آفتابنیوز : آفتاب: حامد محمدی - ما همه ایرانی هستیم و در این کشور بزرگ و پر امید زندگی می کنیم و سرنوشتمان با تلاش و همکفری همه ما رقم خواهد خورد. ما می توانیم و باید تلاش کنیم که علیرغم وجود اختلاف نظرها و تفاوت دیدگاهها در این مام میهن بر مشترکاتمان گرد هم آییم و در جهت پیشرفت و تعالی کشور حرکت و تلاش کنیم.
زندگی در این پهنه جغرافیایی به نام ایران، ما را ناگزیر از پذیرش این واقعیت نموده که تغییر قدرت روندی است که در نظام سیاسی جمهوری اسلامی به طور معمول رخ می دهد و اقبال مردم یک روز به سمت جناح اصلاح طلب و روز دیگر به سوی جناح اصولگراست. حیات سیاسی در این کشور با حذف دیگران پیش نخواهد رفت و امور با مشارکت همه به سامان خواهد شد.
نه اصولگرایان می توانند اصلاح طلبان را متهم کردن به جاسوسی،وابسته بودن، براندازی، خیانت به آرمانهای انقلاب و شهداء و .. نموده و بدین ترتیب آنها را از صحنه زندگی دور کنند و نه اصلاح طلبان می توانند اصولگرایان را به بی برنامه و مدیریت بودن متهم نموده و آنها را فاقد وجاهت لازم جهت دستیابی به مسئولیت مطرح کنند. حتی دیگرانی که در این دو اردوگاه نیز قرار ندارند نیز باید حق حیات سیاسی و ابراز مشارکت داشته باشند. البته آنچه مشخص است این است که تا کنون این دو جریان هستن که توانسته اند در وزن کشی های سیاسی و انتخاباتهای برگزار شده، نشان دهند که معیاری برای انتخاب مردم و گرایش عمومی به سمت خود را دارا می باشند.( و این مسئله نافی بروز یک جریان سوم در آینده نیست).
لذا تجربه حیات سیاسی در کشور حاکی از آن است که تغییر مدیریت روشی معمول و متداول در نظام سیاسی جمهوری اسلامی گردیده و همگان باید به لوازم آن تن دهند.
درسی که انتخابات به همگان داد این بود که مردم می توانند نقدها را آزادانه بشنوند و می توان بستری را فراهم کرد که مردم حرفهای دیگری به خصوص از رسانه ملی بشنوند و این مشی می تواند همچنان در رسانه ملی و در جامعه دنبال شود. اگر انتشار نقدهای مختلف از رسانه ملی در سالهای گذشته صورت می گرفت برخی از مشکلاتی که کشور در شرایط کنونی گرفتار آنهاست زودتر ترمیم می شد و به طبع آن معضلات کشور بهتر مدیریت می گردید.
درس دیگر انتخابات آن بود که اعتماد به جناحها همیشگی نیست لذا هر جناح به جای بد اخلاقی و مسموم ساختن فضای سیاسی در جهت حذف رقیب، باید بیلانی از موفقیت خود به نمایش گذارد تا بتواند مورد اعتماد مردم باقی بماند. به معنی دیگر، جناحی که توانسته با رای مردم به حکومت برسد باید بدانند که برای حفظ قدرت تلاش کنند تا عملکرد مثبتی از خود به جا بگذارند تا بدینوسیله مورد اعتماد مردم باقی بماند. لذا با نهادینه شدن این چرخش قدرت به جای تخریب دیگران باید به سمت کارآمدی بیشتر حرکت نمود.
درس دیگر انتخابات آن بود که چگونه قانون پذیری می تواند دستاوردهای بزرگ مشارکت مردم را برای کشور حفظ کند، درست برخلاف آنچه در قتنه انگیزی سال 1388 رخ داد و تمام دستاوردهای مشارکت مردم بر باد رفت. فتنه سال 1388، فارغ از آنکه برنامه ای از پیش طراحی شده برای براندازی نظام سیاسی باشد ناشی از عدم تمکین جناح ها به مرزهای قانونی بود. به عبارتی بدون اینکه فتنه سال 1388، دارای سران طراحی کننده جهت سرنگونی نظام اسلامی باشد، نتیجه بد اخلاقی و عدم توجه به معیارهای قانونی از طرف دو جناح اصلی کشور بود. البته در عمل دو جناح مسئولیت قانون گریزی خود را پذیرفته و هر کدام تلاش کردنند که پشت پا به اعتماد و مشارکت مردم از طرف جناح های اصلی نزنند ، همانطور که در روند انتخابات ثابت شد و البته بزرگترین دستاورد این انتخابات، اثبات این مسئله بود.
بعلاوه در این فضای سیاسی که بعد از انتخابات شکل گرفته که تغییر رویکردها در مسیر تعالی کشور را می طلبد، بدون نفی مسئولیتهای جناح ها در ایجاد فتنه سال 1388 می توان با به اجرا گذاردن عفو سیاسی در مورد مجرمین و متهمین انتخاباتی یاد شده، روح وحدت و همگرایی ملی بیشتری را ایجاد نمود و دستیابی به دستاوردهای بیشتر در سال حماسه سیاسی و اقتصادی را رقم زد.
حال که شائبه بی اعتمادی به نظام سیاسی و انتخاباتی کشور که به صورت نادرست توسط برخی افراد یک جناح مطرح و البته توسط رفتار نادرست برخی افراد به جناح دیگر وانمود می شد، رنگ باخته است، لذا در شرایط قدرت و ثلابت سیاسی می توان با رافت و گذشت رفتار نمود و فضای اجتماعی و سیاسی را شادابتر و پر امیدتر ساخت.
البته تعجیل در این مسئله نیاز نیست و با استقرار دولت و پی گیری امور از مجاری قانونی به نظر دستیابی به این نقطه دور از دست نخواهد بود.