیر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۶
0
0
خو استیضاش کنین؟؟
ولاااا
چرا به ما میگین؟ما که کاری از دسمون بر نمیاد
همایون
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۶
0
0
وزارتی که با فال و مشورت با پدر ( نه کارشناسان ) اداره شود عاقبتش بهتر از این نمی شود . جالبتر اینکه مسئولان این دولت هم از لحاظ فکری و هم از لحاظ ریخت و قیافه نحس شان خیلی شباهت دارند.
ناشناس
|
Turkey
|
۱۶:۲۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۶
0
0
این جمله قصار حضرت وزیر امروز به گوشی تمام فرهنگی ها مسیج شده بود.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین