سخنرانی حاجی بابایی در جریان افتتاح اجلاس مدیران آموزش و پرورش، شباهت های زیادی به گزارش اخیر رییس دولت دهم در گفت و گو با مرتضی حیدری داشت. در طول شنیدن سخنرانی حیران بودم که وزیر درباره آموزش و پرورش کدام کشور سخن می گوید. سخنانی از این قبیل: معلمی نداریم که نگران آینده اش باشد... کاهش 200 هزار نفری پرسنل آموزش و پرورش ...استخدام معلمان شرکتی ... جایگاه علمی دانشگاه فرهنگیان... کیفیت بالای آموزشی در مدارس دولتی ...تغییر نگاه ها به آموزش و پرورش به عنوان محور توسعه در دولت دهم ... پرهیز و دوری از سیاست در اداره وزارتخانه و.... ادعاهای یکجانبه ای هستند که اثبات آنها نیاز به دلیل و مدرک دارد. مهمترین نکته این است که آیا مابه ازای خارجی این سخنان در مدارس و ادارات آموزش و پرورش قابل مشاهده است؟ آیا اولیای دانش آموزان، معلمان و کارکنان اداری و دانشجویان مراکز تربیت معلم و کارشناسان وزارتخانه این ادعاها را تایید می کنند؟ بررسی تک تک ادعاهای وزیر در این یادداشت نمی گنجد. امیدوارم وزیر آینده آموزش و پرورش این امکان را فراهم سازد که کارشناسان مستقل در فضایی علمی و مستند به مدرک و سند کارنامه وزارت آموزش و پرورش در این 8 سال و بخصوص در چهار سال اخیر را بررسی کنند. در اینجا مجال پرداختن به همه ادعاهای وزیر که آشکارا رنگ و بوی تبلیغاتی داشت فراهم نیست و تنها چند ادعای او را مورد بررسی قرار میدهم.
وزیر آموزش و پرورش در حالی ادعای سیاسی کاری در آموزش و
پرورش را رد می کند که به اعتقاد ناظران برگزاری زودهنگام اجلاس روسای
آموزش و پرورش یک اقدام سیاسی و نمایشی و تبلیغاتی است. اگر برگزاری این
اجلاس را گامی در جهت برنامه ریزی و تبیین سیاستهای وزارتخانه در سال
تحصیلی پیش رو بدانیم آیا بهتر نبود این اجلاس با کمی تاخیر و توسط وزیر
جدید آموزش و پرورش برگزار می شد؟ به گمان من برگزاری این اجلاس مانوری
سیاسی برای حفظ موقعیت وزیر فعلی و نوعی فشار به رییس جمهور منتخب است.
این درست است که حاجی بابایی عقبه حزبی و تشکیلاتی ندارد اما ترویج کیش
شخصیت و نگاه او به جامعه معلمی به عنوان یک مجموعه وفادار و مجذوب شخص
وزیر، از دید بسیاری از کارکنان آموزش و پرورش واقعیتی غیر قابل انکار
است. حاجی بابایی در همین سخنرانی رابطه خود با معلمان را رابطه "عاشقانه"
معرفی می کند که شکل محترمانه تر رابطه مراد و مریدی است. در روابط اداری
یک وزارتخانه رابطه عاشقانه بی معنا است. این تعبیر کم و بیش بوی عوامزدگی
می دهد.
حاجی بابایی در این سخنرانی گفت که در مدت 44 ماه وزارت خود
562 سخنرانی انجام داده است. تقریبا می شود ماهی 13 سخنرانی و اگر روزهای
جمعه و تعطیل را کسر کنیم، او به طور متوسط هر دو روز یک سخنرانی داشته
است. چنین بیلانی در طول تاریخ آموزش و رورش بی سابقه است! او تعداد سفرهای
استانی خود را 212 مورد ذکر کرد که ماهانه شامل تقریبا 5 سفر استانی می
شود. وی همچنین اعلام کرد که حتی یک روز هم از تعطیلی استفاده نکرده و
همیشه به صورت شبانه روزی کار کرده است. البته او از نحوه تغذیه خود حرفی
نزد. به نظر من دولت اعتدالی روحانی باید برای وزرای خود پروتکلی تنظیم کند
که طبق آن وزرا و مسئولان در شبانه روز 6-8 ساعت بخوابند . روزی 5 -6 ساعت
استراحت کنند. روزانه سه وعده غذا بخورند. از تعطیلات قانونی و مرخصی
استفاده کنند. به تفویض اختیارات مدیریتی معتقد باشند و پا توی کفش مدیرکل
و استاندار نکنند و مهمتر از همه در جایگاه مرشد و نظریه پرداز با
سخنرانی های خود اسباب خستگی مردم را فراهم نسازند. ما هم به عنوان شهروند،
این گونه حرکات پوپولیستی را جدی نگیریم.
در جریان استیضاح یکی از
وزرای پیشین آموزش و پرورش، آقای حاجی بابایی به عنوان نماینده مجلس و
سخنگوی استیضاح کنندگان دو معیار را برای سنجش محبوبیت وزیر آموزش و پرورش
برشمرد: 1- محبوبیت وزیر بین تشکل های صنفی. 2- برگزاری رفراندوم در خصوص
ماندن یا رفتن وزیر . آیا آقای حاجی بابایی این معیارها را برای سنجش میزان
محبوبیت خود قبول دارد؟ آیا حاضر است به داوری تشکل های صنفی گردن بگذارد ؟
آیا اقای حاجی بابایی، آماده است که درباره میزان محبوبیت او به صورت
رندوم در 100 مدرسه شهری و روستایی نظر سنجی شود؟ آیا حاضر است در شرایط
برابر و در یک جلسه عمومی با کارشناسان آموزش و پرورش در مورد کارنامه 4
ساله خود به بحث بنشیند؟ اگر این ادعا را بپذیریم که در این چهارسال نگاه
ها به آموزش و پرورش عوض شده، مصداق این تغییر نگاه چیست؟ آیا مطابق نرم
های جهانی 5 درصد تولید ناخالص داخلی به آموزش و پرورش اختصاص داده شد؟
آیا سیستم جذب و استخدام معلمان در آموزش و پرورش تغییر کرد؟ آیا منزلت و
معیشت معلمان ارتقا یافت؟ حاجی بابایی در این چهار سال بارها اعلام کرد که
معلمان را به قله رسانده است. این سخن خشم و اندوه معلمان را اضافه می کرد.
حاجی بابایی، تصویب سند تحول بنیادین را مهمترین کار وزارتخانه می
داند که به گفته او "دو سال زمان برد"! او فراموش می کند که در پایان دولت
خاتمی، 90 درصد طرح سند ملی آموزش و پرورش آماده شده بود و اگر بهانه جویی و
تعلل اولین وزیر دولت احمدی نژاد بر سر راه تکمیل و تصویب سند نبود، سند
ملی در سال 84 تصویب و اجرا شده بود. این درست است که سند ملی آموزش و
پرورش به نام سند تحولی در دوره حاجی بابایی در شورایعالی آموزش و پرورش و
نهایتا در شورایعالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید، اما به گفته کارشناسان
آموزش و پرورش و از جمله تهیه کنندگان سند، تغییراتی که در متن سند ایجاد
شد، محتوای علمی و کارشناسی آن را به شدت دچار خدشه کرد به گونه ای که متن
فعلی متنی غیر حقوقی، آشفته، پر از موارد تکراری و عملا غیر اجرایی است.
چگونه می توان متنی را که فاقد زبان حقوقی است، قانون اساسی آموزش و پرورش
نامید؟ 5 فصل این سند را می توان در یک صفحه به عنوان مقدمه فلسفی - عقیدتی
خلاصه کرد. بیش از یکصد و سی حکم اجرایی سند در صورت حذف موارد تکراری در
30 بند حقوقی می گنجد. به گمان من یکی از اولین اقدامات وزیر جدید، نگارش و
تصحیح مجدد متن سند توسط گروهی از حقوقدانان و تبدیل آن به سندی دارای
قابلیت اجرایی است.
اگر آقای حاجی بابایی به جای مونولوگ، تن به دیالوگ
بدهد بسیاری از مسایل روشن می شود. او ادعا می کند که 200 هزار نفر از
پرسنل آموزش و پرورش کاسته است. می توان از وزیر سوال کرد که با چه
مکانیسمی این کاهش انجام شده است؟ او چند روز بعد از شروع به کار به عنوان
وزیر، بازنشستگی پیش از موعد معلمان را متوقف کرد و پیوسته از کمبود نیرو
شکایت می کرد. او بارها علی احمدی وزیر سابق آموزش و پرورش را به خاطر
بازنشسته کردن قبل از موعد ده ها هزار معلم مورد انتقاد قرار داد. سال 89
در آزمون آزاد، 40 هزار معلم را به استخدام وزارتخانه درآورد و به گفته
خودش حدود 60 هزار معلم حق التدریسی را تعیین تکلیف کرده، اخیرا هم 5 هزار
معلم قرآن را به استخدام در آورده و در واقع سیاست اصلی او افزایش تعداد
کارکنان بوده است. حال چگونه ادعا می کند که در این چهار سال 200 هزار نفر
از کارکنان وزارتخانه کاسته شده است؟ پرسنل آموزش و پرورش در سال 88 قبل از
ورود حاجی بابایی به وزارتخانه، 950 هزار نفر بوده، اگر ادعای امروز ایشان
را بپذیریم باید قبول کنیم که تعداد کارکنان آموزش و پرورش امروز 750 هزار
نفر است چنین ادعایی به دور از واقعیت است.
حاجی بابایی با اشاره به
راه اندازی دانشگاه فرهنگیان به عنوان یکی دیگر از اقدامات خود ادعا کرده
که از 25 هزار نفر دانشجوی جذب شده در این دانشگاه 6 هزار دانشجو با معدل
20 بوده اند . پروسه تبدیل و تجمیع مراکز تربیت معلم زیر تابلو دانشگاه
فرهنگیان قبل از دوره وزارت ایشان شروع شده و دو وزیر قبلی مقدمات اصلی
تاسیس دانشگاه فرهنگیان را فراهم کرده بودند. در گزینش دانشجو در این
دانشگاه تنگ نظری و اعمال سلیقه های خاص صورت گرفته است. در مهرماه 91 بحث
هایی در کمیسیون آموزش مجلس در باره رتبه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان مطرح
شد. یک عضو کمیسیون آموزش مجلس گفت: با وجود اینکه برای پذیرش دانشجو در
دانشگاه فرهنگیان به وزیر آموزش و پرورش تاکید شده بود نخبگان و افراد برتر
گزینش شوند اما بعد از اعلام نتایج شاهد اتفاقات دیگری بودیم. به گفته این
نماینده، با پایان یافتن مراحل مصاحبه و اعلام نتایج نهایی توسط
سازمان سنجش داوطلبانی با رتبه های 1500، 2000، 5000، یا 7000، پذیرش
نشدند اما داوطلبانی با رتبه های 20000، 30000، 50000 یا حتی 115000 قبول
شدند. در واقع برخی از داوطلبانی که صلاحیت علمی و عمومی داشته اند در
مصاحبه ها و تحقیقات گزینش مردود اعلام شدند.