آفتابنیوز : 
گرهارد شرودر، صدراعظم پيشين آلمان از حزب سوسيال دمکرات به مخالفت با سياستهای نومحافظهکاران حاکم بر آمريکا اشتهار داشت و اينک حذف او از مقام رهبری دولت آلمان، باعث اين تصور شده است که روابط برلين – واشنگتن بيش از پيش نزديکتر شود.
نزديکی بيشتر آلمان به آمريکا بیتاثير بر روابط برلين – تهران نيز نخواهد بود چرا که در حال حاضر ايران و آمريکا درگير چالشی سنگين بر سر برنامه هستهای جمهوری اسلامی هستند و هرگونه چرخش کشورها به سمت يکی از اين دو کشور، سبب دوری از ديگری خواهد شد.
بر اين اساس دستيابی خانم مرکل به مقام صدراعظمی آلمان با استقبال دولت جورج بوش، رئيس جمهور آمريکا روبرو خواهد شد.
دولت بوش اساسا دل خوشی از گرهارد شرودر نداشت. آقای شرودر درست در زمانی که ايالات متحده آمريکا به حمايت آلمان برای حمله به عراق نياز داشت، نه فقط حاضر به حمايت از اين حمله نشد، بلکه دوش به دوش فرانسه در راس مخالفان اين عمليات در قاره اروپا در آمد.
موضع مخالف فرانسه که سابقهای طولانی در ابراز مخالفت با سياستهای آمريکا در طول نيم قرن گذشته داشت، چندان باعث شگفتی کاخ سفيد نشد، اما مخالفت آلمان که پس از جنگ جهانی دوم از نزديکترين متحدان آمريکا بود، خشم جورج بوش را برانگيخت.
جورج بوش آقای شرودر را متهم کرد که به منظور بهره برداریهای داخلی و برای پيروزی در انتخابات پارلمانی، از عمل به تعهدات خود در جريان مذاکره خصوصی با مقامهای آمريکايی طفره رفته و قول و قرارهای خود را زير پا گذاشته است.
آقای شرودر نيز به نوبه خود سياست نومحافظهکاران آمريکا را به سياست جنگ طلبانه نازیهای آلمان در دوران هيتلر تشبيه کرد و بدينوسيله بر آتش خشم جرج بوش افزود.
رد و بدل الفاظ تند بين مقامهای آلمانی و آمريکايی روابط بين دو کشور را برای مدتی به شدت سرد کرد، اما پس از پيروزی حزب سوسيال دمکرات آلمان در انتخابات پارلمانی و انتخاب مجدد آقای شرودر به مقام صدراعظمی از يک سو و حمله برقآسای آمريکا به عراق و سرنگونی سريع دولت صدام حسين از سوی ديگر، دو طرف از شدت اختلافهای خود کاستند و به تدريج روابط خود را بهبود بخشيدند.
انتخاب خانم کاندوليزا رايس به سمت وزير خارجه آمريکا در بهبود روابط اين کشور با آلمان و ساير کشورهای اروپايی بیتاثير نبود.
خانم رايس به خلاف نومحافظهکاران تندرو در دولت بوش، در صدد جلب مشارکت اروپا در برنامههای بينالمللی آمريکا در آمد و از مذاکرات سه کشور بزرگ اروپايی – بريتانيا، فرانسه و آلمان – با ايران برای حل بحران هستهای اين کشور حمايت کرد.
با به بنبست رسيدن مذاکرات ايران و سه کشور اروپايی، آلمان نيز مانند ساير همتايان اروپايی خود به سمت سياست آمريکا گرايش پيدا کرد و در اجلاس ۲۶ سپتامبر شورای حکام آژانس بينالمللی انرژی اتمی در تدوين قطعنامهای که راه ارجاع پرونده هستهای ايران را به شورای امنيت سازمان ملل متحد باز میکرد، مشارکت داشت.
با اين همه، موضع آلمان در برابر ايران برای دولت آمريکا چندان اطمينان بخش نبود، زيرا هنگامی که جورج بوش از وجود گزينههای متفاوت از جمله حمله نظامی برای برخورد با ايران سخن گفت، آقای شرودر به سرعت در مقابل وی موضع گرفت و مخالفت قاطع آلمان را با هرگونه حمله به ايران اعلام کرد.
آمريکا در برابر موضعگيری شرودر اين بار واکنش تندی نشان نداد بلکه سعی کرد که با ارائه توضيحاتی در باره سخنان آقای بوش، فضای را تلطيف کند.
اما موضع شرودر با واکنش خانم مرکل رهبر حزب دمکرات مسيحی مواجه شد. خانم مرکل که در آن زمان درگير مبارزات انتخاباتی با رقيب سوسيال دمکرات خود بود، شرودر را متهم کرد که بار ديگر در صدد استفاده داخلی از يک موضوع مربوط به سياست خارجی برآمده است اما آقای شرودر اين اتهام را رد کرد و در طول تبليغات انتخاباتی هم از طرح موضوع ايران اجتناب کرد.
باوجود اين، انتقاد خانم مرکل از آقای شرودر جنبه ديگری هم داشت. وی از مخالفت آقای شرودر با حمله نظامی به ايران در صورت ناکارامدی ديپلماسی انتقاد کرد و متذکر شد که سخنان گرهارد شرودر اين پيام را به دولت ايران میدهد که میتواند بدون رودررو شدن با مخاطرات جدی به برنامه هستهای خود ادامه دهد.
در واقع خانم مرکل شايد نخستين مقام برجسته اروپايی باشد که به طور ضمنی از به کارگيری زور عليه ايران پشتيبانی کرده است و اينک نشستن وی بر کرسی صدراعظمی آلمان میتواند به تقويت موقعيت آمريکا در اروپا و تضعيف ايران منجر شود.
گرچه حضور سوسيال دمکراتها در دولت ائتلافی آلمان و تسلط احتمالی آنها بر وزارت خارجه ممکن است باعث تعديل رويکرد خانم مرکل نسبت به آمريکا و ايران شود، اما چرخش کلی سياست آلمان به سمت آمريکا در سايه رهبری آنگلا مرکل چيزی نيست که قابل ناديده گرفتن باشد.